ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه 196

مگر تمامی مردان، در حادثه کربلا شهید نشدند؟ پس این مقاتل را از زبان چه کسانی نوشتند؟ ممکن است تعدادی افراد در جنگ شرکت نکرده باشند و فقط حادثه را نوشته باشند؟ و اینکه چگونه می‌توان به راستی این مقاتل اعتماد کرد؟


 پاسخ : خیر، تمامی مردان شهید نشدند.

تاریخ‌نگاری و وقایع نگاری در تاریخ، نیز مانند سایر علوم، از قواعد و اصول علمی برخوردار می‌باشد، تا آنجا که امروزه به عنوان یک رشته‌ی دانشگاهی مستقل، تا سطح دکتری تدریس می‌گردد. بنابراین فرقی ندارد که تاریخ ایران باشد، یا تاریخ روم – تاریخ کوروش باشد یا تاریخ اسکندر – تاریخ سلسله مائوریا (هند – 250 سال پیش از میلاد باشد) باشد، یا تاریخ ساسانیان – تاریخ حضرت موسی علیه السلام و این قوم بنی اسرائیل باشد، یا تاریخ فرعون و قبطیان – غزواتی چون احد باشد، و یا کربلا و عاشورا و ... .

حال چظور شد که بخش‌های تاریخی از دوران یا زندگی یونان باستان و شخصیت‌هایی چون افلاطون و ارسطو، به صورت قطعی و مستند بازگو می‌گردد، اما وقتی به تاریخ اسلام و به ویژه کربلا و عاشورا که بسیار نزدیک‌تر از تاریخ ایران و روم باستان است می‌رسد، یک شبهه‌ی «از کجا معلوم – چگونه می‌شود اعتماد کرد و ...»، به اذهان عمومی القا می‌گردد؟!

●- همیشه و در هر برهه و موردی، تاریخ نگاران و وقایع نگاران، به چند گروه اصلی تقسیم می‌گردند، مانند:

یک – اشخاصی که در صحنه حضور داشتند؛ که خود به دوست، دشمن، وسط و گذری‌ها تقسیم می‌شوند.

دو – اشخاصی که بدون واسطه از شاهدین و حاضرین معتبر (از دوست و دشمن) نقل کرده‌اند؛

سه – اشخاصی که طی سال‌ها و قرون، در چارچوب و اصول "علم تاریخ"، به جمع‌آوری مستندات تاریخی پرداختند. حال خواه "ویلی دورانت" و کتاب تاریخ تمدنش باشد و یا سید بن طاووس و کتاب لهوفش.

چهار – و البته "وحی الهی" که خداوند علیم، حکیم و شاهد، بازگو کننده‌ی آن است، و بالتبع اخبار برخوردران از علم لدنی (اهل عصمت، حجج الهی، اولیاء الله در هر عصری)، معتبرترین اقوال تاریخی به شمار می‌آیند؛ چنان که اگر هزاران قصه از اوضاع کفار زمان حضرت ابراهیم علیه السلام، یا قوم بنی اسرائیل، یا قصه حضرت یوسف علیه السلام، بگویند، اهل کتاب، آن را با وحی و یا اقوال حجج الهی تطبیق می‌دهند.

نهضت امام حسین علیه السلام:

  

امام حسین علیه السلام، ده سال قبل از کربلا و واقعه عاشورا نیز امام عصر بودند، لذا حتی اگر آغاز نهضت امام حسین علیه السلام را از مدینه در نظر بگیرند، برهه‌های گوناگونی داشته که در هر برهه، شاهدان بسیاری داشته است. به عنوان مثال:

●- شاهدان دوران امامت و فتنه‌های معاویه‌ای [لعنة الله علیه]، سادگی، عوامی و دنیاطلبی مردمان، صدها هزار نفر از مردمان مسلمان حجاز (مکه، مدینه و ...) و نیز عراق و شامات بودند.

●- شاهدان خروج ایشان از مدینه به قصد مکه [و هر چه پیش آمد و هر چه فرمودند] نیز ده‌ها هزار نفر بودند.

●- شاهدان خروج ایشان از مکه به سوی کوفه، بر اساس دعوت‌ها، ضرورت‌ها و ...، و آن چه خود از علل این عزم و لزوم آن فرمودند نیز هزاران نفر بودند.

●- شاهدان مراحل آغازین سفر، توقف‌ها، دیدار رؤسای قبایل و یا کاروان‌های گذری و ...، بیش از هزار نفری بود که ابتدا ایشان را همراهی کردند، و هم چنین اشخاصی که با ایشان ملاقات و گفتگو نمودند.

و اما در کربلا:

الف - ایشان روز دوم محرم وارد سرزمین کربلا شدند و تا دهم محرم، اتفاق‌های بسیاری افتاد که شاهدان بسیاری داشته است. عده‌ای تا قبل از عاشورا، در سپاه دشمن بودند و روز عاشورا برگشتند. سرآمد آنها "حرّ" است و هم چنین اشخاصی چون «زهیر بن قین، حر بن یزید، حارث بن امرءالقیس، نعمان و حلاس بن عمرو، بکر بن حی، عمرو بن ضبیعه و... » – عده‌ای حتی تا نزدیکی ظهر عاشورا، علیه ایشان شمشیر می‌زدند، اما ناگهان به سوی ایشان بازگشتند – عده‌ای تا ظهر عاشورا در کنار امام حسین علیه السلام بودند و در آخر کار ایشان را ترک کردند که شاخص آنها «ضحاک بن عبدالله» می‌باشد. او با امام شرط کرده بود تا آنجا که خودش تشخیص دهد شمشیر زدن فایده‌ای دارد می‌ماند. در ظهر عاشورا گفت: الوعده وفا – من چنین شرط کرده بودم و دیگر در ادامه فایده‌ای نمی‌بینم. لذا صحنه را ترک کرد و رفت.

بدیهی است که دوست و دشمن، همه شاهدان این وقایع بودند و نقل نمودند.

ب – در عاشورا نیز همه مردان از سپاه امام حسین علیه السلام کشته نشدند، چنان که می‌دانیم حضرت امام سجاد و امام باقر علیهما السلام (اگر چه اما باقر در سنین طفولیت بودند)، در کربلا به شهادت نرسیدند، بلکه ده‌سال بعد ترور شدند.

ج – سپاهیان عمر سعد و شمر (لشکریان یزیدی، خواه از کوفه و عراق و خواه از شام)، بالغ بر سی هزار نفر بود. هیچ شکی نیست که تمامی سی‌هزار نفر در یک سطح نبودند، چنان که بسیاری از آنان برگشتند و نیز تمامی آنها در معرکه جنگ نبودند، چون جنگ با 72 تن، چنین ضرورتی را ایجاب نمی‌نمود؛ بنابر این، نه تنها بسیاری مانند حرّ و سایرین، مایل به مشارکت نبودند، بلکه موافق هم نبودند، اما حرص، طمع و ترس و نیز جهالت و ضعف ایمان، مانع از پیوستن آنها می‌شد، بنابراین، به قول امروزی‌های سیاهی لشکر و ناظر بودند و در بازگشت، بارها و بارها نقل کردند.

●- بدیهی است که هیچ ضرورتی ندارد که ناقل حوادث، حتماً از دوستان باشد، بلکه می‌تواند از صف دشمنان نیز باشد و یا ناظرینی که در صحنه در سپاه دشمن بودند، اما نه جنگیدند و نه حتی زخمی برداشتند. لذا بسیاری از وقایع را خود دشمنان نقل کردند که «ما چه کردیم»!

د – در میان دوستان نیز هیچ ضرورتی ندارد که نقل کننده‌ی حوادث، حتماً مردان باشند. حضرت زینب علیهاالسلام که خود علیمه به علم لدنی (عالمه‌ی بدون معلم) بودند، شاهد عینی و لحظه به لحظه‌ی کربلا بودند و حتی خود بخش مهمی از تاریخ کربلا که سبب انتقال، رواج و ماندگاری آن شد بودند - حضرت ام کلثوم (دختر دیگر امیرالمؤمنین) نیز سخنرانی‌ها و نقل‌ها نموده‌اند - همسر امام زین العابدین علیه السلام و مادر امام باقر علیه السلام در صف حاضرین و سپس اسرا بودند – دختر دیگر امیرالمؤمنین علیه السلام، به نام «فاطمه صغری» نیز به همراه همسر شهیدش ابوسعید بن عقیل در کربلا حضور داشت و سپس در صف اسرا به سفر شام و بازگشت به مدینه رفتند. وى خود از راویان حوادث کربلاست. بانوان عالی‌مقام دیگری چون حضرات رباب، سکینه، ام وهب همسر عبد الله کلبی - مادر عبد الله بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن حمله برد و امام او را برگرداند - مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردی را به وسیله آن کشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، که امام حسین علیه السلام او را به خیمه‏ها برگرداند و ... .

بنابراین این اشخاص نیز نه تنها شاهدان عینی و بازگو کنندگان بودند، بلکه بخش‌هایی از این تاریخ را رقم زدند.

●- گاه همسران سرداران و یا سربازان عمر سعد، خود نقل کننده‌ی وقایعی بودند که از همسران خود شنیده بودند، بسیاری از آنها پس از شنیدن‌ها، با مخالفت به همسر برخاستند. امّ عبداللَّه، همسر مالک بن نُسَیر، یکی از آنان است. مالک بن نُسَیر، از حمله کنندگان به امام علیه السلام بود. او پس از ضربه زدن به سر امام علیه السلام، کلاهخود امام را غارت کرد و آن را به خانه برد. همسرش به شدت از تحفه‌اى که او به منزل برده بود، ابراز انزجار کرد.

ھ – و بالاخره به غیر از حاضرین و ناظرین از دوست و دشمن، و از زن و مرد؛ اهل عصمت علیهم السلام، خود معتبرترین ناقلین می‌باشند، چه مانند امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام خود نیز در صحنه بوده باشند، و چه مانند امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بگویند، چه مانند سایر امامان علیهم السلام که نه تنها وارث علوم پدران هستند، بلکه حجت الله هستند، از علم لدنی برخوردارند، علم خود را کتاب‌ها و علوم دیگران نگرفته‌اند، و خلاصه آن که عالم در محضر آنان است. به غیر از اخبار آنان، فرازهایی از زیارت‌های وارده نیز خود گویای وقایع می‌باشد.

www.x-shobhe.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد