ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

غده سرطانی3،cancerous tumor

 

--------------------------------------------------

مختصری ازچگونگی پیدایش رژیم صهیونیستی

بزرگ ترین دولت استعمارگر یعنی انگلستان، در ابتدای این قرن (1) سعی کرد برای جلوگیری از نفوذ روزافزون آلمان که همچون سرعت برق سراسر دنیا را فرا می گرفت سدّی از انسانها مقابل این کشور به وجود آورد و برای رسیدن به این هدف بزرگ در برقرار نمودن ارتباط با کشورهایی مانند هلند، بلژیک، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا کوشش فراوانی نمود تا اینکه بالاخره توانست در سال 1907 میلادی کنفرانسی از بزرگ ترین سیاستمداران این کشورها تشکیل دهد.
این کنفرانس بیش از یک هفته به طول انجامید و در پایان اعلامیّه ای به این مضمون صادر نمود:
«بزرگ ترین خطری که ممکن است متوجّه غرب شود بیرون رفتن سواحل دریای مدیترانه از دست انگلستان است این دریا حلقه ی اتّصال شرق و غرب است که در دست مسلمانان می باشد، مسلمانانی که ملّت واحدی هستند و دارای زمینهای وسیع و منابع سرشاری نیز می باشند، ممکن است این ملّت بزرگ به پا خواسته و خود را از قید اسارت آزاد سازد، به همین دلیل به کشورهای بزرگ توصیه می شود این ملّت واحد را متلاشی نموده و از اتّحاد و بیداری آنها جلوگیری نمایند که اوّلین مرحله ی آن جدا نمودن آفریقا از آسیا و از بین بردن هر گونه اتّحادی میان این دو قاره است».(2)
این نخستین عاملی بود که دولتهای استعمارگر را به فکر ایجاد یک دولت کاملاً مختلف نسبت به سایر دولتها آن هم کنار دریای مدیترانه انداخت ولی این مطلب تنها دلیل وجود اسرائیل نیست زیرا عامل دیگری نیز به نام دین در این امر سهیم بود.
ریشه های عامل دوم را حدود سه هزار سال پیش یعنی دقیقاً در سالی که یهود از فلسطین خارج شدند باید جستجو کرد، سالی که آنها در فراق فلسطین گریه و زاری کردند که «حائط مبکی» (3) شاهدی است بر این گفتار، دیواری که در بیت المقدس ناظر گریه و زاریهای بسیاری از یهود بوده و آخرین آن گریه های شوقی بود که از نخست وزیر، علما و سران یهود پس از شکست مسلمانان، نزد آن شنیده شد.(4)
بزرگ ترین تاریخ دان عرب آقای«فیلیپ حتی» می گوید:
«در تاریخ از دولت اسرائیل نامی به میان آورده نشده است»(5).
«بن گوریون» نخست وزیر پیشین اسرائیل می گوید:
هیچ احتیاجی به ذکر نام اسرائیل در تاریخ نیست زیرا ما این دولت را از هزارها سال پیش در قلبهای خود بنا کرده و نام «اسرائیل» را از دوره ی «یسوعا» بر این شهر نهاده ایم، در تاریخ نیز نام آن موجود است که همان شهرهای «یهوذا» می باشد. وقتی ما از این شهر بسیار کوچک خارج شدیم آن را در اعماق قلبهایمان جای داده و تاکنون نام هر یک از کوهها، درّه ها و خیابانهای آن را در ذهن داریم.(6)
سال 117 میلادی بود که «بارکوخیا» بنی اسرائیل را برای تاسیس دولتی در فلسطین جمع نمود که عاقبت به پیروزی نرسید و این آرزو را به گور برد.
پس از آن حرکتهای مسلحانه برای تأسیس دولتی در این منطقه انجام شد ولی هیچ یک به پیروزی نرسیدند، تا زمانی که در سال 1897 میلادی در شهر «بال» (7) کنفرانسی به ریاست «تئودور هرتزل» تشکیل شد تا بتوانند اوّلین گامها را برای ایجاد چنین دولتی بردارند.
هرتزل در کتابی به نام «دولت یهود» که در سال 1895 میلادی به رشته ی تحریر درآورد از یهود درخواست نمود که دولتی در فلسطین یا آرژانتین تأسیس کنند.(8)
این کتاب که سر و صدای زیادی در جهان آن روز به پا کرد توانست هرتزل را متوجّه این مطلب کند که این پیشنهاد موافقان زیادی دارد، به همین دلیل بی درنگ به ترکیه سفر نمود و از سلطان عبدالحمید درخواست نمود در مقابل دریافت یک مبلغ هنگفت به یهود اجازه ی ورود به فلسطین را بدهد (9) ولی به دلیل اینکه سلطان عبدالحمید پیشنهاد هرتزل را رد نمود، وی به انگلستان متوسّل شد و این کشور را راضی کرد که صحرای سینا را در اختیار آنها قرار دهد، در نتیجه چند مهندس یهودی با همکاری مهندسین انگلیسی برای بررسی اوضاع به صحرای سینا رهسپار مصر شدند ولی به دلیل شن زار بودن زمینهای این صحرا از آن صرف نظر نموده و برای استعمار فلسطین، نقشه های جدید طراحی نمودند.
دقیقاً در چنین شرایطی جنگ جهانی اوّل شروع شد (10) و نگرانی عجیبی جهان و به خصوص یهود را فرا گرفت.
این جنگ که نسبت به انگلستان بسیار وحشتناک به نظر می رسید نوید بسیار درخشنده ای به یهود می داد، به همین دلیل زمانی که رهبران انگلیسی از ترس، خواب به چشم خود نمی دیدند یهود در کمال آرامش و خوشحالی به سر می بردند زیرا سعی انگلستان بر این بود که آمریکا را داخل جنگ کند تا بتواند جبهه ی خود را تقویت نماید ولی به دلیل اینکه حساسیت آمریکا توسط یهود اداره می شد انگلستان برای رسیدن به هدف خود احتیاج شدید به یهود پیدا کرد، یهود نیز برای چنین روزی دقیقه شماری می کرد فرصت را غنیمت شمرده، متعهّد شد در مقابل تشکیل دولتی برای یهود در فلسطین توسط انگلستان، آنها نیز به هر قیمتی آمریکا را داخل جنگ کنند.
«جیرالد کی سمیث» می گوید:
 
ادامه مطلب ...

غده سرطانی2،cancerous tumor

آشنایی با باورها، افکار و رهبران ده گروه تندروی یهودی در اسرائیل                   

اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می‌گیرد؟ دیدگاه آنها نسبت به مسئله فلسطین چیست؟ مهم‌ترین رهبران این گروه‌ها چه کسانی هستند؟

گروه های تندروی مذهبی بسیاری در داخل محافل صهیونیستی حاضر هستند که افکاری خصمانه را علیه فلسطینیان دارند. بازتاب این افکار را می توان در آرا و دیدگاه های خاخام های تندروی این رژیم مشاهده کرد. این گروه ها فعالیت ها و اقدامات مجرمانه ی گوناگونی را علیه فلسطینیان انجام می دهند که گهگاه تا سطح قتل نیز می رسد. این موضوعی است که می توان انعکاس آن را در رخدادهای مرتبط با چالش موجود در فلسطین اشغالی رصد کرد.

با توجه به آنچه گذشت، تمرکز فعالیت های گروه های تندروی مذهبی یهودی در مورد مسجد الاقصی است. گروه های یادشده در انجام اقدامات تحریک آمیز علیه مسلمانان فلسطینی که البته با هدف مانع تراشی در برگزاری نماز و مراسم عبادی اسلامی در آن انجام می پذیرد، مشارکت دارند و کار را به جایی می رسانند که علاوه بر فلسطینیان، با پلیس رژیم صهیونیستی نیز درگیر می شوند.

اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می گیرد؟ چند نوع گروه تندروی مذهبی صهیونیستی وجود دارد؟ برجسته ترین گروه های تندروی یهودی فعال در داخل اراضی اشغالی 48 چه کسانی هستند؟ دیدگاه آنها نسبت به مسئله فلسطین چیست؟ مهم ترین رهبران این گروه ها چه کسانی هستند؟

1 ـ اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می گیرد؟

شکل گیری اکثر این گروه ها مبتنی بر بنیادها و اصول فکری مطرح شده از سوی خاخام «ابراهام بن اسحاق کوک» بوده است. این خاخام یهودی، در حدود 25 سال پیش از ایجاد کشور جعلی «اسرائیل»، مدرسه ای را تحت عنوان «مرکازهراف» به راه انداخت که اولین مدرسه ی تندروی صهیونیستی بود که بیشتر رهبران گروه های تندرو از آن فارغ التحصیل شدند.

اصول مطرح شده از سوی ابراهام بن اسحاق همان اصولی بود که حزب صهیونیستی کار بر اساس آن شکل گرفت (و گروه های تندروی یهودی جزء اقمار این حزب به شمار می آمدند) ؛ ولی بعد از جنگ 1967 شرایط به صورتی دراماتیک تغییر کرد و گروه های تندروی مذهبی در رژیم صهیونیستی به سمت ائتلاف با راستگرایان تندرو در ائتلاف لیکود حرکت کردند، ائتلافی که همچنان پا بر جا است.

 

ادامه مطلب ...

نوشتاری پیرامون حجاب hijab

حجاب  Hijab

--------------------------------------------------------------


انسان موجودی اجتماعی است واجتماع انسانهاپیچیدگیهای خاصی داردکه اززوایای مختلف قابل بررسی هستند یکی ازاین ویژیگیهاکیفیت روابط اجتماعی بویژه چگونگی معاشرت مردان وزنان است .زن ومردازنظرجسمی وروحی تفاوت هایی باهم دارندبه خاطر همین تفاوت هاست که به یکی مردگفته می شودوبه یکی زن

 

به هرکدام ویژیگیهاوجایگاه خاصی داده شده است که البته درنهایت مکمل یکدیگرخواهندبودبه شرط آنکه ازآنچه به آنهاداده شده به آنهاداده شده به جا ودرراه درست استفاده کنند. متاسفانه تجربه نشان داده شده است که بواسطه روابط بی قاعده روابط زنان ومردان به هردوگروه وبلکه به کل جامعه لطمات زیادی واردشده که البته باتوجه به ویژگیها وجایگاه زنان آسیب های جسمی وروحی برای این قشر بسیاربیشتربوده است.تاکنون دقت کرده ایدکه درعالم هستی هرآنچه که باارزش ترمهم تر وآسیب پذیرتراستازآن مراقبت بیشتری می شود.مغز مهمترین عضوبدن واستخوان جمجمه محکمترین استخوان بدن است مهمترین عضوبدن درمحکمترین پوشش قرارداده شده است چراکه هرگونه آسیبی به مغزبرسدناگزیربه تمام اعضای بدن سرایت خواهدکردمرگ مغز مرگ تمام بدن رابه دنبال دارد.

گلها وشکوفه هانیزبواسطه آنکه لطافت زیادی دارند ودرصدآسیب پذیریشان بالاست پیش ازشکوفاشدن درون پوششی محافظت می شوندهرگونه لطمه خوردن به این پوشش به پژمرده شدن گل ویاخشک شدن آن خواهدانجامیدمواردمشابه زیادی رادرنظام آفرینش می توانیدمشاهده کنیدانسان نیزازاشیاء گرانبهایش درمحل های مطمئن وامن محافظت می کندواما......

آیا ارزشهای اخلاقی چون حیا وعفت آنقدرگرانبها نیستند که با حساسیت ارآنان مراقبت نماییم آیا... 

گوهروجودزن آنقدرارزش نداردکه پوشیده باشد تادرمعرض تهدیدات وآسیب هاقرارنگیرد.آیا سزاواراست که وجودارزشمندزن بدون مراقبت رهاشودازآن دخترانی که به اشتباه تصور می کنندداشتن پوشش نامناسب ودوستی باپسران برای آنهامشکل خاصی ایجادنخواهدکردمی پرسیم گه آیاشمامردبودن راتجربه کرده ایدآیاویژیگیهای جسمی وروحی مردان رامی شناسیدآیاازاحساس یک مرد وواکنش اودرمواجهه با زنان کاملاً آگاهیدقطعاً آگاه نیستیدکه اگرآگاه بودیددرروابطتان ودرنوع پوششتان تجدیدنظرمی کردیدمشاهده می شودکه ازدیدبرخی دختران جوان اینگونه معاشرت هاتنهابه عنوان یک رفت وآمدودوستی ساده تلقی می گرددامااکثراًازعواقب خطرناک وناخوشاینداین ارتباطهابی اطلاعندویابه اهمیت آن پی نبرده اندیکی ازتبعات منفی معاشرت خارج ازچهارچوب وقاعده زنان ومردان آن است که انگیزه هابرای ازدواج کردن ،تشکیل خانواده ووفاداری به آن ازبین می رودچون افراد مشاهده می کنندکه محدودیت وحریمی وجودنداردوبراحتی می توانندباهرکسی رابطه داشته باشنداین همان معضلی است که ازآن به عنوان به عنوان معضل ازهم پاشیدگی خانواده یادمی شودتصورکنیدوقتی آماراین ارتباطهابالامی رودچه تعدادازخانواده هادرگیرمعضلات ناشی ازاین روابط ناسالم ونابهنجارخواهندشد البته لازم به ذکراست که نه مرددشمن زن است ونه زن دشمن مرد این وسوسه های نفس است که دشمن هردوست وچه مردان وچه زنان لازم است درمقابل آنچه هوی نفس دعوت به آن می کندوآن راجذلب وخوشایندنشان می دهدبایستندصحبت ازقطع ارتباطها نیست هدف قانونمندکردن این ارتباطهاست ماوشمابایدبدانیم که برای حفظ ارزشها وجلوگیری ازنشرضدارزشهالازم است گاهی ازخواسته هاوتمایلاتمان چشم پوشی کنیم وسختی هایی رابه جان بخریم حجاب پوششی است که شما دختران جوان رادرمقابل بسیاری آفات اجتماعی که درمعرض آنها خواهیدبودمحافظت می کندشمامادران فردای جامعه هستیدهم پسران وهم دختران این جامعه دردامن شما بزرگ خواهندشدوپرورش خواهندیافت لذاشماجایگاه بسیارمهم وتأثیرگذاری درجامعه داریدوخواهیدداشت به جاست که آمادگی های لازم رابرای احرازچنین جایگاهی کسب کنیدبرخی عنوان می کنندکه نوع پوشش مسأ له ای خصوصی است این تصوردرست نیست بدیهی است که جامعه ازتجمع تک تک افرادشکل می گیردشما آنگاه که واردجامعه می شویدجزئی ازآن خواهیدبودواعمال ورفتاروظاهرتان خصوصی محسوب نمی شودافراددرجامعه درحوزه های مختلف هم بریکدیگرتأثیرمی گذارندوهم ازیکدیگرتأثیرمی پذیرنداگرپوشش مسأله ای خصوصی است آیا کسی می تواندبگویدمن تمایل دارم برهنه واردجامعه شوم برخی نیزحجاب رامحدودیت می خواننددرجامعه خیلی محدودیت هاهست مثل قوانین مدنی مثل قوانین راهنمایی ورانندگی عده ای بایدپشت چراغ قرمزبایستندتاعده ای دیگربگذرند برخی خیابان هایکطرفه است ورودبه برخی خیابانها ومناطق ممنوع است استفاده ازکمربندوکلاه ایمنی اجباری است و..... اینهاهمه محدودیت است اماچون بودنشان ضروری است درقالب قانون وضع واجرامی گردنداین قوانین وقوانین مشابه درحوزه های دیگربرای حفظ نظم جامعه وسلامتی افرادلازمندوکسی نبایدونمی تواندلزوم آنهاراانکارکندبرای حصول برخی اهداف بایدبرخی محدودیت هاوسختی هاراتحمل کردبرای حفظ سلامت جامعه وبقای ارزشهالازم است به هنجارهای اجتماعی احترام بگذاریم بویژه دریک جامعه اسلامی که اخلاق جایگاه والایی دارددرمدرسه ،دانشگاه ومحل کارنیزبامحدودیت هایی روبرو خواهیدبودکه البته لازمنددرواقع آزادی هرفردتاآنجاست که به آزادی دیگران تجاوزنکندوالااگرکسی به آزادی شماتجاوز کندشمادیگرآزادنخواهیدبوداگرشماآزادیدبقیه افرادجامعه هم آزادندپس آزادی بی حدومرزنیست واساساًنمی تواند اینگونه باشدهیچ کس حق نداردبگویدمن آنگونه که دلم می خواهدزندگی می کنم آنچه دلخواه شماست ممکن است دلخواه دیگران نباشدوبالعکس ازبرخی بانوان که باظاهرنامناسب واردجامعه می شوندشنیده می شودکه می گویندماتمایل داریم اینگونه باشیم مردان صورتشان رابرگردانندبه این عده عرض می کنیم که این سخن نه تنهاحاکی ازخودخواهی شماست درعین حال ظالمانه وساده لوحانه نیزهست چون مردا ن به جزمومنان متعهدبواسطه طبیعتشان صورتشان رابرنخواهند گرداندواین شماهستیدکه دراین بازی خطرناک بازنده خواهیدشدطبیعت آتش سوزاندن است انتظاربی جاوساده لوحانه ای است که درمعرض آتش قراربگیریدوتوقع داشته باشیدکه آتش شمارانسوزانداگرتوانستیدطبیعت آتش راعوض کنیدطبیعت مردان راهم می توانیدشماگمان کرده ایدکه خداوندحجاب رابرای چه واجب کرده است ویابرای چه به مردان توصیه می کند باحیا باشندونگاهشان رانیزمحافظت کنندآیااینهاصرفاًقانون است آیااندیشیده ایدکه هدف ازوضع این قوانین چه بوده است براستی اگرمردان نخواهندنگاهشان رانگه دارندوزنان هم نخواهندپوشش مناسب داشته باشندچگونه می توان انتظارداشت که جامعه به فساددچارنشود

 


 



                                                                 
ادامه مطلب ...

فتنه 1


این ویدئو حاوی تصاویردلخراش است

روایتی شنیدنی ازپیش بینی امیرالمؤمنین علی علیه السلام  درباره پیدایش گروههای تروریستی وبیان برخی خصوصیات آنها
    

پیدایش گروههای تروریستی چون داعش مژده ای برای دستگاه استکباراست

بخشی ازفرمایشات رهبرانقلاب اسلامی ایران پیرامون فتنه های عصرحاضر


     
                                        

 

--------------------------------------------------------------------------------------------

آنها که به نام خداوندظلم می کننداساساًخداوندراباورندارندچراکه اگرباورداشته باشندجرأت ظلم کردن به خودنمی دهند.شیاطین انسان نمایی که تحت عنوان داعش ویانظایرآن بندگان خدارا به نام خدا !!!!!یازنده درآتش می سوزانند یاسلاخی می کنندسرازبدنشان جدامی کنند کودکان راذبح می کنند به نوامیس مسلمین دست درازی می کنند مساجدراویران می کنندجماعتی رایکجا به رگبارمی بندند فجیع ترین جنایاتی راکه تصورش هم آزاردهنده است مرتکب می شوند تاجاییکه سینه قربانی رامی شکافندوقلبش رابه دندان می کشند وبه وضوح آدمخواری می کنندازاین نمونه اند

درحالیکه دردین اسلام یک قطره خون می تواندلباس یابدن فردرانجس کنداینهاکه همه وجودشان غرق درخون بی گناهانی است که به ناحق کشته شده اندبازهم دربلاهت ووقاحت محض خودرامسلمان می نامند

مسلمان یعنی تسلیم شده امرپروردگاریکتا

کسانی که بااعمال ننگینشان روی ابلیس راسفیدکرده اندچگونه خودرامسلمان می نامند

                                                                              روشنگران  

they opperssion in the name of god they do not believe in god because if they believed they would not dare to oppress

Islam means submission to the will of the one god ,who with his evil deeds have pleased the devil's how they call themselves muslims? this is a blattant lie

 ------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پیامبراعظم صلوات الله علیه وآله فرمودند

بعدازمن،فتنه هایی مانندپاره های شب تاریک امتم رافرامی گیردکه مرد درآن به هنگام صبح ،مؤمن وبه هنگام شب ،کافرمی گردد وگروه هایی دینشان رادرمقابل مال اندک دنیامی فروشند

                                                                                                          نهج الفصاحه

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

ازفرمایشات امیرمؤمنان علی علیه السلام

هماناآغازپدیدآمدن فتنه ها،هواپرستی وبدعت گذاری دراحکام آسمانی است،نوآوری هایی که قران باآن مخالف است وگروهی برگروه دیگرسلطه وولایت یابندکه برخلاف دین خداست.پس اگرباطل باحق مخلوط نمی شد،برطالبان حق پوشیده نمی ماندواگرحق ازباطل جداوخالص می گشت زبان دشمنان قطع می گردید.اماقسمتی ازحق وقسمتی ازباطل رامی گیرندوبه هم می آمیزند،آنجاست که شیطان بردوستان خودچیره می گرددوتنها آنانکه مشمول لطف ورحمت پروردگارندنجات خواهندیافت 

                                                                                   خطبه 150 نهج البلاغه ترجمه محمددشتی

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

ازفرمایشات امام علی علیه السلام

فتنه هاآنگاه که روی آورندباحق شباهت دارند،وچون پشت کنندحقیقت چنانکه هست نشان داده می شود،فتنه هاچون می آیندشناخته نمی شوندوچون می گذرندشناخته می شوند

                                                                         بخشی ازخطبه 93 نهج البلاغه ترجمه محمددشتی

ازفرمایشات امام علی علیه السلام

واین روزگاری است که جزمؤمن بی نام ونشات ازآن رهایی نیابد.............ای مردم بزودی زمانی برشما خواهدرسیدکه اسلام چونان ظرف واژگون شده ،آنچه درآن است ریخته می شود.ای مردم خداوندبه شما ظلم نخواهدکردوازاین جهت تأمین داده است اماهرگز شما راایمن نساخت که آزمایش نفرمایدکه این سخن ازآن ذات برتراست که فرمود (درجریان نوح ،نشانه هایی است وما مردم رامی آزماییم)

                                                                       بخشی ازخطبه 103 نهج البلاغه ترجمه محمددشتی

 

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

وقتی این فرمایشات گهربار رادرموردفتنه هاکنارفرمایشات ایشان درباره لزوم حفظ تقوی واطاعت ازپیامبرواهل بیت قرارمی دهیم متوجه می شویم که علی رغم آنکه فتنه های بزرگی روی می دهداما راه نجات هم وجودداردوراه حق درمیان فتنه های تاریک هم پیداوروشن است  البته نجات الزاماًبه معنی نجات جان نیست مسلم است که بایددرمقابل فتنه هاایستادومقاومت کرد وفتنه گران رارسواوفتنه رانابودنمودکه این خودلاجرم هزینه هایی دارد گاه بایدقلم به دست گرفت ونوشت گاه

بایدفریادزدوگفت وگاه نیزبایدسلاح به دست گرفت و جنگیدازمیان کسانی که بافتنه گران مقابله می کنند ممکن است عده ای کشته  شوند ویارنجهاتحمل  کننداما

سعادتمند و رستگارخواهندبودواین نجات واقعی وابدی است





نیایش1،pray


  Pray

------------------------------------------------------

نگاه زیبای استادرائفی پوربه نماز




نماهنگ آرامش دلها
نماز جماعت به امامت رهبر معظم انقلاب



ماانسانیم وانتظارمی رودیک انسان به هرروشی که می تواندمشی انسانیت رادررفتارش بروزدهدومنفعل یابی اعتنانباشداگرکاری ازدسمان برنمی آیددست کم دعا که می توانیم بکنیم ابرازهمدردی وهمزادپنداری ازمابرمی آیدخداراچه دیدیدشایدکسی دعاکردودعایش اجابت شداجابت نشدن دعابه هردلیلی که باشدتوجیهی برای ترک آن نیست چه بساایرادازخودماباشدمن دعامی کنم همه بیماران شفاپیداکنندحتی اگردعایم اجابت نشوددست کم نشان می دهم که شکرگزارسلامتی ام هستم ودرعین حال نسبت به بیماری بیماران ورنجی که می کشندبی اعتنانیستم این مشی انسانیت است این هدف خلقت است ورضای خالق دراین است نه اینکه هدف خلقت دعاکردن است ،نه، هدف رشدوتعالی انسان وبروزانسانیت است به انحاء مختلف...


زمین زیرپای ماازآن خداست وآسمان بالای سرمان وخودمان یعنی جسم وروحمان وهرآنچه درهستی است ازآنچه می بینیم ونمی بینیم و... یعنی آنکه مادرمقابل او بدهکاریم نه طلبکار

شایسته است وقتی باخداوندسخن می گوییم وازاوتقاضایی داریم رفتارمان شبیه طلبکاران ومدعیان نباشد .مباداکریم بودن پروردگار بهانه ای شود تاآداب سخن گفتن بااورانادیده بگیریم.ازخودمان پرسیده ایم برای خداچه کرده ایم که ازاوهمه چیز می خواهیم .مابنده خداییم واوخدای ما، بندگی نمی کنیم وازاو می خواهیم فقط خدایی کند.درنظرماگویا خدایی اوزمانی است که خواسته های مارااجابت کندواگربه ظاهر اجابت نکرد بندگی اش نمی کنیم (البته همه اینگونه نیستند).این چه رفتارناروایی است که ازنعمت های خداونداستفاده می کنیم ،اماازاوروی می گردانیم .










 

ادامه مطلب ...

یادمرگ death

Death

-------------------------------------------

یاأَیُّهاالاِنسانُ ماغَرّکَ بِرَبّکَ الکریمِ

ای انسان چه باعث شدکه به خدای کریم بزرگوارخودمغرورگشتی

قران کریم سوره انفطار آیه 6

O man! What has seduced thee from thy  Lord Most Beneficent

Quran 82:6 

---------------------------------

زندگی پس از مرگ و تا شروع قِیامت از نظر قرآن چگونه است؟

پاسخ

1. اجمالاً از قرآن کریم استفاده می شود که انسان در مرتبه بعد از مرگ تا قیامت از نوعی حیات برخوردار است. گروهی از نعمت های الهی برخودار هستند و دسته ای گرفتار عذاب های برزخی؛ تفصیل این اجمال را در روایات رسیده از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اهل البیت علیهم السلام به دست می آوریم [1] . امروزه انجمن تحقیقات روحی در اروپا و آمریکا به بقاء محفوظات بعد از مرگ اذعان دارند اگر چه در جاودانگی او تردید دارند. به هر تقدیر حالات همه افراد در عالم برزخ یکسان نیست گروهی متنعم؟، گروهی معذب، دسته ای در حالت خواب و در این حالت مانند خواب های پریشان یا شیرین از عالم برزخ بهره مند می شوند؛ کسانی که در کفر محض هستند در عذاب های برزخی گرفتارند، مؤمنین خالص هم در نعمت های آن بهره مند هستند و دسته های دیگر از بشر به تناسب اعمال و عقاید هم از نعمت ها و هم از نقمت ها بی نصیب نیستند.

2. از جمله آیات قرآن کریم می توان به آیاتی اشاره کرد که در راه خدا به شهادت رسیده اند مانند:

«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ» [2]

«و به آنها که در راه خدا کشته می‏شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‏اند،ولی شما نمی‏فهمید.»

و :

«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» [3]

«(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‏شوند.»

و همچنین بیان شهید، سور ه یاسین که بعد از مرگ فرمود:

«قیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمی یَعْلَمُونَ» [4]

«(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: »وارد بهشت شو!« گفت: »ای کاش قوم من می‏دانستند ... »

«بِما غَفَرَ لی رَبّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکْرَمینَ» [5]

«که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی‏داشتگان قرار داده است»

و آیات فراوان دیگر مثل:

«حَتّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبّ‏ِ ارْجِعُونِ» [6]

«(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می‏دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می‏گوید: »پروردگار من! مرا بازگردانید ! »

«لَعَلّی أَعْمَلُ صالِحًا فیما تَرَکْتُ کَلاّ إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ» [7]

«شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!« (ولی به او می‏گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‏گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند ! ».



[1] بحارالانوار، ج 6، ص 202 به بعد، احوال برزخ و....

[2] سور ه بقره، آی ه 154 .

[3]  سور ه آل عمران، آی ه 169 .

[4] سور ه یاسین، آیه 26 .

[5] سور ه یاسین، آیه 27 .

[6] سور ه مؤمنون،آیه99 .

[7] سور ه مؤمنون، آیه 100

www,hawzah.net

------------------------------------------------------------------

پرسش:
دنیای پس از مرگ انسان چگونه است؟ آیا به برزخ رفته و در کالبد دیگری به دنیا می آید و یا با جسم و روح و یا فقط روح به دنیایی دیگر میرود و و یا نابود می شود و اگر چنین باشد آیا اثرات جسمی آن مثل صوت و احتمال تصویر یعنی انعکاس نور آن در دنیا می ماند؟

پاسخ:
"برزخ" یعنی عالمی مابین دنیا و آخرت که انسان پس از مرگ وارد آن عالم می‏شود.
عالم برزخ متوسط بین دنیا و آخرت و اولین مرحلة عالم ملکوت است و برخی از خصوصیات این جهان را از قبیل محدودیت زمانی داراست ولی در عین حال مربوط به عالم عقبی‌َ است‌.
آیات و روایات متعددی گواه بر آن است که انسان مؤمن در عالم برزخ متنعم به نعمت‌های الهی است‌ که در ادامه اشاره خواهیم کرد.
همچنین روایات زیادی صراحت دارد که اعمال انسان در قبر با او همراه است و پشتیبان یا عذاب‌دهندة او هستند تا در قیامت بر خداوند عرضه شوند. البته بعضی از مؤمنین نیز در برزخ معذبند و این عذاب کفاره گناهانشان خواهد بود تا در قیامت وارد بهشت گردند. نکتة دیگر اینکه‌، آنچه در قبر و عالم برزخ مورد سؤال است اعتقادات انسان می‌باشد ولی بررسی تفصیلی اعمالی مربوط به قیامت است‌.

ویژگی‏های عالم برزخ این است که قبر یا بمنزله باغی از باغهای بهشت، یا حفره‏ای از حفره‏های جهنم خواهد بود، لذا امام سجاد(ع) فرمود:
"ان القبر روضة من ریاض الجنة او حفرة من حفر النیران". (پیام قرآن، ج 5، ص 447، به نقل از تفسیر برهان، ج 3، ص 120.) یکی دیگر از خصایص عالم برزخ، سؤال در قبر است، امام صادق(ع) فرمود:
من انکر ثلاثة اشیاء فلیس من شیعتنا: المعراج و المسألة فی القبر و الشفاعة؛ کسی که سه چیز را انکار کند از شیعیان ما نیست، معراج، سؤال در قبر و شفاعت.(همان، ص 460.)
یکی دیگر از ویژگی‏های قبر، فشار قبر است، البته مراد از قبر در اکثر اخبار، چیزی است که روح در آن در عالم برزخ قرار دارد.(بحارالانوار، ج 6، ص 271)

هنگام مرگ روح نمی میرد, بلکه ارتباط خود را با بدن قطع می کند و بعد از مرگ بدن متلاشی می شود, امّا روح با قالب مثالی در عالم برزخ به زندگی خود ادامه می دهد.
در آیه 99ـ 100سوره مؤمنون از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری که فاصلهء بین زندگی دنیا و قیامت است , با کلمهء برزخ تعبیر کرده است . بر اساس دلالت آیات و روایات رسیده از رسول اکرم و ائمهء اطهار علیهم السلام علمای اسلام در مورد وجودعالم برزخ و عذاب و نعمت اتّفاق نظر دارند. بدین معنی که انسان بلافاصله پس از مرگ وارد مرحله ای دیگر ازحیات و زندگی می گردد که همه چیز را حس می کند; از چیزهایی لذّت می برد و از چیزهایی دیگر رنج و البته لذّت ورنج انسان بستگی به افکار و اخلاق و اعمالش در دنیا دارد. این زندگی برزخی ادامه دارد تا آن گاه که قیامت کبری بر پا شود.(مجموعه آثار شهید مطهری , ج 2 ص 513ـ 514 )

قرآن کریم دربارهء مؤمن (آل یاسین ) که در راه یاری فرستادگان حضرت عیسی در شهر انطاکیه به شهادت رسید می فرماید: .(یس (36 آیه 26ـ 27)
رسول خدا در جنگ بدر پس از پیروزی مسلمانان و کشته شدن گروهی از سران قریش و انداختن بدن های آن ها در یک چاه , سر به درون چاه برد و به آن ها گفت : ما آن چه را خداوند به ما وعده داد, محقق یافتیم . آیا شما نیزوعده های خدا را راست یافتید؟
بعضی از اصحاب گفتند: یا رسول اللّه ! شما با کشته شدگان و مردگان سخن می گویید! مگر این ها سخن شما رادرک می کنند؟ فرمود: آن ها اکنون از شما شنواترند.(مجموعه آثار شهید مطهری , ج 2 ص 517)

در مورد چگونگی زندگی در عالم برزخ که آیا تنها روح است یا با بدن است , روشن ترین تصویر این است که :
روح انسان بعد از مرگ و پایان زندگی دنیا, در جسم لطیفی قرار می گیرد که بسیاری از عوارض جسم و بدن مادی بر کنار است , ولی از آن نظر که شبیه جسم مادی است , به آن یا می گویند که نه کاملاًمجرّد است و نه مادّی محض , بلکه دارای یک نوع تجرّد برزخی است . به گفتهء بعضی از دانشمندان می توان آن راتشبیه به خواب کرد, در خواب های راستین روح انسان با استفاده از قالب , به نقاط مختلف پرواز می کند و مناظر رامی بیند و از نعمت ها بهره می گیرد و لذّت می برد و گاه مناظر هولناکی را مشاهده می کند و سخت متألّم می گردد وفریاد می کشد و از خواب بیدار می شود.(تفسیر نمونه , ج 14 ص 311 پیام قرآن , آیت اللّه مکارم شیرازی , ج 5 ص 463)

پرسش: مدت اقامت انسان دربرزخ تا چه زمانی است؟زود تمام میشه یا تا ابد اونجاییم؟

پاسخ:
همانطور که قبلا گفتیم برزخ، جهانی نو و زندگی تازه و جدیدی است که از هنگام مرگ هر انسانی شروع می‏شود و تا بر پایی روز قیامت ادامه دارد و با برپایی قیامت، زندگی انسان در برزخ پایان می‏پذیرد یعنی برزخ دیگر ابدی نیست و برزخ دالان ورودی به قیامت کبری و نخستین منزل از منازل آخرت می‏باشد.
در آیه‏ی 99 - 100 سوره‏ی مؤمنون چنین آمد، وقتی هنگام مرگ یکی از تبه‏کاران فرا رسید، درخواست برگشت می‏کند و خداوند با ردّ درخواست آنان، می‏فرماید: من وارئهم برزخ الی یوم یبعثون یعنی پشت سر آن‏ها برزخی است تا روزی (روز قیامت) که برانگیخته شوند. در روایات هنگامی که از معصوم(ع) پرسیده می‏شود، برزخ چیست؟ می‏فرماید: القَبرُ منذ حینَ موته الی یومِ القیامةِ عالم برزخ همان عالم قبر است که از هنگام مرگ آغاز می‏شود و تا زمان برپایی قیامت ادامه دارد(نورالثقلین، ج 3، ص 554).
بنابر این، هم اکنون ـ که قیامت برپا نشده ـ عالم برزخ وجود دارد و امری صرفاً ذهنی نیست و همه‏ آنان که مرده‏اند هم‏اکنون در آن جهان به سر می‏برند و آن دارای حیات و زندگی‏ای هستند که در ادامه‏ی زندگی دنیا است، از یک سو و شروع زندگی و حیاتی است که مرگی برای آن تصور ندارد و امتداد آن، تا ابدیت می‏باشد.
حالا کی قیامت می شود ما نمی دانیم .وخود این ندانستن و معلوم نبودن هم حکمت هایی دارد.

پرسش:
ایا روایتی یا نقلی است که بگوید ان زمان که عالم برزخ تمام میشود و قرار است که همه برانکیخته شوند باید در عالم برزخ بمیرند تا در قیامت زنده شوند یا نه یا اینکه مستقیما بدون مردن در عالم برزخ وارد قیامت میشوند؟

پاسخ:
در مورد مرگ در برزخ تعبیری وجود دارد که آن را مرگی در عالم برزخ معنا می¬ کنند.
درباره مرگ برزخی (به معنایی که گفته شد) مفسران در ذیل آیاتی این بحث را آورده¬اند:
« لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولى‏ وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ »
«هرگز مرگى جز همان مرگ اوّل (که در دنیا چشیده‏اند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مى‏کند.»

« إِنْ هِیَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولى‏ وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ »[دخان/35]
«مرگ ما جز همان مرگ اول نیست و هرگز برانگیخته نخواهیم شد.»

در این دو آیه چون سخن از مرگ نخستین آمده است و مفسران آن را به معنای مرگ دنیوی معنا کرده¬ اند به پیروی آن بحث از مرگ دومی که همان مرگ برزخی است را نیز مطرح می-کنند.[تفاسیر طباطبائی، علامه محمد حسین و مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‏،ذیل آیات 35 و56 سوره دخان]
« قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ »[ غافر/11]
«آنها مى‏گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندى و دو بار زنده کردى‏.»

این آیه مهمترین آیه در این بحث است و معتقدین به مرگ برزخی مانند علامه طباطبائی ذیل این آیه مرگ برزخی را اثبات کرده ¬اند.[طباطبائی، همان، ذیل آیه 11 سوره غافر]

از بررسی آیات مرگ برزخی و دنیوی روشن می¬شود که در قرآن کریم مرگ برزخی مانند و شبیه به مرگ دنیوی نیست؛ چون خداوند در آیه¬ای اهل بهشت را اینگونه نوید می¬دهد که به جز مرگ در دنیا که تحمل کرده¬اید مرگ دیگری ندارید. در صورتی که می¬دانیم اهل بهشت نیز باید از عالم برزخ وارد عالم قیامت شوند و قبل از عالم قیامت همه حتی کسانی که در عالم برزخ هستند می¬میرند پس چرا خداوند می¬فرماید جز مرگ دنیوی مرگ دیگری را نچشیده¬اند؟

پاسخ این سؤال اینگونه است که مرگ برزخی را نیز چشیده ¬اند؛ اما چون این مرگ با مرگ در دنیا تفاوت¬های بسیاری دارد، خداوند آن را متذکر نشده¬ است. در مرگ برزخی دیگر جسمی وجود ندارد و دیگر گرفتن روح از جسم مطرح نیست. بنابراین اینکه برخی مرگ برزخی را به معنای مرگ بعد از زنده شدن جسم در قبر و پاسخ دادن به نکیر و منکر می-دانند اشتباه است.

پرسش:
چرا مرگ و معاد نرسناکه؟

پاسخ:
ترس از مرگ در فرهنگ قرآنی و روایی از جهت تفاوت انسان‏ها، علت‏ های گوناگون دارد. در یک منظر کلی می‏توان انسان‏ها را از این جهت به تعبیر حضرت امام به سه گروه:
ناقصان، متوسطان و کاملان تقسیم کرد.

اما دلیل وحشت از مرگ در انسان‏های ناقص این نکته ظریف است که انسان به حکم فطرت خود حب به بقا و میل به جاودانگی داشته و از فنا، زوال و نیستی متنفر می‏باشد، ازاین‏رو به عالمی که عالم حیات تلقی می‏شود، عشق ورزیده و از عالمی که به پندار خودعالم نیستی است، تنفر دارد.
بنابراین چنین افرادی به دلیل آن که ایمان به عالم آخرت نداشته و قلوبشان به حیات ازلی و بقای سرمدی اطمینان نیافته است، به این دنیا علاقمند و به حسب آن فطرت، از مرگ هراسان و گریزانند. خداوند متعال عقیده این گروه از انسان‏ها را چنین بیان می‏کند: «ان هی الاحیا تنا الدنیا نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین؛ جز این زندگانی دنیای ما چیزی نیست، می‏میریم و زندگی می‏کنیم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد»، (مؤمنون، آیه 37).

عامل ترس از مرگ در انسان‏های متوسط چیز دیگری است، متوسطان که ایمانشان به عالم آخرت و حیات قیامت کامل نیست به دلیل غفلت از آخرت وعالم برتر و بالاتر و توجه به امور دنیوی و تلاش در آبادانی آنها از مرگ می‏ترسند.
امام صادق(ع) می‏فرمایند: «[روزی] مردی به سوی ابوذر آمده و پرسید: چرا ما از مرگ کراهت داریم؟ [ابوذر در پاسخ] فرمود: به دلیل آن که شما دنیا را تعمیر کردید و آخرت را خراب، پس کراهت [و ترس] دارید که از آبادانی به سوی خرابی انتقال یابید»، (بحارالانوار، ج 6، ص 137، روایت 42).
این متوسطان و غافلان به حدی از مرگ غافلند که به تعبیر حضرت علی(ع) «گویا مرگ را در دنیا به جز ما نوشته‏اند و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند و گویی آنچه از مردگان می‏بینیم، مسافرانند که به زودی نزد ما باز می‏آیند و آنان را در گورهاشان جای می‏دهیم و میراثشان را می‏خوریم، پنداری ما پس از آنان جاودان به سر می‏بریم»، (نهج‏البلاغه، کلمات قصار 122، ص 382).

اما گروه سوم که انسان‏های کامل و مؤمنان مطمئن هستند از مرگ کراهت ندارندولی از آن وحشت و خوف دارند، اما ترس آنها یک ترس مثبت وارزشی است، چرا که خوف آنها از عظمت خداوند متعال بوده، نه مثل وحشت ما وابستگان به دنیای مادی و دل‏دادگان به تعلقات آن. حضرت حق در قلب اولیای الهی تجلی کرده و موجب هیبت مشوب به شوق می‏شود و در حقیقت هیبت و بزرگی خوف، از تجلی عظمت و ادراک آن است. دل عاشقان خداوند متعال در هنگام ملاقات با حضرت حق - که با مرگ سرفصلی از آن آغاز می‏شود - می‏تپد و وحشتناک و ترسناک می‏شود ولی این خوف غیر از ترس‏های معمولی است، (برای اطلاع تفصیلی از این موضوع نگا: امام خمینی، روح الله، چهل حدیث، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول، تابستان 1368، صص 307 - 303).
ترس انسان‏های آن سویی از طول سفر، توشه کم و بزرگی و عظمت مقصد است، (نهج‏البلاغه، کلمات قصار 77، ص 372). اینان مرگ را چون زندگی امتحان بزرگ الهی می‏دانند، [اشاره به آیه «همان که مرگ و زندگی را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید»، (ملک، آیه 2)] و می‏ترسند که از این آزمون سربلند بیرون نیایند.

با توضیحات اجمالی و مختصر فوق مشخص شد که اولاً هر ترس و وحشت از مرگی بد و منفی و هر خوفی از آن هم خوب و مثبت نیست. اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و محدودیت نظر و اندیشه به دنیای مادی باشد وحشتی منفی و نابخردانه است اما اگر وحشت از مرگ براساس خوف از عظمت حق‏تعالی و ترس از چگونگی رویارویی با خدا باشد، ترسی مثبت و از سر شوق و عشق است. ثانیا با تفاوت انسان‏ها و نوع نگرش‏ها، عوامل ترس از مرگ متفاوت و گوناگون خواهد بود.

پرسش:
آیا عالم برزخ برای همه یکسانه یا آنهای که زودتر مرده‌اند بیشتر از آنهایی که دیرتر مرده‌اند در برزخ می‌مانند؟مثلا بعضی ها چند هزار سال پیش که فوت کردند؟

پاسخ:
باید توجه داشته باشیم که زمان به مفهومی که در این عالم تصور و تحقق دارد در عالم برزخ وجود ندارد، زیرا زمان مقدار حرکت است و حرکت از شئوون ماده می‌باشد، و حال آنکه عالم برزخ، عالم غیر مادی و مجرد از ماده و آثار آن است و موجودات آن در عین اینکه حقایق و موجودات مقداری هستند، حقایق ثابت و غیر متغیرند.
دگرگونی‌ها و حرکت و تبدلات در عالم برزخ در میان موجودات برزخی به شکل دیگری است، پس مکث نفسهای انسانی در عالم برزخ، مکث در فوق زمان می‌باشد و مکث در عالم غیر زمانی، به عبارتی مکث غیر زمانی است و مکث در فوق زمان یا غیر زمان را نمی‌توان با مقیاسهای زمانی سنجید.
بر گرفته از: معاد یا بازگشت به سوی خدا ، استاد محمد شجاعی، ج1

پرسش:
جهان برزخ کجاست؟در چه مکانی واقع شده؟ بعد تفاوت زمان و مکان عالم برزخ، با زمان و مکان دنیا چیه؟

پاسخ:
در مورد قسمت اول سوال شما که مربوط به مکان برزخ است باید عرض کنم عالم برزخ در ملکوت همین دنیاست یعنی حقیقت و باطن دنیاست زیرا این عالم دو روی دارد یک طرف برونی و دیگر طرف درونی همانطوری که بدن انسان نیز دو جنبه دارد یکی جنبه ظاهری که هیکل آدمی است و دیگری جنبه باطنی که همان بدن مثالی و روح حیوانی است.

از برخی آیات استفاده می شود که مکان بهشت و جهنم برزخی در روی همین زمین است مثلاً در آیه ای آمده است که: النّارْ یْعًرُضُونُ عُلَیًها غُدْواً وُ عُشِیاً عذاب ناراحت کننده آتش هر بامداد و شامگاه بر فرعونیان عرضه می شود (غافر آیه ۴۶.) انسان در عالم خواب صورت دارد، وزن و سنگینی ندارد و عالمی که در آن حرکت می کند از این سنخ است لذا از بالای بلندی سقوط می کند به زمین نمی خورد و یا گاهی مانند فرشته سبکبال در فضا پرواز می کند، اوج و حضیض دارد، به دورترین نقاط سفر می کند.
هر چیزی حتی ساختمانها و انسانها و حیوانها یک صورت ظاهری و مادی دارند و یک صورت باطنی و ملکوتی. مکه ای که انسان زیارت می کند صورت برزخی کعبه است که مادی نیست ولی صورتش عین مکه است.
در تفسیر آیه فوق امام صادق (ع) می فرماید: این در دنیا قبل از روز قیامت است زیرا آتش قیامت صبح و شام ندارد سپس فرمود: اگر آنها در قیامت تنها صبح و شام در آتش دوزخ عذاب شوند در میان این دو باید سعادتمند باشند چنین نیست این مربوط به برزخ است پیش از روز قیامت (مجمع البیان ج ۸ ص ۵۲۶.) و شب و روز و صبح و عصر آنها به تناسب صبح و شام دنیاست. در باره نعمت هم می فرماید: "و لَهُم رِزقُهم فیها بُکرَة و عَشیا"؛ روزی آنها بدون هیچ گونه رنجی شب و روز به آنها می رسد (سوره مریم آیه ۶۲.) از بامداد و شامگاه فهمیده می شود که برزخ در روی زمین است بنابراین زندگی برزخی به تناسب روح و جسم برزخی ظهور پیدا می کند مادامی که انسان در قالب جسم مادی است زندگی او در دنیاست به مجرد این که جسم را از دست داد زندگی برزخی او شروع می شود.

در مورد زمان و مکان هم عرض کنم آنچه در عالم برزخ است، مادّی و جسمانی نیست، ولی دارای آثار مادّی هست. برزخ، عالمی است که اعمال انسان در آن تمثّل می‏یابد. دیگر آن که زمان و مکان عالم برزخ، مادّی و جسمانی نیستند. البته، آثار زمان و مکان در آن جا هست. قرآن درباره آل فرعون می‏فرماید که آل فرعون را عذاب احاطه کرده است و صبح و شب بر آتش عرضه می‏شوند( سوره غافر، آیه 46.). امام صادق«علیه السلام» درباره آن آیه مبارکه می‏فرماید: «مراد از این عذاب صبح و شب که در آیه آمده، عذاب پیش از قیامت است؛ زیرا در آتش قیامت صبح و شبی نیست.»

پرسش:
آیا شباهتی بین این دنیا و برزخ هست؟اگر هست شباهت دنیا با عالم برزخ را به طور کامل برام بیان کنید؟

پاسخ:
عالم دنیا با عالم برزخ شباهتی ندارد زیرا حیات و زندگی در دنیا اجتماعی و مادّی و همراه با خورد و خوراک و جا و مکان و لباس و پوشاک و خواب و بیداری است ولی پس از مرگ حیات و زندگی فردی شروع می شود و احتیاجی به خورد و خوراک و لباس و پوشاک نیست.[تفسیر المیزان، ‌ج 2، ص 122.]
آیه می فرماید: "قالوا ربنا امّتنا اثنتین واحییتنا اثنتین ...؛[مؤمن (41) آیه‌ 11.] آنان می گویند: پروردگارا، ما را دوبار میراندی و دوبار زنده کردی. اکنون به گناهان خود معترفیم. آیا راهی برای خارج شدن وجود دارد؟". بعضی از آین آیه استفاده کرده اند: مرگ برزخی همانند مرگ دنیوی داریم. دو نوع مرگ است: یکی مردن و رفتن به عالم برزخ، دوم مردن در عالم برزخ و وارد شدن به عالم قیامت.
برخی نیز از این آیه استفاده کرده اند: در عالم برزخ نیز نوعی حیات است که بعد از مدّت کوتاهی به مرگ می انجامد امّا مسلّماً حیات در عالم برزخ با حیات در دنیا تفاوت دارد امّا در اصل زندگی و حیات با هم مشابهت دارند.[آیت الله ناصر مکارم، پیام قرآن، ص 454.]

پرسش:
آیا در برزخ بعضی از گناهان بخشیده میشود؟

پاسخ:
اگر منظورتون از بخشش،توبه کردن در برزخ است باید عرض کنم هر انسانی در طول زندگی در طول زندگی خود در دنیا با کمک عقل خود و دستورهای پیامبران می‌تواند راه صحیح را انتخاب و از راه نادرست بپرهیزد. در این دنیا است که هر کسی می‌تواند، اعمال خود آینده را بسازد، اَمّا پس از مرگ راه بازگشتی وجود ندارد. توبه و بازگشت نیز مانند اعمال دیگر، زمان خاص خود را دارد. توبه تا قبل از فرا رسیدن مرگ قابل پذیرش است‌.(نسأ،18)
اَمّا پس از سپری شدن این زمان و مشاهده عذاب‌، بازگشت و اظهار ندامت سودی ندارد و آرزویی دست نیافتنی است‌; چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: "وَلَیْسَت‌ِ التَّوْبَة‌ُ لِلَّذِین‌َ یَعْمَلُون‌َ السَّیِّات‌ِ حَتَّی‌ََّ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ الْمَوْت‌ُ قَال‌َ إِنِّی تُبْت‌ُ الَْـَن‌َ وَلاَ الَّذِین‌َ یَمُوتُون‌َ وَهُم‌ْ کُفَّارٌ; (نسأ، 18) برای کسانی که کارهای بد را انجام می‌دهند و هنگامی‌که مرگ یکی از آن‌ها فرا می‌رسد می‌گوید: "الآن توبه کردم‌!" توبه نیست و نه برای کسانی که در حال کفر از دنیا می‌روند."

اما اگر نه،شما حق الناسی بر گردنتون بود ودر برزخ بودید که کسی در دنیاست و شما رو حلال کرد گناه حق الناس از بین می رود.وهمچنین شفاعت هم وجود دارد که اگر شامل شخص شود از گناهان پاک می شود.

www.porsemanequran.com

-------------------------------------------------------------------------------

بخشی ازخطبه 188 نهج البلاغه ،ترجمه محمددشتی

مردم!شمارابه یادآوری مرگ ،سفارش می کنم ازمرگ کمترغفلت کنیدچگونه مرگ رافراموش می کنیددرحالی که اوشمارافراموش نمی کند؟ وچگونه طمع می ورزیددرحالی که به شمامهلت نمی دهد؟

مرگ گذشتگان برای عبرت شماکافی است آنهارابه گورشان حمل کردندبی آنکه برمرکبی سوارباشندآنان رادرقبرفرودآوردندبی آنکه خودفرودآیند چنان ازیادرفتندگویاازآبادکنندگان دنیانبودندوآخرت همواره خانه شان بود!آنچه راوطن خودمی دانستندازآن رمیدندودرآنجاکه ازآن می رمیدند،آرام  گرفتندوازچیزهایی که باآنهامشغول بودندجداشدندوآنجاراکه سرانجامشان بودضایع کردند اکنون نه قدرت دارندازاعمال زشت خوددوری کنندونه می توانندعمل نیکی برنیکی های خودبیافزایند به دنیایی انس گرفتندکه مغرورشان کردچون به آن اطمینان داشتند سرانجام مغلوبشان کرد

-----------------------------------------------------------

حکمت 74 نهج البلاغه

انسان بانفسی که می کشد،قدمی به سوی مرگ می رود

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

حکمت 380 نهج البلاغه

جه بسیارکسانی که درآغازروزبودندوبه شامگاه نرسیدند،وچه بسیارکسانی که درآغازشب براوحسدمی بردندودرپایان شب عزاداران به سوگشان نشستند

-----------------------------