ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه 172

پرسش : یکی از همکلاسی‌ها که به فمینیسم گرایش دارد، سوالی طرح کرد که واقعا جوابی برایش نداشتم. خدا زن و مرد را با تفاوت‌هایی خلق کرده، جنس زن ظریف و با احساسات پررنگ‌تر و لطیف‌تر و از نظر جسمانی و دفاع از حق خود ضعیف‌تر. جنس مرد از نظر جسمانی قوی‌تر و قدرتش به مسائل اداری و اجرایی و عملی بیشتر ... . 


پاسخ: حالا این دوست شما چه می‌تواند بکند؟ می‌خواهد با گرایشات فمینستی‌اش، خالق را عوض کند و یا نظام خلقت و مخلوق را؟!

سؤال خوب است، بحث از چرایی تفاوت‌ها در نظام خلقت است، اما هیچ ربطی به "فمینیسم" ندارد! پس اگر تمام جهان نیز فمینیست شوند، هیچ تغییری در نظام خلقت، به ویژه خلقت زن و مرد ایجاد نمی‌شود.

باور بفرمایید که اگر از دوست خود بپرسید: «حالا فمینیسم یعنی چه و چه می‌گوید؟»، به هیچ وجه چیزی نمی‌داند؛ چنان که نمی‌داند شعارهای فمینیستی، درباره حقوق زنان در برابر مردان است، نه خلقت آنها.

بپرسید: «اصلا مانیفست فمینیسم را خوانده‌ای؟» - بپرسید: «سیمون دوبوار کیست؟ زن است یا مرد؟» - بپرسید: «چه فرقی بین فمینیسم در غرب و شرق وجود دارد» - بپرسید: «تفاوت دفاع از حقوق زنان با فمینیسم چیست؟» ... وقتی دیدید که هیچ نمی‌داند، بفرمایید: «فمینیسم یا هر ایسم دیگری، مدل مو، یا لباس، یا مدالیومی که به سینه آویزان شود نیست؛ لذا خود را بی‌جهت به آنها نسبت ندهید، شما انسان هستید و بنده پروردگار، نه بنده‌ی این اسم‌ها و ایسم‌ها».

تفاوت‌ها در خلقت:

خداوند سبحان، عالَم هستی را بر اساس علم و حکمت خود آفریده است، لذا هیچ دو موجودی که در یک گروه قرار دارند نیز مساوی و عین هم نیستند، چه رسد به این که تمامی مخلوقات یک شکل و مساوی باشند. خُب اگر مرد عین زن باشد و زن عین مرد باشد که دیگر "زن و مرد" معنا و مفهومی ندارد. اگر روح عین جسم باشد و جسم عین روح باشد که دیگر "روح و جسم" معنا و مفهومی ندارد.

پس هر موجودی، در جایگاهی خاص و برای ایفای نقش و اثری خاص آفریده است و به همان تناسب، از ویژگی‌ها، امکانات و شرایط لازم برخوردار شده است.

به هم ریختن سیستم (پازل خلقت):

اگر انسان در تخیل خود هوس کند که به آسمان‌های غیر مادی رود، گله می‌کند که چرا خدا تبغیض قایل شد، ملائک می‌توانند بروند و انسان نمی‌تواند – همین‌طور است اگر انسان بخواهد که در دعوا به طرف مقابل شاخ بزند! گله می‌کند که چرا گاو شاخ دارد و انسان ندارد...؟! اما نه فرشته را برای انسان شدن آفریده‌اند و نه انسان را برای فرشته یا گاو شدن. زن را نیز برای مرد شدن و مرد را برای زن شدن نیافریده است که گله شود چرا از هر حیث مثل هم نیستند؟

انسان، به حسب اندک اراده و اختیاری که دارد و به سبب غلبه‌ی نفس، خیال و نیز وسوسه‌های شیاطین درونی و برونی، سیستم و نظم "رفتاری" را بر هم می‌زند و چون نمی‌تواند نظام خلقت را تغییر دهد، و تغییرات مطلوبش نیز سازگار با این نظام نمی‌باشد، داد و بیداد می‌کند که چرا خدا اینگونه آفرید؟ مانند این است که بگویند: "چرا خدا خورشید را به گونه‌ای آفریده که ما نمی‌توانیم مثل دریا، در آن شنا و غواصی کنیم؟"

مرد و زن:

مرد برای ایفای نقش خود و زن برای ایفای نقش خود آفریده شده‌اند؛ پس هر گاه مرد بخواهد که نقش زن را ایفا کند، گله‌مند می‌شود که چرا خداوند متعال ویژگی‌های زنانه به او نداده است؟ و هر گاه زن بخواهد نقش مرد را ایفا نماید، گله‌مند می‌شود که چرا خدا ویژگی‌های مرد را به او نداده است.

قرار نیست که "مرد" باردار شود، سپس فرزند به دنیا آورد، او را شیر دهد و تربیت کند؛ پس هیچ یک از ویژگی‌های لازم برای انجام این امور، به روانش داده شده و نه به جسمش؛ و قرار نیست که زن مدیریت "خانه" که زیر ساخت اولین و مهم‌ترین "نهاد اجتماعی" است را رها کند و به مدیریت "کارخانه و کارگاه" اشتغال یابد. مگر کاشی‌سازی با انسان‌سازی برابر است؟!

دو قطب مقابل یا مکمل؟

نگاه‌های "فمینیستی"، مانند نگاه‌های مخرب سیاسی، به جای آن که وحدت و تکامل را برنامه‌ریزی کنند، سعی در تجزیه جامعه و قرار دادن آنها مقابل یک دیگر می‌نمایند. چنان که به زن می‌گفتند" «جنس مخالف». یعنی اصل را مرد فرض گرفته بودند و زن را جنس مخالف آن قلمداد می‌کردند.

در حالی که خداوند متعال، زن و مرد را که هر دو انسان هستند و در صفات و ویژگی‌های انسانی و روحی دقیقاً مثل هم هستند، دو جنس مکمل یک دیگر قرار داد.

تجلی خدا:

انسان [چه مرد و چه زن] تجلی خداوند متعال است. چنین نیست که لطافت و نرم‌خویی یک ضعف و نقص باشد، و متقابلاً شدت و قوت استخوان‌بندی یک قوت و امتیاز باشد ... .

علیم، حکیم، قادر، قوی، لطیف، جمیل، رئوف و رحیم، همه و همه اسماء خداوند متعال هستند که در مخلوقاتش به حسب حکمت و نیز ظرفیت مخلوق، تجلی یافته است.

هم مرد علیم و حکیم است و هم زن – هم زن لطیف و رئوف است و هم مرد – هم مرد قوی و قدرتمند است و هم زن ...؛ منتهی چگونگی ظهور و بروز در هر کدام به تناسب نوع خلقت و جایگاه‌ و تکلیف‌شان در کارگاه هستی، متفاوت است و ملاک سنجش نیز قطر دور بازو نیست.

ضعف و قوت:

سنجش ضعف و قوت با معیار و محک زور بازو، یک سنجش حیوانی، و البته آن هم ظاهری است.

در سنجش حیوانی، به حسب ظاهر، فیل بسیار قوی‌تر از مورچه می‌باشد، و البته مورچه می‌تواند تا دویست برابر وزن خود را بلند کرده و مسافت طولانی را طی کند، که فیل نمی‌تواند، و در میان حیوانات، بدن انسان (که به لحاظ جسمی حیوانی می‌باشد)، از ضعیف‌ترین‌هاست، ولی می‌تواند بر تمام عالم ماده و حتی معنا مسلط شود.

انسان با همین جسم ضعیف‌اش [اگر در اختیار روح قدرتمند و عقلش باشد]، می‌تواند از تمامی فرشتگان نیز سبقت گرفته و به مقام خلیفة اللهی برسد – هم چنین [اگر عقل و روحش اسیر نفس حیوانی‌اش گردد]، می‌تواند از تمامی حیوانات سبقت گرفته و "کالانعام بلهم اضل – مانند حیوان، بلکه پست‌تر" گردد. حال کدامیک قدرت بیشتری دارند؟ کرگردن – فیل – بوفالو – نهنگ – پلنگ ... یا انسان؟

پس اگر فمینیسم یا هر ایسم دیگری، انسان را حیوان می‌بیند و قدرت انسان را در استحکام استخوان‌ها یا کلفتی گردن و بازوان می‌بینند، خیلی سطحی‌نگر و عقب افتاده هستند. زن و مرد، شیرها یا گوزن‌های نر و ماده نیستند، بلکه انسان هستند.

قدرت زن و مرد:

اگر چه به لحاظ ظاهر فیزیک، قوت و قدرت بدن مرد بیشتر است، اما علم و تجربه ثابت کرده که صبر، مقاومت و استقامت زن، در برابر درد، سختی، بیماری و ...، به مراتب بیشتر از مرد است، حال کدام نیرومندتر هستند؟ این مثال‌ها درست نیست، اما اگر از نگاه آنها نیز بنگریم، «مرد حتی یک روز هم نمی‌تواند به صورت مداوم، فرزندش را در آغوش داشته باشد، اما زن بیش از نه ماه در شکم حمل می‌کند».

بدیهی است که چنین نیرو و استقامتی (حتی در امور ظاهری)، بیش از آن که به استخوان محکم و بازوی کلفت نیاز داشته باشد، به یک روح لطیف که مظهر لطف و محبت الهی باشد، نیاز دارد.

اگر شدت تجلی رأفت، جود، کرم ... و بالاخره عشق و محبت الهی نباشد که حتی یک روز تحمل همسر و فرزند نیز طاقت‌فرسا می‌باشد. آیا اینها قدرت نیست و قدرت فقط در زور بازو، عضلات و استخوان‌هاست؟ این چه نگاه غلطی به انسان و نیروهای اوست؟!

امتیاز:

اگر خداوند متعال "همسرداری و فرزندداری" زن را به مثابه‌ی "جهاد و جنگ" مرد قرار داد، امتیاز ویژه نداده است، بلکه حقیقتاً سختی و نیز اهمیت و آثار این دو، با یک دیگر برابر است. چنان که "جنگ "، از اقسام "جهاد" بر شمرده شده، اما مبارزه با نفس "جهاد اکبر" بیان شده است، چرا که به مراتب دشوارتر است، و البته مهم‌تر و مؤثرتر.

www.x-shobhe.com


حجاب 3

مقوله‌ی "حجاب" از منظری دیگر و عمومی‌تر [نه فقط پوشش بانوان]

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ   

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.

سلام دوستان؛

شاهدید که مقوله‌ی "حجاب"، هیچ گاه از تاریخ ملت ایران، جدا نشده است و البته بیشترین نمود و ظهورش، در حجاب بانوان بوده است؛ چه در عصر هخامنشیان و حجابی که فقط از "ادب زن ایرانی" بود – چه در اعصار انتشار یهودیت و مسیحیت در ایران – چه در عصر شکوفایی اسلام عزیز – چه در دوران مشروطه و وورد بیمارگونه‌ی روشنفکری به ایران – چه در عصر رضا شاه و کشف حجاب آتاترکی – چه در عصر محمد رضا و رفتن به سوی دروازه‌های تمدن، با لخت شدن برخی از دختران و بانوان در انظار – و چه در عصر جمهوری اسلامی ایران و رویکرد مجدد اذهان عمومی به اسلام و تقوا و البته مقابله‌ی شدید با این رویکرد، در سطح داخلی و بین‌المللی، و به ویژه در میدان "جنگ نرم" در فضای مجازی!

*- اما، مقصود ما در این مجال کوتاه، سخن از "حجاب" در چارچوب پوشش بانوان نمی‌باشد، این خودش فرعی بر اصل است، و اصل همان ساحت قدس الهی و قوانین تکوینی او در خلقت است که در تشریع به صورت احکام وضع و بیان شده است. تمامی احکام همین‌طورند.

عالم هستی در حجاب است:

عالم هستی، تجلی جمال الهی است و جمال همیشه در حجاب است، حجاب‌های تو در تویی که هر چه مَحرم‌تر شوی، بیشتر کنار می‌روند، تا برسی به مقام شهادت و حقایق مشهود تو گردند. چنان که امام خمینی رحمة الله علیه، به استناد آن حدیث معروف فرمودند: «شهید نظر می‌کند به وجه الله».

*- بله، آنان که اهل شناخت (معرفت) می‌شوند، و به این معرفت ایمان می‌آورند، جرقه‌های عشق به محبوب در دل‌شان روشنی می‌بخشد و سپس گام به گام، با زحمت و البته شوق فراوان، در تقرب و لقای محبوب می‌کوشند: « فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا » (1)

حال به این عالم هستی، از معنا گرفته تا ماده و مراتب اسفل آن بنگرید و بگویید: چه چیزی در حجاب نیست؟!

 

ادامه مطلب ...

شبهه148

پرسش : احساس می‌کنم در دین ما به زنان ظلم شده است؟ آیا می‌شود تفاوت جایگاه زن و مرد در اسلام را بیان نمایید. 


پاسخ :  البته که [در چند جمله] نمی‌شود، چون چند کتاب نگارش لازم دارد. اما می‌شود به حدّ این مجال کوتاه، به نکاتی اشاره نمود. 

 ابتدا دقت و توجه شود که یا کسی معتقد به خدا و اسلام هست یا نیست. اگر نیست، دیگر هیچ فرقی ندارد که کدام قوانین را بپذیرد، هر کس هر کاری دلش خواست می‌کند و عاقبت همه به یک نقطه فنا رسیده و می‌پوسند و بحث تمام است. اما اگر کسی اعتقاد دارد، باید بداند که ظلم به خدا راه ندارد و خدایی که فرض ظلم به او او روا باشد، اصلاً خدا نیست. پس احکام شریعت‌اش نیز از منبع علم و حکمت اوست که کمی، کاستی، نیستی، نقص، جهل و ... که ظلم حاصل آنهاست، به او راه ندارد. لذا ممکن است که ما حکمت برخی از احکام را ندانیم، اما باید جهل خود را محکوم کنیم، نه این که آن را اصل گرفته و العیاذ بالله خدا را محکوم به ظلم کنیم. آیا مخلوق فهمیده که عدل و ظلم چیست و چگونه محقق می‌شود و خالقش نمی‌داند؟!

جالب است بدانید که بسیاری از مردانی که در عشق شکست خورده‌اند و یا پس از ازدواج کارشان به طلاق کشیده شده است و یا ... (که برخی با این پایگاه نیز از طریق ایمیل مرتبط می‌شوند) ، می‌گویند احکام اسلامی به نفع زنان است.

باید دقت شود که انسان (چه زن و چه مرد) دو شأنیت دارد. یکی «انسان» بودن و قوانین مربوط به امکان به فعلیت رساند استعدادها و قوای رشد انسانی اوست، از این لحاظ خداوند فرقی بین زن و مرد قائل نشده است و آیات قرآن کریم در خصوص مسائل انسانی (جایگاه انسان، رشد یا هبوط، ایمان یا کفر، شرک و نفاق، اخلاق و ...) هیچ فرقی با هم ندارند.

اما، شأن دوم موقعیت فردی و اجتماعی هر کدام است که به جنسیت آنها مربوط می‌شود و هر کدام در کارگاه هستی نوع خلقت، توان‌ها و بالتبع جایگاه و وظایفی دارند که دیگری فاقد آن است. در این جا برخی از احکام حقوقی و قوانین، متناسب با نظام خلقت و جایگاه و تکالیف مربوطه متفاوت می‌شود، تا آنجا که حتی گاه احکامشان در طهارت، نماز و روزه نیز فرق‌هایی پیدا می‌کند.

در این عرصه، برخی احکامی که امتیازی برای زن دارد را می‌خوانند و می‌گویند که اسلام به نفع زنان است، به عنوان مثال: تقریباً ماهی یک هفته از نماز معاف هستند - نفقه آنها بر عهده‌ی پدر یا شوهر است - در برخی موارد شهادت در مورد خودشان کفایت است و شهود دیگری نمی‌خواهند - بهشت زیر پای مادران است - در عقد ازدواج، ایجاب از طرف زن است و فقط قبول از طرف مرد است – شوهرداری آنان برابر با جهاد است – وضع حمل‌شان مانند حج یا شهادت سبب ریخته شدن گناهانشان می‌گردد = در برخی از احکام زن برابر مرد ارث می‌برد و در برخی حتی بیشتر از مرد سهم می‌برند – جهاد (جنگ) بر آنان واجب نیست - قضاوت بر آنان واجب نیست – اگر در ایام ماه مبارک مرد همسرش را مجبور به مجامعت نماید، کفاره هر دو بر مرد واجب است، اما اگر زن همسرش را مجبور نماید، فقط کفاره خودش بر او واجب می‌شود و مرد باید کفاره خود را بدهد و ... .

برخی دیگر احکام مربوط به مردان را می‌خوانند و می‌گویند که اسلام به نفع مردان است، مثل این که حق طلاق و حضانت اولاد با مردان است، قیمومیت خانواده با مردان است، ارث پسر دو برابر دختر است، مقدار دیه فرق دارد، دختر باکره برای ازدواج باید اذن پدر یا پدر بزرگ پدری را داشته باشد و ... .

البته باید دقت داشت که در این احکام نیز حقوق زنان رعایت شده است. به عنوان مثال دیه‌ی قتل مرد که دو برابر زن است، به بازماندگانش (خانواده) می‌رسد نه به جنازه‌ی خودش. یا مثلاً می‌توان احساسات مادری را پیش کشید و گفت: چرا حضانت فرزندان بر عهده پدر است؟! اما می‌شود به احکام حقوقی نگاه کرد گفت: اسلام زن را از نگهداری، همراه داشتن، مجبور شدن به کار کردن و تدارک نفقه فرزندان و ... فارغ و معاف کرده است تا بتواند پس از طلاق کاملاً آزاد باشد و اگر خواست شرایط مناسب‌تری برای ازدواجی دیگر داشته باشد و یا اذن پدر برای دختر باکره که مرد و شوهر را تجربه نکرده است، برای این است که در کنار احساسات و لطافت دختر که مرد که عقلش بر احساساتش می‌چربد و در ضمن مرد شناس هست، قرار گیرد تا دختر عاقلانه تصمیم بگیرد و فریب نیز نخورد.

 

پس دقت داشته باشیم که در برخی از احکلام تفاوت هست و باید هم باشد، اما تبعیض به معنای ظلم وجود ندارد، بلکه احکام باید متناسب با نظام خلقت، جایگاه هر کدام و نیز تکالیف هر کدام در کارگاه آفرینش باشد و اگر احکام طرفین عین هم باشد، به هر دو ظلم شده است.


www.x-shobhe.com

درس اخلاق3

چشم‌ پاکی
در مکتب انسان ساز اسلام، پاکدامنی از ارزش های والای انسانی به حساب می آید و در مقابل، بی عفّتی و بی بندوباری جنسی محکوم شده است. اسلام نخست با راهنمایی و هدایت،‌مسائل جنسی و شهوانی را کنترل و تعدیل می کند، مسلمانان را به عفاف و پاکدامنی فرا می خواند، سپس با تدابیر حکمت آمیز و اصولی زمینه های انحراف را از میان بر می دارد. هم به پیروان خویش دستور می دهد، بی عفتی نکنند و هم از آنان می خواهد که اسباب لغزش و گناه دیگران را فراهم نسازند.
چشم چرانی، اولین قدم انحراف
گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی «چشم چرانی» و نگاه به نامحرم است. نگاههای آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه و انحراف مبتلا می کند.
حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«اَلنَّظرَةُ بَعْدَ النًّظرَةِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَةَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَة»[1]
چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد.
نگاه کردن به ناموس دیگران،‌خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است.شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد.
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ...»[2]
نگاه (به نامحرم) تیز زهرآلودی از تیرهای شیطانی است....
امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود:
«الْعُیونُ مَصائِدُ الشَّیطانَ»[3]
چشمها، کیمنگاه های شیطان است.
پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.
سفارش قرآن به چشم پوشی از نامحرم
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود:
جوانی از انصار، در مدینه با زنی برخورد کرد. در آن زمان، مقنعه زن ها تا پشت گوششان را می پوشاند (گوشها، گردن و صورت حجاب نداشت) جوان به آن زن خیره شد و چشم از او بر نداشت تا عبور کرد. همین طور که با نگاه به پشت سرش آن زن را تعقیب می کرد، وارد کوچه تنگی شد در این هنگام صورتش به استخوانی که از دیوار بیرون زده بود برخورد و شکافت. وقتی آن زن رفت، جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری است. با خود گفت: به خدا سوگند! نزد رسول خدا می روم و این ماجرا را با او در میان می گذارم.
جوان نزد پیامبر رفت. حضرت پرسید این چه وضعی است؟ او جریان را نقل کرد.در این هنگام جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد؛[4]
قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فُرٌجَهُمْ ذلِکَ اَزْکی لَهٌم اِنًَّ اللهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعونَ»[5]
به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند،این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است.
و پس از آن فرمود:
«وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ یَغْضُضنَ‌مِنْ اَبْصارِهنَّ وَ یَحفَظنَ‌ فُروجَهُنًّ...»[6]
به زنان با ایمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند.
پس خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است و این کار ضروری و واجب شمرده شده است:
نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذّت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است.»[7]
ارزش چشمان پاک
هر یک از اعضای بدن مؤمن نسبت به عبادت پروردگار متعال وظیفه خاصی بر عهده دارد که اگر بدان وظیفه عمل کرد، ارزشمند است.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود:
«لَیْسَ فِی الْبَدَنِ‌ شَیءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَیْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ‌ عَزَّ وَجَل»[8]
ش:9658 2622 م چیزی در بدن کم سپاستر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ چشمان با ارزش را این گونه توصیف می کند:
«کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ اِلّا ثَلاًًثَةُ اَعیُنٍ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشیَةِ اللهِ وَ عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ باتَت ساهِرَة فی سبیلِ الله»[9]
همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرونهاده شود، چشمی که در راه خدا (و پاسداری از کیان اسلام) شب زنده دار باشد.
چشمی که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زیر می گردد:
1 . دیدن شگفتیها: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«غُضُّوا اَبْصارَکُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ»[10]
چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتیها را ببینید.
2 . راحتی قلب: امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
«مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ»[11]
آنکه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است.
3 . نیک خویی:‌همچنین آن حضرت فرمود:
«مَن‌ غُضَّتْ اَطرافُهُ حَسَنَتْ اَوصافُهُ»[12]
کسی که نگهاههایش کنترل شود، صفاتش نیکو گردد.
4 . پاداش الهی: امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«مَنْ نَظَرَ اِلی امْرأَةٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِلیَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ اِلَیْهِ بَصَرُهُ حَتّی یُزَوَّجَهُ اللهُ مِنَ الْحُورِ العینِِ»[13]
هر کسی زنی را ببیند و (بلافاصله) دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر خداوند حوریان بهشتی را به عقد او در آورد.
5 . چشیدن شیرینی ایمان: پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ‌ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِِ»[14]
نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند.
 
ادامه مطلب ...

شبهه95

آیا مطرح نمودن برتری مردان نسبت به زنان در قرآن موجب تحقیر زن و فخر فروشی مرد نمی‌گردد؟
پرسش
خدای تعالی در آیه 228 سوره بقره می‌فرماید: «زنان را بر شوهران حقوق مشروعی است چنان‌چه شوهران را بر زنان لیکن مردان را بر زنان فزونی و برتری است». آیا این آیه ابزاری برای تحقیر زن و فخر فروشی مردان نخواهد شد؟
پاسخ اجمالی
مسئله برتری مردان بر زنان در آیاتی از قرآن کریم مطرح گردیده است. طرح این موضوع به معنای برتر دانستن مردان در تمام جنبه‌ها نمی‌باشد. طبق نظر بسیاری از علما و مفسران علت برتری مردان نسبت به زنان به دلیل ویژگی‌هایی است که مردان از آن بهره‌مند گردیده‌اند تا بتوانند بر اساس آن به وظیفه اداره شئون خانواده بپردازند. در واقع این برتری یک وظیفه است که مردان مکلف‌اند براساس عدالت و معروف  آن‌را به انجام رسانند نه یک امتیاز همه جانبه که منشأ تفاخر و نادیده انگاشتن حقوق زنان گردد.
پاسخ تفصیلی
موضوع تفضیل و برتری انسان‌ها نسبت به یکدیگر به شکل‌ها و مناسبت‌های مختلف در برخی آیات قرآن کریم وارد شده است که از جمله آن می‌توان به موارد زیر اشاره نمود.
1. برتری انسان‌ها نسبت به سایر خلائق: «ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا، (بر مرکب‌هاى راهوار) حمل کردیم و از انواع روزی‌هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده‌ایم، برترى بخشیدیم».[1]
2. برتری برخی انسان‌ها نسبت به یکدیگر: «خداوند بعضى از شما را بر بعضى دیگر از نظر روزى برترى داد (چرا که استعدادها و تلاش‌هایتان متفاوت است)...».[2]
3. برتری دادن قومی بر قوم دیگر: «اى بنى اسرائیل! نعمت‌هایى را که به شما ارزانى داشتم به خاطر بیاورید و (نیز به یاد آورید که) من، شما را بر جهانیان، برترى بخشیدم».[3]
4. برتری پیامبران نسبت به یکدیگر: «آن پیامبران، ما بعضى از آنان را بر بعضى برترى دادیم. از آنان کسى بود که خداوند با او سخن گفته و درجات بعضى از آنان را بالا برد، و به عیسى بن مریم نشانه‌هاى روشن (و معجزات) دادیم و او را با روح القدس (جبرئیل) تأیید نمودیم».[4]
5. برتری مرد بر زن: «مردان داراى ولایت بر زنانند از آن جهت که خدا بعضى از ایشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده (قدرت بدنى، تولیدى و اراده بیشترى دارند) و از آن جهت که از اموال خود نفقه می‌دهند، پس زنانِ شایسته، فرمان بردارند...».[5]
6. برتری مؤمنان نسبت به هم: «هر یک از آنان به‌وسیله اعمالى که انجام داده‌اند درجاتى دارند و پروردگار تو از آنچه که انجام می‌دهند غافل نیست».[6]
بنابر آنچه ذکر شد؛ جای هیچ شک و تردیدی نیست که خداوند بر اساس اراده حکیمانه خود برخی از افراد را در ویژگی‌هایی بر سایرین برتری داده است، ولی لازم است بدانیم برتری‌هایی که خداوند به برخی افراد عنایت فرموده است، گاه جنبه مادی دارد؛ مانند برتری انسان‌ها نسبت به سایر مخلوقات در رزق، و گاهی نیز جهاتی معنوی است؛ مانند نعمت هدایت پیامبران نسبت به سایر انسان‌ها. گاه منظور از این درجات و تفضیل‌ها برتری در دنیا و گاهی نیز تفضیل در آخرت می‌باشد.
اما برتری مردان که در آیاتی از قرآن مطرح گردیده، موجب اظهار نظرهای متفاوتی میان علما و اندیشمندان گردیده است. برخی از مفسران با برداشتی ظاهری سعی در فضیلت بخشیدن به مردان در تمام جنبه‌ها دارند.[7] همچنین عدّه‌ای که تحت تأثیر تفکرات غرب و مسئله حقوق بشر به این بحث پرداختند، تلاش نمودند به گونه‌ای برتری مردان را تبیین نمایند تا با قواعد حقوقی حاکم بر جوامع غربی سازگارتر باشد. در این میان نگاه سوّمی وجود دارد که فارغ از گرایش‌های مردسالاری و زن محوری به تبیین این موضوع پرداخته‌اند.
 
ادامه مطلب ...

شبهه80

پرسش : چرا بخش‌هایی از بدن زن که چندان تحریک کننده هم نیست، واجب است پوشانده شود؟

پاسخ اجمالی
طبق دستور اسلام، زن باید هم بدن خود را به طور کامل - به جز صورت و دو کف دست - بپوشاند و هم باید پوشش او به گونه‌ای باشد که برجستگی‌های بدنش، نمایان نشود.[1]
در آیه 31 سوره نور، گفته شده است که زنان باید خمارشان(پوشش سرشان) را بر روی جیب خود(قسمت پایین یقه لباس) بیندازند. این عمل باعث می‌شود هم برجستگی سینه‌ها پوشانده شود و هم قسمت گردن و بالای سینه‌ها را از دید نامحرم مخفی کند.[2]
هدف از پوشش بدن زن، صرفاً جلوگیری از تحریک جنسی مردان نیست؛ چرا که «محرّک بودن»، به عنوان تنها شرط حجاب مطرح نشده است؛ بلکه در هر حال، زن باید بدن خود را از دید نامحرم پوشیده نگه‌دارد. دستور به حجاب، یکی از احکام فقهی است که برای خود فلسفه و حکمت‌های خاصی دارد و ممکن است برخی از آنها از ما پوشیده باشد؛ همان‌گونه که فلسفه بسیاری از احکام، بویژه احکام عبادی برای ما روشن نیست. به عنوان مثال؛ زمانی که زن در منظر و دید نامحرم قرار ندارد و بخواهد نماز بخواند، باز باید همه بدنش را به جز قسمت‌های استثنا شده(صورت، کفین، پا تا مچ) بپوشاند؛[3] این در حالی است که هیچ زمینه‌ای برای بروز مسائل جنسی وجود ندارد؛ از این‌رو باید بگوییم که ما پاره‌ای از حکمت‌های حجاب را نمی‌دانیم.
 

[1]. ر.ک: خمینی، سید روح الله، توضیح المسائل (محشّی)، محقق: بنی هاشمی خمینی، سید محمد حسین، ج 2، ص 488، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، 1424ق.
[3]. توضیح المسائل (محشّی)، ج 1، ص 442.
www.islamquest.net
روشنگران این مطلب را اضافه می کند که:
اساساً انسان از شأن و منزلت و کرامت بالایی برخوردار است و برهنگی شایسته اونیست ؛خواه زن باشد یامرد،البته مسلم است که بانوان در شرایطی هستند که آسیب پذیرترند و لذا لازم است مراقبت بیشتری بنمایند.
پوشیدگی و آراستگی  گرچه تأثیر بسیاری  در حفظ سلامت جامعه و پایداری حریم ها  دارد اما صرفاً برای دفع مفاسد ناشی از تمایلات غریزی نیست .برای هر انسانی برازنده تر آن است که  پوشیدگی را بر برهنگی ترجیح دهد.ضمناً در مورد تحریک غرایز هم بهتر است بدانید که این تحریک همیشه با دیدن صورت نمی گیرد .گاهی حتی بوی بدن جنس مخالف برای طرف مقابل تحریک کننده است.لذا شما نمی توانید ادعا کنید که فلان عضو بدن تحریک کننده نیست.