ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه 131

چرا تا یک نظریه علمی ثابت می‌شود، مسلمانان می‌گویند که در قرآن نیز بدین مطلب اشاره شده است؟! اگر واقعاً چنین بود، پس چرا دانشمندان اسلامی قبل از کشف و اثبات این نظریات بدانها اشاره‌ای نکرده بودند؟!
پرسش
 چرا وقتی یک نظریه علمی ثابت می‌شود آن‌را به قرآن نسبت می‌دهیم و می‌گوییم که قرآن هم آن‌را گفته است؟ چرا علما و دیگران اینها رو در صد سال پیش بیان نکرده‌اند؟!


پاسخ اجمالی
در این زمینه باید گفت که قرآن در صدد بیان تمام جزئیات دانش تجربی و حتی علوم انسانی نیست و از طرفی نیز نمی‌توان تمام آنچه به عنوان معجزات علمی قرآن از آنها یاد می‌شود را مورد پذیرش قرار داد، اما باید به این نکته نیز توجه کرد که همواره این امکان وجود دارد که مطلبی در قرآن وجود داشته باشد که اندیشوران زمان‌های گذشته چون توانایی پی‌بردن به آنها را نداشتند، تفسیر دیگری از آن ارائه می‌دادند؛ سپس این درک در نسل‌های بعدی امکان‌پذیر شد و این واقعیت، اختصاصی به علوم تجربی هم ندارد، بلکه در علوم انسانی نیز صادق است:
از امام سجاد(ع) می‌خوانیم: «وقتى در باره توحید از حضرتش سؤال کردند در پاسخ فرمود: خداوند متعال می‌دانست که در آخر زمان اقوامى می‌آیند که در مسائل تعمّق و دقّت می‌کنند؛ لذا سوره «قل هو اللَّه احد» و آیات آغاز سوره حدید، تا «علیم بذات الصدور»، را نازل فرمود، پس هر کس ماوراى آن‌را طالب باشد هلاک می‌شود».[1]
بنابر این، این‌که دانشمندان اسلامی این مطالب علمی را در صد سال پیش بیان کرده یا نکرده باشند، تغییری در اصل مطلب ایجاد نمی‌کند، مثلاً این‌که در قرآن ماه را نور و خورشید را چراغ و منبع نور معرفی کرده،[2] دانشمندان قرون ابتدایی اسلام نمی‌توانستند درک درستی از آن داشته باشند، امّا پس از این‌که دانش امروزی کشف کرد ماه سیاره است و از خود نوری ندارد، می‌توان گفت که همین واقعیت را نیز می‌توان از آیه‌ای از قرآن برداشت کرد.
 

[1]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 91، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1365ش.
[2]. «هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً»، یونس، 5.
www.islamquest.net


شبهه75

پرسش :خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «ولا تبدیل لخلق الله...». در زیست‌شناسی می‌خوانیم دانشمندی به نام ایوری آزمایشی را انجام داد که DNA باکتری‌های کپسول‌دار را به باکتری بدون کپسول تزریق کرد که آن باکتری بعد از مدتی دارای کپسول شد!خب خیلی فرق است بین یک باکتری که کپسول دارد و باکتری دیگری که کپسول ندارد. مثلاً یکی باعث بیماری می‌شود و دیگری نه! خب پس اگر لا تبدیل لخلق الله پس چطور است که این باکتری، تغییری اساسی کرد؟

پاسخ:

در مورد ایجاد تغییر و دگرگونی در موجودات دو بحث مطرح شده است:
1. آیا از نظر شرعی این کار جایز است یا نه؟ که در گذشته به این موضوع پاسخ داده شد
2. آیا مراد از آیه «ولا تبدیل لخلق الله...»، آن است که تبدیل و تغییر موجودات از نظر تکوین به هیچ وجه امکان‌پذیر نیست؟ با آنکه از نظر علمی تغییر و تبدیل موجودات نه تنها امکان دارد؛ بلکه واقع نیز شده است و بهترین دلیل برای امکان چیزی، وقوع آن است!
با دقت در مفاد آیه معلوم می‌شود، که مفاد آیه شریفه این است که دین الهی، در حقیقت خلقتی است که قابل تغییر نیست؛ و محتوای آیه منافاتی با امکان ایجاد تغییر و دگرگونی در موجودات ندارد؛ و در صدد بیان عدم امکان چنین تغییراتی نیست، بلکه در طرف مقابل باید گفت که ایجاد برخی تغییرات تکوینی منحصر به عصر حاضر نبوده و در گذشته و چندین هزار سال قبل از ظهور اسلام و نزول قرآن نیز با آغاز «عصر مفرغ» برخی این تغییرات ایجاد شده بود. پیدایش حیوان جدیدی به نام «استر» و یا «قاطر» با استفاده از آمیزش دو حیوان دیگر «اسب و الاغ»، نوعی تغییر تکوینی در موجودات به شمار می‌آمد که قرآن کریم هم از موجودات اصلی و هم از موجودی که بعدها تغییر یافت، یاد کرده و نیز اشاره شده که موجودات جدیدی هم در آینده به وجود خواهد آمد :
«وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زینَةً وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُون‏»1 و اسبها، استرها و الاغ‌هایی آفرید که برای سواری و تجمل از آن استفاده کرده و چیزهای دیگری که نمی‌دانید را نیز خواهد آفرید!
توضیح مطلب
اما اینکه مراد از آیه چیست، باید گفت از آن‌جا که این جمله(ولا تبدیل لخلق الله...) بخشی از آیه است برای روشن شدن مطلب ابتدا باید به کل آیه توجه کنیم: خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسان‌‌ها را بر آن آفریده. هیچ دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ این است آیین استوار ولى اکثر مردم نمى‏دانند».2
با توجه به فضا و سیاق آیه و جملات قبل و بعد این جمله، باید گفت منظور از «خلق الله» موجودات عالم تکوین نیست؛ بلکه مقصود «دین الهی» است. چنان‌که در برخی تفاسیر نیز آمده و این تفسیر را به ائمه اهل‌بیت(ع) نیز نسبت داده‌‌اند.3
 اما در پاسخ این سؤال که چرا قرآن کریم از «دین الهی» تعبیر به «خلق الله» آورده و چرا قابل تغییر نیست؟ می‌توان گفت: نکته تعبیر از دین الهی به خلق الله این است که رابطه‌ی عمیقی بین عالم تکوین و تشریع وجود دارد؛ میان دستگاه «تکوین» و «تشریع» هماهنگى لازم وجود دارد، آنچه در شرع وارد شده حتماً ریشه‌‏اى در فطرت دارد و آنچه در تکوین و نهاد آدمى است، مکملى براى قوانین شرع خواهد بود.4
به بیان دیگر، دین چیزى غیر از راه و روشى که بر انسان واجب است آن‌را پیشه کند تا سعادتمند شود نیست. هم‌چنان‌که تمامى انواع مخلوقات به سوى سعادت خود، و آن هدفى که ایده‌‏آل آنها است هدایت فطرى شده‌‏اند، و طورى خلق شده، و به جهازى مجهز گشته‌‏اند که با آن غایت و هدف مناسب است. بنابر این انسان نیز مانند سایر انواع مخلوقات دارای فطرتى است که او را به سوى تکمیل نواقص، و رفع حوائجش هدایت می‌کند. پس انسان داراى فطرتى خاص به خود است، که او را به سنت خاص زندگى و راه معینى که منتهى به هدف و غایتى خاص می‌شود، هدایت می‌کند، راهى که جز آن راه را نمی‌تواند پیش گیرد: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها». و انسان که در این نشأه زندگى می‌کند، نوع واحدى است که سودها و زیان‌هایش نسبت به بنیه و ساختمانى که از روح و بدن دارد سود و زیان مشترکى است که در افراد مختلف اختلاف پیدا نمی‌کند. پس انسان از این جهت که انسان است بیش از یک سعادت و یک شقاوت ندارد، و چون چنین است لازم است که در مرحله عمل تنها یک سنت ثابت برایش مقرر شود، و هادى واحد او را به آن هدف ثابت هدایت فرماید. و باید این هادى همان فطرت و نوع خلقت باشد، و به همین جهت دنبال: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها» اضافه کرد که «لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ».
خلاصه این‌که اساس سنت دینى عبارت است از ساختمان و بنیه انسانیت، آن بنیه‌‏اى که حقیقتى است واحد و مشترک بین همه افراد و اقوام، و ثابت در همه.5 بنابراین مفاد آیه شریفه این است که دین الهی، در حقیقت خلقتی است که قابل تغییر نیست؛ و محتوای آیه این نیست که تغییر و دگرگونی در موجودات طبیعی امکان ندارد.

1. نحل، 8.
2. روم، 30.
3.  مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 16، ص 418 و 429، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
4. همان، ص 418.
5. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 178 - 179، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
www.islamquest.net
نکته لازم به ذکر:
معنی تکوین در فلسفه اسلامی و در دین اسلام چیست؟

مراد از عالم تکوین و نظام تکوین، کل عالم خلقت و عالم وجود و قوانین حاکم بر آن است به عبارت دیگر مراد از عالم تکوین، فعل خداست. « بَدیعُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ إِذا قَضى‏ أَمْرًا فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛(بقره/117) مقابل نظام تکوین، نظام تشریع است که مراد از آن،‌ همان شریعت است و شریعت یعنی اوامر و نواهی خدا نسبت به موجود مختار(انسان و جن) و تفاوت نظام تشریع و نظام تکوین در این است که متعلق امر، در نظام تشریع فعل اختیاری انسان است ولی در نظام تکوین متعلق امر، اشیاء هستند و اختیار انسان نقشی در تحقق آن ندارد؛خود اختیار نیز یکی از اشیاء تکوینی است و رابطه این دو نظام با همدیگر آن است که انسان با عمل به نظام تشریع با نظام تکوین هماهنگ می شود و همسو با کل هستی به سوی خداوند متعال حرکت می کند.(الا الی الله تصیر الامور»(قران،سوره شوری/53)


www.maaref.porsemani.ir


شبهه43

پرسش : اگر اسلام دین حق و قرآن کتاب کاملی است، پس چرا مسلمانان در همه جای دنیا بدبخت و گرفتار و کفار (به ویژه در اروپا و آمریکا) بسیار پیشرفته تر و متمدن تر از مسلمانان هستند؟!

پاسخ :


ابتدا دقت فرمایید که اصلاً چنین نیست که کفار به ویژه در اروپا و آمریکا پیشرفته تر و متمدن تر از مسلمانان باشند. بلکه آنان در تکنولوژی و برخی از قوانین اجتماعی جلوتر از بسیاری از کشورها و ملت ها و از جمله جوامع اسلامی هستند. چنان چه نه تنها بر کسی پوشیده نیست، بلکه خود نیز اقرار دارند که هنوز نژاد پرستی که در تمامی ادیان و به ویژه اسلام بسیار نکوهیده است، در آن جوامع بیداد می کند. جنگ جهانی اول و دوم و کشتار میلیون ها انسان بی گناه و استفاده از بمب های اتمی، نوترونی، شیمیایی، فسفری و سایر سلاح های کشتار جمعی توسط همین جوامع به اصطلاح متمدن و پیشرفته ساخته و استفاده شده و می شود.
در همین نیم قرن اخیر کشتارهای بی رحمانه در جنگ ویتنام و هم چنین در فلسطین – لبنان – بوسنی هرزگوین – ایران – عراق – افغانستان و تمامی کشورهایی (اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) که به نوعی درگیر جنگ و خونریزی شده اند، توسط همین ها به راه افتاده است و مافیاهای سیاسی و اقتصادی – لژهای فراماسیونی – سازمان های صهیونیستی – گروه های تروریستی رسمی و غیر رسمی – سازمان های جاسوسی ... و جنایات هولناکی که در سرتاسر گیتی انجام می دهند، متعلق به همین به اصطلاح متمدنین پیشرفته است. و نهایت آن که در آمریکا و اروپا بیش از هر جای دیگری هنوز برده داری و برده کشی زنان در قالب های مدرن و سنّتی رایج است و خرید و فروش کودکان و حتی اعضای آنان از افتخارات این قوم است!

 

ادامه مطلب ...