ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

محورشرارت(جنگ ویتنام)

بازخوانی جنایات آمریکا

فـرار بزرگ/طولانی‌ترین جنگ آمریکا


فرار 16

خبرگزاری تسنیم: طولانی‌ترین جنگ آمریکا که بزرگترین شکست تاریخ ارتش این کشور را نیز رقم زد در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ در ویتنام به پایان رسید. روزی که ویتنامی‌ها آن را روز فرار آمریکایی‌ها نام دادند.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم؛ جنگ ویتنام، طولانی‌ترین جنگ‌ تاریخ آمریکاست که بزرگترین شکست ارتش این کشور را رقم زد. همچون جنگ‌افروز‌ی‌های اخیر آمریکایی‌ها در خاورمیانه، بهانه حمله به ویتنام نیز یک «دروغ بزرگ» بود. ادعای حمله به کشتی‌های آمریکایی در خلیج «تونکن» پای ارتش آمریکا را به باتلاقی فرو برد که رئیس جمهوری‌های مختلف آمریکا پی‌در‌پی تلاش‌های فراوانی برای بیرون آوردن آن به کار بستند. تقلاهایی که در نهایت منجر به یک «فرار بزرگ» در سی‌ام آوریل 1975 شد. در این گزارش برخی از واقعیت‌های جنگ ویتنام را مرور می‌کنیم.


ویتنام و تاریخی پر فراز و نشیب

ویتنام در کنار دریای چین و در شبه جزیره هند و چین قرار دارد.

ویتنام به طول 1600 کیلومتر در کنار دریای چین و در شبه جزیره هند و چین قرار دارد. فرانسوی‌ها و اسپانیایی‌ها در 1858 به بهانه دفاع از اقلیت کاتولیک که در آنجا آزار و اذیت می‌شدند؛ به ویتنام لشگرکشی کرده و به تدریج آن کشور را به مستعمره خود تبدیل کردند. در 1925 حزب کمونیست هندوچین توسط هوشی‌مینه پایه‌گذاری ‌شد. بعد از جنگ جهانی دوم هوشی‌مینه استقلال ویتنام را اعلام کرد و به جنگ با فرانسه پرداخت. این جنگ 10 سال طول کشید و در 1954 با خروج فرانسوی‌ها از ویتنام پایان یافت.

در 1965 ماهانه حدود 2000 نفر از طرفین کشته می‌شدند.

در 1954، پیمان صلحی در ژنو امضا شده و ویتنام به دو منطقه شمالی و جنوبی تقسیم شد. یکی از مفاد این قرارداد، انجام انتخابات در کل ویتنام بود که در سال 1956 دولت موقت ویتنام جنوبی از ترس از دست دادن قدرت خود آن را ملغی کرد. بدین ترتیب یک حکومت دیکتاتوری توسط  «نگوین دیم» در جنوب ویتنام ایجاد شد که به دنبال آن کمونیست‌های ویتنام جنوبی (ویت‌کنگ‌ها) به مبارزه نظامی علیه آن رژیم روی آوردند. در این میان دولت شمال نیز در 1960 به مبارزه نظامی پیوسته و نیروهای نظامی خود را به کمک ویت‌کنگ‌ها فرستاد تا در مبارزه با «نگوین دیم» فعالیت کنند.

 در این جنگ 900 هزار کودک یتیم شدند.

 

ادامه مطلب ...

محورشرارت(تاریخ پیدایش)

چگونگی پیدایش آمریکا

پدر افسانه ای آمریکا چگونه فردی بود؟ دانشمندی فرهیخته یا طماعی هوسران؟رفتار او بومیان سرزمین هایی که کشف کرد،چگونه بود؟یهودیان در سفر او چه نقشی داشتند؟ هولوکاست بومیان آمریکا را چه کسی بنیان نهاد؟جمله معروف «یک سرخ پوست خوب، سرخ پوست مرده است» را اولین بار چه کسی بر زبان آورد؟

-----------------------------------------------

شاید در میان چهره های سرشناس جهان کسی به مانند کریستف کلمب نباشد که اصالت وی، آیین و مذهبش این چنین محل بحث و اختلاف مورّخان و کارشناسان قرار گرفته باشد. به هرحال پیگیری و یافتن سرنخ حقیقت در میان گستره ی این شبهات از مجال این نوشتار خارج است و در این گزارش تنها به طرح اهمّ مباحث واختلافات پیرامون کلمب بسنده می شود و در پایان قضاوت به خوانندگان فهیم مشرق واگذار می گردد.


صحنه ورود کلمب به سرزمینی که بعدها آمریکا نام گرفت
 
کریستف کلمب؛
به راستی او چگونه انسانی بود؟
کریستف کلمب (Christopher Columbus) در سال 1451 در جمهوری ژنوا(جنوب غربی ایتالیای امروزی) متولد شد. برخی نیز معتقدند او یک اسپانیایی تبار است و در نزدیکی های شهر «پانته ودرا» در اسپانیا متولد شده است. عده ای دیگر سفر اول دریایی کلمب تحت پرچم پرتغال و وجود شواهدی دالّ بر زندگی وی در آنجا را دلیل بر پرتغالی بودن وی می دانند. به هرحال در اصالت کلمب و محل تولد وی اختلافاتی وجود دارد ولی آنچه غالبا مطرح می گردد و قوت بیشتری دارد ایتالیایی تبار بودن کلمب است.


گراور چوبی از جمهوری ژنوا (قرن پانزدهم میلادی)
 
کلمب مردی طمّاع، حریص، پول دوست و هوس ران بود، وی در تمام طول عمرش به دنبال کسب ثروت و مال اندوزی بود، از این رو به سفرات دریایی تجاری متعدد  می رود.

نخستین دریانوردی های کلمب
کریستف کلمب از دوران نوجوانی دریانوردی را آغاز نمود و در چندین سفر دریایی تجاری در دریای مدیترانه و دریای اژه شرکت نمود. نخستین تجربه اقیانوس نوردی اش ممکن بود به ازدست دادن جانش منجر شود. وی در سال 1476 میلادی برای اولین بار پا به عرصه اقیانوس نوردی گذاشت و با یک کشتی تجاری راهی اقیانوس اطلس شد، کشتی در نزدیکی پرتغال مورد حمله دزدان دریایی قرار گرفت و غرق شد، کلمب به طرز عجیبی نجات یافت و مجبور شد در حدود 6 مایل شنا کند تا به سواحل پرتغال برسد. بعد از این واقعه کلمب بارها به منظور تجارت و یافتن طلا به سفرهای دریایی می رود.


کریستف کلمب در ایام نوجوانی دریانوردی را آغاز نمود



کریستف کلمب در ایام جوانی
به اعنقاد مورخین کلمب مردی طمّاع، حریص، پول دوست و هوس ران بود،
 وی در تمام طول عمرش به دنبال کسب ثروت و مال اندوزی بود


ایده سفر به هند از راه غرب
از دیرباز و به ویژه در عصر استعمار، هندوستان در کانون توجه استعمارگران بوده است. در قرن پانزدهم نیز از طرفی دستیابی به ثروت این منطقه در رأس اهداف پادشاهان اروپایی قرار داشته است و از طرف دیگر امپراتوری عثمانی(که در آن دوران در اوج قدرت خود بود) به دلیل سیطره کاملی که بر راه های ارتباطی منتهی به هندوستان داشت مانع رسیدن اروپاییان به هند می شد و یا حداقل هزینه های سفر را برای آنان بسیار بالا می برد.

کریستف کلمب طرحی ارائه کرد که طبق آن اروپاییان با سفر دریایی(به سمت غرب) و پیمودن عرض اقیانوس اطلس می توانستند سریع تر و ایمن تر به منطقه هندوستان برسند. کلمب زمین را به صورت یک کره تقریبا 63درصد ارزیابی نمود و فاصله جزایر قناری تا ژاپن را حدود 2300 مایل تخمین زد.

کلمب در حال مطالعه محیط جغرافیایی زمین (قرن پانزدهم)



کلمب سفر به سمت غرب را چاره کار می داند
  
بسیاری از کارشناسان دریایی معاصر وی با نظرش مخالف بودند و به ارزیابی که دو قرن پیش از میلاد درمورد محیط و پیرامون کره زمین شده بود، معتقد بودند. ارزیابی آن دوران محیط زمین را 25000 مایل بیان می نمود، با این وضعیت فاصله میان جزایر قناری و ژاپن 12200 مایل ارزیابی می شد و درنتیجه هرگونه سفر دریایی در آن زمان را کاملا غیر ممکن می نمود.


یکی از نقشه های جهان در قرن پانزدهم که کریستف کلمب در اختیار داشت.
 

تلاش کلمب برای جلب رضایت پادشاهان برای سفر دریایی به غرب
کریستف کلمب در پی جلب حمایت مالی برای این سفر برآمد، وی ابتدا طرح خود را به پادشاه پرتغال ارائه داد و سپس آن را به ژنو و ونیس برد ولی به دلیل هزینه بالای سفر و احتمال زیاد ناکامی آن، مورد پذیرش هیچ یک قرار نگرفت. کلمب به اسپانیا و نزد ایزابل ملکه کاستیل و فردیناند رفت و طرح خود را بازگو نمود، در ابتدا طرح رد شد اما با پادرمیانی یک یهودی سرشناس به نام لویی دوسانتانگل(وزیر مالیه فردیناند) ایزابل موافقت نمود.


تلاش کریستف کلمب برای جلب رضایت ملکه کاستیل(اسپانیا)
او با وساطت یک یهودی موفق به جلب رضایت ملکه شد




فردیناند، در زمان درخواست کلمب،
 پادشاه آراگون ، کاستیا و لئون، سیسیل بود




لویی دوسانتانگل(وزیر مالیه فردیناند)





سه کشتی سانتاماریا، نینیا و پینتا همراه با نود نفر خدمه
 به فرماندهی کلمب از سواحل اسپانیا حرکت می کنند


 
ادامه مطلب ...

محورشرارت : کودتای 1332


کودتای 28 مرداد1332   1953Iranian coup detat


در روز 28 مرداد 1328 دکتر مصدق به رغم درخواست اطرافیانش مبنی بر اعلام رادیوئی آغاز کودتا و استمداد از مردم کشور از این کار خودداری کرد. سرانجام ساعت 5/3 بعد از ظهر روز 28 مرداد سرلشگر زاهدی سقوط دولت دکتر مصدق و انتصاب خود را به مقام نخست وزیری از رادیوی تهران اعلام کرد.

صراط: امیر مکی‌: در حقیقت با انتشار اسناد محرمانه آن روزها به درستی می توان دریافت که حقیقت کودتا و یا براندازی، حداکثر یکماه و نیم پس از روی کارآمدن دکتر مصدق در دستور کار انگلیس و در نهایت آمریکا قرار گرفت و این عملیات آن نبود که در طی دو یا سه و یا شش ماه به انجام برسد بلکه از همان روزی که دکتر مصدق و مجلس شانزدهم شروع به کار کرد عملاً برنامه های مزورانه دول غربی یکی پس از دیگری منجر به شکست می شد و طی مفاهیم وجود آنها تنها راه نجات از مخمصه ایران را سقوط دولت مصدق و شروع برنامه های خود توسط دولت دست نشانده اجنبی می دانستند.

جورج مک گی معاون وزارت خارجه آمریکا که با مصدق مذاکرات طولانی داشته است می‌گوید: « هنگامیکه درباره قیمت نفت، تخفیف فروش و یا کارشناسان مربوطه، با مصدق حرف می زدم می گفت: شما ملتفت نیستید، این یک مسئله سیاسی است... »

مصدق در مذاکره با دکتر هنری گریدی سفیر کبیر آمریکا در ایران، به تاریخ هفتم تیر 1330 به او گفت: جناب آقای سفیر، من به شما اطمینان می‌دهم که ما برای استقلال خودمان بیش از نفت ارزش قائل هستیم.

پس از شکست ماموریت جکس در خرداد 1330 در مورد قبول ملی شدن صنعت نفت، انگلیسی‌ها در صدد براندازی دولت مصدق برآمدند.

جکس هنگام ورود به لندن به خبرنگاران گفت: مادام که حکومت فعلی ایران بر سر کار است هیچ امیدی به تجدید مذاکرات نیست و از آن پس، دولت انگلیس برای دستیابی دوباره نفت ایران، طرح‌هائی تهیه کرد تا بدان وسیله دولت مصدق را ساقط کند.

جورج می‌دلتون، کاردار سفارت انگلیس در تهران در گزارش خود به وزارت خارجه بریتانیا نوشت: شاید از اول اشتباه بود که با نظر آمریکائی‌ها، مبنی بر اینکه مصدق مایل به مذاکره است موافقت کردیم...

«امانوئل شین ول» وزیر دفاع حکومت کارگری انگلیس، سرنگون ساختن حکومت مصدق را امری لازم و به سود منافع بریتانیا در خاورمیانه می‌دانست، وی در تیرماه 1330 طی گزارشی به نخست وزیر نوشت: «اگر به ایران اجازه داده شود که در این مبارزه پیروز گردد، مصر و دیگر کشورهای خاورمیانه تشویق خواهند شد از آن پیروی کنن، اقدام بعدی ممکن است ملی کردن کانال سوئز باشد».

و اما اینکه دولت محافظه کار انگلیس به ریاست چرچیل از بدو روی کار آمدن خود در اکتبر 1951 طرح سرنگونی حکومت مصدق را این چنین در سر داشت که با گنجاندن شرایط غیر قابل قبول در طرح های پیشنهادی به ایران می خواست آمریکائیها را هم با این نظر همراه سازد که سازش با مصدق امکان پذیر نیست و برای حل این مشکل چاره ای جز سرنگون ساختن حکومت او نیست و حتی فکر ترور مصدق را در سر داشتند به طوریکه «بادی روبین » با استناد به اسناد محرمانه وزارت خارجه آمریکا می نویسد:«وینستون چرچیل» اندکی پس از آنکه در اکتبر 1951 مجدداً به نخست وزیری انگلستان برگزیده شد، در گفت‌وگو با رهبران آمریکا گفت که به نظر او با شلیک چند تیر می‌توان مسئله نفت ایران را حل کرد.این طرز تفکر آچن را متوحش کرد و واکنش او چرچیل را از تعقیب این موضوع بازداشت.

«وینستون چرچیل» اندکی پس از آنکه در اکتبر 1951 مجدداً به نخست وزیری انگلستان برگزیده شد، در گفت‌وگو با رهبران آمریکا گفت که به نظر او با شلیک چند تیر می‌توان مسئله نفت ایران را حل کرد

به موازات فعالیت‌های دیپلماتیک، ایالات متحده نیز تلاش های محرمانه ای در جهت نظارت و دخالت در روند سیاسی ایران آغاز کرد، ناگفته نماند که آمریکا از اواخر دهه 1940 فعالیت‌های محرمانه پنج‌گانه‌ای را بدین شرح شروع کرده بود: نخست: تشکیل شبکه‌هائی درمیان عشایر ایلات جنوب که در صورت اشغال ایران توسط شوروی به جنگ چریکی مبادرت نمایند.

دوم: ایجاد محورهای گریز و رهایی به منظور استفاده از آن‌ها در یک جنگ طولانی،

سوم: عملیات برون مرزی جاسوسی و خرابکاری، در داخل خاک شوروی، با استفاده از عناصر ارامنه، آذربایجانی و دیگر اقوامی که در دو سوی مرزهای ایران و شوروی زندگی می کردند.

چهارم: عملیات جاسوسی و ضد جاسوسی به منظور نظارت و مقابله با فعالیت های شوروی در ایران،

پنجم: اجرای یک سلسله عملیات با نام رمز «بدامن» ( Bedamn ) که از سال 1948 برای مقابله با نفوذ شوروی و حزب توده در ایران آغاز شده بود.     

«بدامن» یک برنامه تبلیغاتی و سیاسی بود که از طریق شبکه ای به سرپرستی دو تن ایرانی با نامهای رمز نرن  ( Nerren ) و سیلی (Cilley) اداره می شد و ظاهراً بودجه سالانه ای معادل یک میلیون دلار داشت.

در بخش تبلیغات «بدامن» مقالات و کاریکاتورهای ضد کمونیستی تهیه و در اختیار جراید ایران گذارده می‌شد، همچنین بخش کتب و نشریاتی در انتقاد از اتحاد جماهیر شوروی و حزب توده و شایعه پراکنی و غیره را انجام می دادند.

روز اول نوامبر 1952 ( 10 آبان 1331 ) کارکنان سفارت انگلیس به صورت دسته جمعی تهران را به مقصد بیروت ترک گفتند و بدین صورت، یک دوره طولانی از سیطره بریتانیا بر ایران خاتمه یافت، ولی شبکه رشیدیان و تعدادی از عوامل آنها، که از پوشش مطمئنی برخوردار بودند.

همچنان در ایران باقی ماندند، در این موقعیت نیز کریستوفرمونتاگ وودهاوس ( Christofer Montag Woodhouse ) فرمانده سازمان MI6 در ایران، برای کسب حمایت آمریکائی ها و به منظور تهیه طرح دیگری برای سرنگون ساختن دولت وقت به واشنگتن اعزام گردید.

وودهاوس در سفر به آمریکا، برنامه خود را به سیا ارائه کرد، فرانک وایزنر ( Frank Wisner ) سرپرست عملیات محرمانه سیا، آلن دالس ( Allen Dulles ) معاون وایزنر و کرمیت روزولت ( Kermit Roosevelt ) سرپرست بخش اداره عملیات خاورمیانه، همگی موافق اجرای یک کودتا بودند، در سوم فوریه 1953 ( 14 بهمن 1331 ) تنها دو هفته بعد از برگزاری مراسم سوگند رئیس جمهوری جدید آمریکا، چندتن از مقامات بلندپایه انگلیس و آمریکا به بررسی اوضاع ایران پرداختند و در اجلاسی به همین منظور برای براندازی دولت مصدق و روی کارآوردن زاهدی طرحی تهیه و رهبری این عملیات را با نام رمز Ajax به عهده کرمیت روزولت محول کردند.

حقیقت کودتای 28 مرداد +تصاویر

روزولت

و در نتیجه آنها زاهدی را شخصیت مقتدرو اینکه او می‌توانست با اقداماتی قاطع، ایران را به جمع اردوگاه غرب بازگرداند، معرفی کردند.

کودتای 28 مرداد 1332 نقطه پایانی بود بر سیر تدریجی رشد ایران، به سوی حکومت مردمی و رهائی از قید مداخلات اجانب که از سال‌های نخست 1285 آغاز شده بود.

 

ادامه مطلب ...

محورشرارت (گوانتانامو)

بعد از جنگ‌های عراق و افغانستان، موضوع استفاده روزافزون آمریکا از شکنجه و روشهای غیرانسانی برای بازجویی، توجه زیادی به خود جلب کرده است.

   به طور مثال، «فیلیپ سندز»، استاد دانشکده حقوق دانشگاه لندن، در کتابی با عنوان «تیم شکنجه» که در سال 2008 به رشته تحریر درآورد، از روش‌هایی برای شکنجه در زندان «گوانتانومو» پرده برداشت که به دست نوجوانانی به ندرت بالای بیست سال انجام می‌شد.

به این نوجوانان این‌طور القا شده بود که اعمال آنها نه تنها قانونی، بلکه وطن‌پرستانه بود و باید این کار را انجام می‌دادند تا کشورشان را از شرّ خبائث نجات دهند.

تنها، فردی که از اختلالات شخصیتی عمیق و ریشه‌دار نظیر اختلال سایکوپات (جامعه‌ستیز) رنج می‌برد می‌تواند با خونسردی به عمل شنیع روا داشتن خشونت و بی‌رحمی علیه فردی همنوع دست بزند، امّا آیا می‌توان گفت تمام این نوجوانان از چنین اختلالاتی رنج می‌برده‌اند؟

 

 

زندانیان به گواناتنومو برده می‌شوند؛ منبع: Public Domain

پاسخی که «سندز» در این کتاب به این پرسش می‌دهد منفی است، امّا وی با نگاهی جامعه‌شناختی از این مسئله پرده برمی‌دارد و به ایده‌هایی که پس از حوادث یازده سپتامبر در جامعه آمریکا شکل گرفته و با بوق‌های رسانه‌ای مدام در میان جامعه عام تبلیغ می‌شد، اشاره می‌کند.

پس از یازده سپتامبر، «سناریوی بمب رو به انفجار» در فرهنگ عمومی شکل گرفته بود و دائم اینطور القا می‌شد که فاجعه‌ای در راه است؛ مردم به این باور رسیده بودند که هر لحظه ممکن است انفجار بمبی در جایی هزاران نفر را به کشتن دهد. 

مردی در زندان هست که این موضوع را می‌داند اما در مورد آن سخن به لب نمی آورد؛ اگر جان هزاران نفر در معرض خطر باشد، آیا شکنجه قابل توجیه نیست؟

شکنجه‌گران چنین می‌اندیشیدند و بنابراین ابایی از انجام آنچه به آنها گفته می‌شد، نداشتند؛ بنابراین آنها تمامی روشهای زیر، هر چند غیر انسانی را به طور تمام و کمال به اجرا گذاشتند. (این روشها در گزارش «هیئت تحقیق کمیته نیروهای مسلح مجلس سنا» درباره رفتار با بازداشت‌شدگان زندانهای آمریکا» مورد تأیید قرار گرفته‌اند)


 

ادامه مطلب ...

محورشرارت (شکنجه)

در یکی از روش‌ها، زندانی را از قفس (احتمالاً باید گفت قفس و نه سلول زندان) بیرون می‌کشند و به اتاقی که با تخته سه‌لایی پوشیده شده منتقل می‌کنند. شکنجه‌گران، زندانی را به دیوار اتاق پرتاب می‌کنند گویی می‌خواهند او را در هم بشکنند ولی تخته سه لایی به شکل جزیی ضربه‌ها را تخفیف می‌دهد و به شکلی که به حالت از خودبی‌خود بیفتد بی‌آنکه استخوان‌هایش شکسته شود.

فکر می‌کنید از وقایع گوآنتانامو مطلع هستید و تعجب می‌کنید که چرا رئیس جمهور اوباما نمی‌تواند این شکنجه‌گاه را تعطیل کند. ولی در اشتباه هستید. زیرا نمی‌دانید تا چه اندازه این ساخت و سازها جزء ضروریات دولت کنونی ایالات متحده است.

زندان و شکنجه؛ رکن اصلی دولت آمریکا ////
زندانی در خروج از یک جلسۀ آماده سازی در گوآنتانامو
همه این عکس‌های شکنجه را که در اینترنت منتشر شده دیده‌اند و بخاطر می‌آورند. این عکس‌ها به عنوان جام پیروزی از سوی چند سرباز آمریکائی به نمایش گذاشته شد. با این وجود، رسانه‌های بزرگ به این علت که نمی‌توانستند به اصلیت آن اطمینان داشته باشند از انتشار آنها خودداری کردند.

در سال 2004، شبکۀ سی بی اس CBS گزارشی را به این موضوع اختصاص داد. انتشار این گزارش نقطۀ آغازی بود برای به جریان افتادن افشاگری‌های گسترده در مورد بد رفتاری با عراقی‌ها. زندان ابوغریب نشان می‌داد که دعاوی مرتبط به جنگ علیه دیکتاتوری صدام حسین، در واقع چیزی نبوده و نیست بجز جنگ اشغالگرانه با تمام پیامدها و کاروانی از اعمال جنایتکارانه. واشنگتن با خونسردی تمام اطمینان داد که این اعمال توسط چند نفر و خارج از فرماندهی صورت گرفته و آنها را «سیب گندیده در سبد» نامید. به همین مناسبت، چند سرباز بازداشت و مورد محاکمه قرار گرفتند تا درس عبرتی برای دیگران باشد. این پرونده تا افشاگری‌های بعدی بسته شد.

زندان و شکنجه؛ رکن اصلی دولت آمریکا ////

زندان و شکنجه؛ رکن اصلی دولت آمریکا ////

همزمان سیا و پنتاگون برای آماده سازی افکار عمومی در زمینۀ تغییر ارزش‌های اخلاقی در ایالات متحده و کشورهای هم پیمان اقدام کردند. آژانس یک مأمور رابطه با هالیوود را انتخاب کرد، سرهنگ چاز براندون Chase Brandon (پسر عموی تومی لی جونز Tommy Lee Jones) و نویسندگان و فیلمنامه‌نویس‌های مشهوری مانند تام کلانسی Tom Clancy را برای نوشتن فلیمنامه‌های جدید و سریال‌های تلویزیونی به خدمت گرفت. هدف، زدن مهر اتهام به فرهنگ اسلامی و در نتیجه عادی‌سازی شکنجه در مبارزه علیه تروریسم بود.

به عنوان مثال، ماجراهای جک بائر Jack Bauer در سریال 24 ساعت که سخاوتمندانه از سوی آژانس اطلاعاتی بودجه دریافت می‌کرد و در هر فصل از فیلم مرز قابل قبول (در مقبولیت‌سازی اعمال شکنجه) فراتر از همیشه به نمایش گذاشته می‌شد. در نخستین اپیزودها، قهرمان فیلم افراد مظنون را برای ربودن اطلاعات تهدید می کند. در اپیزودهای بعدی، تمام شخصیت‌ها یکدیگر را با ملاحظات بیش از پیش کمتری مظنون می‌پندارند و شکنجه می‌کنند و بیش از پیش به اصل انجام وظیفه با اطمینان اتکا می‌کنند. در تخیلات جمعی، قرن‌ها انسان‌گرائی کنارزده شد و بربریت جدیدی خود را تحمیل کرد. وقایع‌نگار واشنگتن پست، چارلز کراوتهامر Charles Krauthammer که در عین حال روانپزشک نیز هست استفاده از شکنجه را در دوران هرج و مرج جنگ علیه تروریسم به عنوان «جبر اخلاقی» معرفی کرد.

زندان و شکنجه؛ رکن اصلی دولت آمریکا ////

زندان و شکنجه؛ رکن اصلی دولت آمریکا ////

سپس تحقیقات سناتور سوئیسی دیک مارتی Dick Marty در شورای اروپا تأیید کرد که سازمان سیا هزاران نفر از سرتاسر جهان را ربوده است که ده‌ها و حتی صدها تن از آنها در کشورهای اتحادیۀ اروپا به سر می‌برده‌اند. پس از این افشاگری، سیلی از افشاگری‌ها در مورد جنایاتی که در زندان‌های گوآنتانامو (در کارائیب) و بگرام (در افغانستان) روی داده بود آغاز شد. افکار عمومی در کشورهای عضو ناتو تعبیری را که رسانه‌های آتلانتیست مطرح می‌کرد پذیرفتند که البته بخوبی با موضوع فیلم‌هائی که دیده بودند تطبیق می‌کرد: یعنی برای نجات جان بی‌گناهان، واشنگتن شیوه‌های مخفیانه به کار می‌برد‌: افراد مظنون را می‌ربود و به شیوه‌هائی که اخلاق انسانی آن را نفی می‌کند ولی کارایی آن را ضروری می‌دانست.

زندان و شکنجه؛ رکن اصلی دولت آمریکا ////
سناتور دیک مارتی

با چنین روایت ساده‌اندیشانه‌ای بود که باراک اوباما در اردوی انتخاباتی علیه دولت بوش موضع‌گیری کرد. و بر این اساس، منع شکنجه و تعطیل‌کردن زندانی‌های سرّی به پرچم مبارزۀ انتخاباتی او تبدیل شد.

از زمان انتخاب او، طی دوران انتقال، اوباما حقوقدانان مجربی را پیرامون خود بسیج کرد و به آنها مأموریت داد تا استراتژی مناسبی را برای خاتمه دادن به این دوران بربریت به کار ببندند. پس از استقرار در کاخ سفید نخستین دستورات اجرائی او در ارتباط با همین موضوع بود. پا فشاری روی این موضوع موجب تحت تأثیر قراردادن افکار عمومی بین‌المللی شد و محبوبیت رئیس جمهور جدید تصویر ایالات متحده را در جهان به شکل مثبتی متحول ساخت.

ولی یک سال پس از ریاست جمهوری باراک اوباما، اگر به پروندۀ چند صد مورد فردی رسیدگی شد، ولی در اصل و اساس قضیه هیچ تحولی روی نداد. گوآنتانامو همچنان به فعالیت‌های خود ادامه داد و بطوری که انتظار می‌رفت فوراً تعطیل نشد. انجمن‌های دفاع از حقوق بشر در این مورد رسماً اعلام کردند که خشونت علیه زندانیان به شکل وخیم‌تری ادامه یافته است.

 

ادامه مطلب ...

محورشرارت ،پرواز655

---------------------------------------------------------------------------

بازخوانی حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران


حمله ناو آمریکایی "وینسنس" در 12 تیر 1367 به هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران که منجر به شهادت 290 سرنشین این هواپیمای مسافربری از جمله 57 کودک زیر 12 سال شد، درحافظه تاریخی ملت ایران همیشه باقی خواهد ماند.
هواپیمای ایرباس 300 متعلق به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران که از تهران عازم دبی بود ( تهران-بندر عباس-دبی ) در فرودگاه بندرعباس به زمین نشست و طبق برنامه پیش‌بینی شده قرار بود این هواپیما با شماره پرواز 655 با دویست و نود سرنشین در ساعت 10 صبح به مقصد دوبی پرواز کند.
این هواپیما با 15دقیقه تأخیر در ساعت 10:05 روز 12 تیر سال 1367 از برج مراقبت فرودگاه بندرعباس تقاضای پرواز کرد، مدت پرواز تا دوبی 30 دقیقه و حداکثر 14 هزار پا تعیین شد.
در ساعت 10:17 دقیقه، هواپیمای ایرباس 300 به پرواز درآمد. دقایق نخستین پرواز و مراحل اوج‌گیری تا ارتفاع 12 هزارپایی مطابق طرح پرواز انجام شد و خلبان به طور پیوسته با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس و مرکز کنترل راههای هوایی ایران و امارات تماس داشت.
چند لحظه پیش از ورود هواپیمای ایرباس 300 به منطقه کنترل هوایی امارات، در محلی به نام «مولبیت‌»، خلبان به مرکز کنترل هوایی کشور اطلاع داد که قصد دارد به 14 هزارپایی صعود کند.
خلبان ایرباس ایرانی نمی دانست که ناخدا "ویل راجرز" فرمانده ناو آمریکایی وینسنس (ساعت 10:22) فرمان آتش را به سوی پرواز 655 ایرانی صادر کرده است ودقایقی بعد با صدور فرمان هواپیمای ایرباس از صفحه رادارهای زمینی محو می شود.
با مفقود شدن هواپیمای ایرانی برج مراقبت فرودگاه بندرعباس، در تماس با دوبی، پیگیر سرنوشت پرواز 655 شد ولی آنها نیز اظهار بی‌اطلاعی کردند.
ستاد تأمین استان هرمزگان وضعیت اضطراری اعلام و فعالیت خود را آغاز کرد.
با شناسایی دقیق محل سقوط هواپیمای مسافربری ، چرخبالها و شناورهای ایران به موقعیت 26و42 عرض شمالی و56 درجه و3 دقیقه طول شرقی منتقل شدند.
پس از این واقعه، مقامات آمریکایی که همواره مدعی دفاع از حقوق بشرند، اعلام کردند که یک فروند هواپیمای اف 14 جمهوری اسلامی ایران را هدف قرارداده‌اند.
با روشن ‌شدن نوع هواپیما، آمریکاییها ادعا کردند که در این مورد مرتکب اشتباه شده‌اند.
شواهد بعدی، بی اساسی ادعای آمریکاییها را کاملا به اثبات رساند.
سپس مقامات نظامی آمریکا در ادعای بی اساس دیگری مدعی شدند هواپیمای ایرباس در خارج از دالان هوایی پرواز می‌کرده است.

کاپیتان کارلسون، فرمانده سابق ناو سایدز در این مورد معتقد است که ایرباس ایرانى علاوه بر علائمى که مبنى بر غیرنظامى بودن خود مى‌فرستاده با سرعتى کم در حال اوج گرفتن بود و حتى اگر در چنین شرایطى نیز آن را به عنوان یک جت اف 14 شناسایى مى‌کردند باز من تردید دارم که یک هواپیماى اف 14 می‌توانست تهدید سطحى را متوجه ناو وینسنس یا سایدز یا هر شناور دیگرى کند.
وی گفت: اپراتور‌هاى رادار ناو هواپیمابر فورستال نیز هواپیماى ایرانی را به عنوان یک هواپیماى بازرگانى شناسایى کردند.
جت‌هاى جنگنده اف 14 مستقر بر روى ناو فورستال مى‌توانستند در صورتى که کاپیتان راجرز درخواست مى‌کرد، با شناسایى چشمى هواپیماى ایرانى از فاصله نزدیک از غیرنظامى بودن آن اطمینان حاصل کنند، ولى زمان براى این کار هم سپرى شد.
در راستای رد ادعای مقامات آمریکایی که خدمه ناو وینسنس به اشتباه هواپیمای ایرباس 300 را جنگنده اف 14 تصور کردده اند نیز تعدادی از مقامات آمریکایی که دست‌اندرکار مسائل صنعتی و نظامی بودند ‌پرسیدند که چگونه هواپیمای اف-14 می‌تواند خطری برای ناو «وینسنس» (vincennes) تلقی شود؟
هواپیمای اف - ‌14 که پیش از پیروزی انقلاب به ایران تحویل شده است، از جنگ افزارهای هوا به هوا است که از امکانات محدود حمله به زمین بهره می‌برد. در ماموریت حمله به زمین یا سطح، جنگ افزارهای هواپیما عبارتند از توپ ‌20 میلی‌متری ام -61، با تعدادی بمب‌های غیر هدایت شونده.
سیستم «ایجیز» قادر به دفاع از ناوگان های دریایی به عنوان سپر دفاعی است و می تواند همزمان چند هدف را کشف و رهگیری کند و پیشرفته‌ترین سیستم راداری، برای اکتشاف و رهگیری، در تمام جهان محسوب می شود به نحوی که برخی از کارشناسان نظامی آن را متعلق به جنگ جهانی سوم می‌دانند.
با این حال این سوال مطرح است که چگونه مدرنترین سیستم راداری جهان قادر به تشخیص یک هواپیمای ایرباس از اف - ‌14 نبوده است.
هواپیمای مسافربری ایرباس از نظر حجم، شکل، اندازه و توانایی پرواز کاملاً با هواپیمای f-14 متفاوت است.
از طرفی با توجه به ارتباط کلامی و ارتباط ناوبری هر هواپیمای بازرگانی و مسافربری، ناو آمریکایی می‌توانست به راحتی با شنیدن مکالمات خلبان به ماهیت هواپیمای مسافربری پی‌ببرد.
قطعات متلاشی شده هواپیما و اجساد سرنشینان آن در سطح وسیعی از آب‌های سواحل جنوبی جزیره هنگام، درست در داخل آب‌های ایران نیز نشان می دهد که این محل کاملا زیر مرکز دالان هوایی بین‌المللی بندرعباس دوبی (آمبر56) قرار دارد و هواپیما درست در مسیر پیش‌بینی شده درحال پرواز بوده است.
چهارسال بعد روزنامه «نیویورک تایمز»، در گزارشی که حاوی چندین نکته تازه بود نوشت: ناو وینسنس در آب‌های فلات قاره ایران بوده است نه در آب‌های بین‌المللی و پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) در آن زمان بر این حقیقت سرپوش گذاشته است.
متعاقب این اقدام غیر انسانی ناو آمریکایی، روز 14 تیر 1367 جمهوری اسلامی ایران طی نامه ای به رئیس شورای امنیت خواستار تشکیل جلسه فوری شورا برای رسیدگی به موضوع شد.
شورای امنیت فقط با صدور قطعنامه ای از هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری و غیر نظامی ایرانی در پرواز برنامه ریزی شده بین المللی 655 را با 290 سرنشین به وسیله موشک ناو جنگی ایالات متحده َآمریکا ، ابراز تاسف کرد.
جمهوری اسلامی ایران علاوه بر شورای امنیت و شورای ایکائو، شکایت خود را در دیوان بین المللی دادگستری لاهه نیز مطرح کرد.
تشکیلات تخصصی سازمان ملل متحد یعنی ایکائو (سازمان هواپیمایی کشوری بین المللی) نیز از مسائل سیاسی دور نماند و به جای بررسی فنی و ارائه طریق به شورای امنیت به ابراز تأسف و تسلیت به بازماندگان این حمله ناجوانمردانه بسنده کرد.
با اثبات عمدی بودن این جنایت آشکار و غیر انسانی نه تنها هیچ‌کدام از خدمه ناوجنگی وینسنس تحت پیگیرد قرار نگرفتند بلکه فرمانده این ناو در پایان خدمت خود برای هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایرانی و متلاشی کردن 290 تن از سرنشینان این هواپیما، مدال گرفت.
منبع:www.irdiplomatic.com
----------------------------------------------------------------------------





www.rasekhoon.net

چندنکته
1.ناو وینسنس جزو پیشرفته ترین ناوهای زمان خود بود و ادعای افسران آمریکایی مبنی بر اینکه نتوانسته اند تشخیص دهند که هواپیما نظامی است یا مسافربری دروغ است.
2.پرواز هواپیما بر فراز خلیج فارس با اطلاع کشور مبدأ و کشور مقصد و یگان های نظامی مستقر در منطقه صورت می گیرد .مضاف برآنکه هر هواپیما در مسیر مشخص وبسیار دقیقی پرواز می کند . پرواز هواپیماها شبیه حرکت خودروها روی جاده نیست که هر کدام در مسیر دلخواه حرکت کنند.هرگونه تغییر مسیر احتمالی هم با اطلاع و هدایت برج های پرواز صورت می گیرد.اگر اینگونه نباشد هر روز باید شاهد تصادفات هوایی باشیم.
3.روزانه تعداد زیادی هواپیما ی مسافربری از این منطقه عبور می کنند.اگر قرار باشد هر روز ناو های آمریکایی اشتباه کنند طبیعتاً باید روزانه شاهد سرنگونی چند هواپیما ی مسافربری باشیم!
4.یگانهای نظامی با فرکانس خاصی با جنگنده ها و هواپیماهای نظامی و ترابری مکالمه می کنند.این فرکانس با فرکانس هواپیمای مسافربری تفاوت دارد.این تفاوت فرکانس یکی از راههای تشخیص نوع هواپیماست.
5.ارتفاع پرواز هواپیماهای مسافربری با هواپیماهای نظامی متفاوت است و یکی از راههایی که متصدی رادار در تشخیص نظامی یا غیر نظامی بودن هواپیما به کار می گیرد ارتفاع پرواز است.مضاف بر آنکه جنگنده ها به خاطر سبکی و جثه کوچک امکان مانور زیادتری نسبت به هواپیماهای پهن پیکر مانند هواپیماهای مسافری دارند.
6.چرا پس از آنکه امریکایی ها متوجه شدند که به هواپیمای مسافری حمله کرده اند و غیرنظامیان را قتل عام کرده اند در کمال وقاحت به فرمانده ناو مدال شجاعت دادند؟!