ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه195

پرسش:چرا باید به خاطر گناهانمان عذاب ببینیم؟! وقتی گناه می‌کنیم ضررش به خودمان می‌رسد، مثلا موجب بیماری می‌شود یا دیگران از ما جدا می‌شوند و یا مانع رشد ما می‌شود، و به کسی هم ضررش نمی‌رسد (به جز بعضی از گناهان مانند ظلم که به دیگران ضرر می‌رسانیم) ولی در کل ضرش به ما می‌رسد. پس چرا باید عذاب ببینیم؟


پاسخ:بله ضررش به خودمان می‌رسد، اما چرا تفکیک کردیم که ضررش در دنیا به خودمان برسد، اما ضررش در آخرت به خودمان نرسد؟! مبنای عقلی این تفکیک چیست؟!

•- خودتان می‌فرمایید: "مانع از رشد ما می‌شود"، پس قهراً مانع از تقرب به خدا می‌گردد، سبب دور شدن از او می‌گردد و مقصد این دور شدن، جایگاه خوشایندی نیست و هر کس به این مقصد برسد، معذب خواهد شد.

•- عذاب گناه، از خود گناه جدا نیست. به همین دنیا نگاه کنید؛ چنین نیست که شما میوه یا زهری را بخورید، هیچ کدام اثر نداشته باشد، و پس مدتی دیگری بگوید: «بیا این ویتامین‌ها مال تو که میوه‌ خوردی، اما جگر تو را پاره پاره می‌کنم، چون زهر خوردی»! غیر بلکه اثر هر کدام در خودشان است.

•- آخرت هم همین‌طور است؛ فرمود: اینها که مال یتیم می‌خورند، یا ربا می‌خورند و ... آتش به درون خود می‌ریزند. یعنی ذات این گناه آتش است و می‌سوزاند. نه این دیگری بگوید: چون ربا خوردی، حالا از جای دیگری به تو آتشی می‌رسانم که بسوزی!

•- در قرآن کریم فرمود: نه تنها جهنم از همین دنیا بر آنها (مجرمان) محاط است، بلکه اصلاً خودشان همان آتش جهنم هستند.

الف – پرسش «چرا باید به خاطر گناهانمان عذاب ببینیم»؟ درست مثل این است که پرسیده شود:

•- چرا باید حیات به مرگ ختم نشود؟

•- چرا باید آخرتی در کار باشد؟

•- چرا هر کی هرکی نیست و حساب و کتابی در کار هست؟

•- چرا هر کاری نتایج متناسب خود را دارد (نظام خلقت علیمانه و حکیمانه است)؟

•- چرا در آخر کار، عاقل و جاهل – عالم و نادان - مؤمن و کافر – متقی و فاسد – عادل و ظالم و ... مساوی نمی‌شوند؟

ب – بدیهی است که اگر پرسش حلاجی شود و در قالب پرسش‌های زیر مطرح گردد، دیگر هیچ نیازی به پاسخ نمی‌ماند و عقل خودش پاسخ می‌دهد؛ و البته در کلام وحی نیز به دفعات و از زوایای گوناگون مورد تعلیم و تذکر قرار گرفته است. از جمله آن که فرمود: من نه بازی می‌کنم و نه به بازی ‌آفریده‌ام. بلک من "حق" هستم، آن چه می‌آفرینم نیز بر "حق" است، قول من، فعل من، دنیای من و آخرت من نیز بر "حق" می‌باشد.

«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ» (الأنبیاء، 16)

ترجمه: ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست برای بازی نیافریدیم.

  

ج – پرسش از این که «چرا باید به خاطر گناهان معذب گردیم»، به مثابه این است که پرسیده شود: چرا خداوند سبحان، عالم هستی را علیمانه و حکیمانه آفریده است و نظام و قوانینی را بر آن حاکم نموده است که از جمله "علت و معلول – اثر و تأثیر – کشت و محصول – کار و نتیجه ..." و بالاخره "وزن" و "مساوی نبودن" می‌باشد؟ آیا نمی‌شد ما کار کنیم و نتیجه ندهد؟! یا کار خوب نتیجه دهد، اما کار بد نتیجه ندهد؟! و آدم خوب و آدم بد، در آخر مساوی شوند؟!

خب، آیا به نظر شما، چنین نظام بی سر و ته و پوچی، غیر حکیمانه و حتی ظالمانه نمی‌باشد؟!

پس، اگر چنین نبود و می‌فرمود که هر کاری که خواستید بکنید، آخر سر همه یکی می‌شوید! جا داشت که بپرسیم: این چه حکمتنظم، هدایت و عدالتی است؟! اصلا چرا باید زحمت بکشیم تا رشد کنیم؟ آخر کار فرق ما با آن که حیات را به جهالت و کفر و بازی گذرانده است چیست؟! اگر قرار بود که نتیجه یکی باشد، پس این همه انبیاء، وحی، اوصیاء و اولیا را برای چه فرستاد؟ واجب و حرامش برای چه بود؟!

«قُلْ لَا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (المائدة، 100)

ترجمه: بگو پلید و پاک یکسان نیستند هر چند کثرت پلید[ها] تو را به شگفت آورد؛ پس اى خردمندان از خدا پروا کنید باشد که رستگار شوید.

"من، خودم، مال خودمه" نداریم:

"من و خودم"، یک تکبر فریبنده‌ای است که ابتدا در ابلیس لعین ظهور و بروز داشت و سپس در سایر جنیان و آدمیان.

انسان نباید خودش را فریب دهد و با تخیل و گمان غلط، دچار عارضه‌ی مهلک "من و خودم" و احساس دروغین مالکیت حقیقی گردد.

آدمی چه عاقل، بصیر و مؤمن باشد و چه نباشد، با کمی دقت متوجه می‌شود که نه در نظام آفرینش و خلق "من و خودم" داریم و نه در نظام زندگی و حیات فردی و اجتماعی "من و خودم" داریم. کدام من، کدام خودم؟!

•- در نظام آفرینش (خلقت)، هر وقت کسی خودش را، دیگری را و یا چیزی را خلق نمود، اندازه‌ها (قَدر)های آن را تعیین کرد، بالتبع حق و حقوقش را معین نمود، مالک شد، احاطه علمی و قدرتی یافت، و ربوبیت (صاحب اختیاری و تربیت امور) را در اختیار خودش گرفت، بگوید: «من – خودم»!

پس، تا وقتی مخلوق، مملوک، مربوب و مرزوق هستی، "من و خودم" وجود ندارد. پس همین که کسی تکبر نمود، طغیان کرد، عصیان کرد، فاسق شد و از مسیر عبودیت خارج شد، به سوی مقصدی دیگر که جایگاهش جهنم نام دارد، رهسپار می‌گردد.

•- در نظم حیات دنیوی (زندگی فردی و اجتماعی) نیز انفکاک و وحدتی نداریم که بتوانیم بگوییم "من و خودم". هر موقع کسی توانست با انفکاک کامل از طبیعت، موجودات و از جمله انسان‌ها، متولد شود، رشد نماید، زندگی کند و بدون هیچ تأثیر و تأثری بمیرد، بگوید: "من و خودم".

••- امروزه ما در عصری زندگی می‌کنیم که از حیواناتی چون شیر، ببر، پلنگ، میمون، سگ وحشی و ... در خشکی - و وال و نهنگ و کوسه در دریاها محافظت می‌شود و حتی از گیاهان و جامدات (رودها و کویرها و ...) محافظت می‌شود و اثبات کرده‌اند که شکار یا صید بی‌رویه‌ی حیوانات یا تخریب اکوسیستم و محیط زیست، چه ضررهای جبران ناپذیری به جامعه انسانی و نسل‌های بعدی می‌زند! لذا برای انسان جهت قطع یک درخت در وسط جنگل، یا صید یک ماهی در وسط دریا، یا شکار یک پرنده در آسمان نیز قانون وضع کرده‌اند و متخلف را مجازات می‌کنند! پس چرا تا نوبت به بندگی خدا و اطاعت قوانین او که می‌رسد، "من و خودم" می‌گویند؟!

••- امروزه کدام صواب (کار نیکو) و گناه بشر صرفاً جنبه‌ی خصوصی و شخصی دارد و هیچ اثری در جوامع کوچک و بزرگ و یا نسل و آینده‌ی او و دیگران ندارد؟!  

هر یک نفر، یک عضو از اعضای یک جامعه است و یک حلقه از زنجیره است، پس هر آسیبی که به خودش برساند، به کل جامعه آسیب رسانده و در حرکت کل چرخه‌ی حیات، خلل وارد نموده است و آثار همان صواب یا گناهش، چه کم باشد و چه زیاد، چه سطحی باشد و چه عمیق، تا قیامت ادامه دارد. لذا فرمود: گمان نکنید که فقط اعمال شما مکتوب و مستند شده و به نتیجه‌اش می‌رسید، بلکه آثار آن نیز مکتوب می‌گردد و در آخرت نتایج خود را دارد؟

«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس، 12)

ترجمه: آرى ماییم که مردگان را زنده مى‌سازیم و آنچه را از پیش فرستاده‏‌اند با آثار [و اعمال]شان درج مى ‏کنیم و هر چیزى را در کارنامه‏‌اى روشن (کتابی روشن و امام مبین) برشمرده‏‌ایم.

خودکشی:

برخی می‌گویند: دست کم خودکشی یک مسئله‌ی کاملاً شخصی است! در حالی که کاملاً گمان خطایی دارند؟ باید به آنه گفت: اولاً تو مال خودت نیستی، مالک و صاحب خودت نیستی، رب خودت نیستی؟ اگر هستی کاری کن که نمیری. پس با خودکشی، ضمن ناشکری، در مقابل پروردگارت استکبار و عصیان و لجاج کردی، و این نتیجه دارد.

ثانیاً: تو که یک نفر نیستی. یک عضو از جامعه هستی، حتی یک حلقه از سلسله‌ی گذشته و یک حلقه از سلسله آینده هستی؛ پس چه کسی به تو اجازه و حق داده که چنین لطمه‌ای را به جامعه بزنی؟!

از این‌روست که در قرآن مجید فرمود: اگر یک نفر را بکُشی، گویی جمیع انسان‌ها را کشته‌ای، و اگر یک نفر را زنده کنی، گویی جمیع انسان‌ها را زنده کرده‌ای: «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا / المائدة، 32» - هر کس کسى را جز به قصاص قتل یا [در جنگ حق علیه باطل] یا (کیفر) فسادى در زمین بکشد (یعنی به ناحق بکشد)، چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد و هر کس کسى را زنده بدارد چنان است که گویى تمام مردم را زنده داشته است.

پس همان‌طور که «من و خودم» نداریم، گناه شخصی هم نداریم و حتماً آثار و عواقب سوءاش به دیگران نیز می‌رسد و این همان ظلم است که در پرسش اشاره نمودید.


www.x-shobhe.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد