ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه 127

آیا عبارت «اشهد انّ محمداً رسولُ الله» از اصول دین است یا از فروع دین؟ یعنی منظور، مصداق نبی است یا خود اصل نبوت؟

پرسش
عبارت «اشهد ان محمدا رسول الله» از اصول دین است یا از فروع دین منظور مصداق نبی است نه خود اصل نبوت ؟ اگر از اصول دین است راه اثبات عقلی آن چیست؟ و این آیا به این اصل عدم تقلیدی بودن اصول دین تناقض ندارد؟


پاسخ اجمالی
در عبارت «اشهد انّ محمّداً رسول الله»، گواهى به نبوت رسول اکرم(ص) داده می‌شود. هر چند در این عبارت مقصود، مصداق نبی؛ یعنی فردی از پیامبران الهی، می‌باشد، ولی این حقیقت جدای از اصل نبوت نیست؛ چون گواهی به مقوله اثباتی بدون در نظر گرفتن مقام ثبوتی معنا ندارد؛ یعنی درست نیست کسی بگوید که من اصل نبوت را قبول دارم، اما در خارج نبوت حضرت محمد(ص) را نمی‌پذیرم. از این‌رو؛ کسی که اصل و حقیقت نبوت را پذیرفت، باید نبوت تمام پیامبران را بپذیرد. بنابراین، طبق تعریف مشهور از اصول دین،[1] اصل نبوت از اصول دین است و عبارت «اشهد انّ محمّداً رسول الله»، در مقام اثبات بیانگر اصول دین می‌باشد. پس معنا ندارد که بگوییم نبوت از اصول دین است ولی نبوت حضرت محمد(ص) از فروع دین.
جای اثبات عقلی اصل نبوت و نیز تصدیق نبوت حضرت محمد مصطفی(ص) در اذان نیست، بلکه پیش از آن؛ اصل نبوت با استناد به دلایل عقلی و نقلی در مباحث مربوط به خود اثبات شده است و در اذان و اقامه با گفتن عبارت «اشهد انّ محمّداً رسول الله»، اعلام می‌کنیم که با توجه به پذیرش اصل نبوت؛ اقرار می‌کنیم که حضرت محمد(ص) پیامبر خداست.



[1]. واژه «اصول دین» به بخش عقاید و واژه«فروع دین» به بخش احکام عملی، گفته می‌شود. اصول دین از این باب اصل نامیده شده که در محدوده فکر و عقیده است؛ یعنی چیزی که پایه و اساس و ریشه دین است، و کیفیت و کمیت توجه هر انسانی به فروع دین بستگی به میزان اعتقاد وی به اصول دین دارد.  .
www.islamquest.net

شبهه119

نام احمد در کجای انجیل آمده است؟
پرسش
می خواستم بدانم احمد در کجای انجیل آمده است؟ چون از یکی از دوستانم که مسیحی است پرسیدم، گفت که اصلا به آمدن حضرت محمد (ص) در انجیل حتی به نام احمد اشاره ای نشده است.
پاسخ اجمالی

حضرت مسیح بشارت به آمدن «فارقلیط» داد. این واژه یونانی و در اصل «پرکلیتوس»(به فتح پ و ر) است چون معرب شد «فارقلیط» شد. پرکلیتوس کسی است که نام او بر سر زبان ها باشد و همه کس او را ستایش کنند، و معنای «احمد» همین است. حتی معنای تفضیلی که در «احمد» است (یعنی ستوده تر) و در «محمد» نیست، از کلمه «پرکلیتوس» یونانی نیز فهمیده می شود. نصاری امروز به جای این کلمه در ترجمه های انجیل «تسلی دهنده» می آورند و خوانندگان هر جا این کلمه را دیدند بدانند در اصلِ انجیل به جای آن کلمه «فارقلیط» است و به عقیده مسیحیان کلمه «پرکلیتوس» است. گفته اند اگر به کسر این دو حرف بود به معنای «احمد» بود چون به فتح است به معنای تسلی دهنده است؟ و به عقیده ما ترجمه اول صحیح است و در قرآن فرمود: «و مبشراً برسول یأتی من بعدی اسمه احمد».

 

دلایل صریح و روشنی بر آمدن پیامبر اسلام (ص) بعد از حضرت مسیح در انجیل وجود دارد که در پاسخ تفصیلی به آنها اشاره شده است.

پاسخ تفصیلی

حضرت مسیح بشارت به آمدن «فارقلیط» داد. این واژه یونانی و در اصل «پرکلیتوس» است (به کسر پ و ر) چون معرب شد «فارقلیط» شد. پرکلیتوس کسی است که نام او بر سر زبان ها باشد و همه کس او را ستایش کنند، و معنای «احمد» همین است. حتی معنای تفضیلی که در «احمد» (یعنی ستوده تر) است و در «محمد» نیست، از کلمه «پرکلیتوس» یونانی نیز فهمیده می شود. مسیحیان امروز به جای این کلمه در ترجمه های انجیل «تسلی دهنده» می آورند و خوانندگان هر جا این کلمه را دیدند بدانند در اصل انجیل به جای آن کلمه «فارقلیط» است و به عقیده مسیحیان کلمه «پرکلیتوس» (به فتح پ و ر) است. گفته اند اگر به کسر این دو حرف بود به معنای «احمد» بود چون به فتح است به معنای تسلی دهنده است؟ و به عقیده ما ترجمه اول صحیح است و در قرآن فرمود: «و مبشراً برسول یأتی من بعدی اسمه احمد».[1]

 

ادامه مطلب ...

شبهه97

خلاصه پرسش
پیامبر اسلام(ص) که سواد خواندن و نوشتن نداشت؛ چرا هنگام وفاتش قلم و کاغذ می‌خواهد که وصیتی بنویسد؟!
پرسش
سلام؛ آیا این درست است که پیامبر(ص) بی‌سواد و امی بودند؟ اگر این‌گونه است؛ چرا در زمان وفاتشان قلم و کاغذ می‌خواهند؟ امام جواد(ع) فرمودند: «بدون شک پیامبر اسلام(ص) هم می‌خواندند و هم می‌نوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود، می‌خواندند» (بصائر الدرجات، محمد بن الحسن الصفار، طبع منشورات شرکة الاعلمی للمطبوعات، جزء 5، ص 264، حدیث)5.
پاسخ اجمالی
درست است که در یکی از آیات قرآن کریم، پیامبر اسلام(ص) به «امی بودن» توصیف شده است،[1] اما در این زمینه باید به خاطر داشت:
اولاً: یکی از معانی امی بودن حضرتشان آن است که ایشان خواندن و نوشتن را از کسی نیاموخته بود، نه آن‌که خواندن و نوشتن را نمی‌دانست.[2] چنان‌که یکی از معانی‌اش آن است که حضرتشان ساکن ام‌القری(مکه) بودند. در همین راستا روایتی از امام جواد(ع) نقل شده مبنی بر اینکه پیامبر(ص) خواندن و نوشتن را می‌دانست، اما چون حضرتشان منسوب به مکه بود و چون مکه، ام‌القری نامیده می‌شد، از این جهت پیامبر(ص) را امی خوانده‌اند.[3]  
ثانیاً: حتی با فرض آن‌که پیامبر(ص) نوشتن نمی‌دانست، ممکن است قلم و دوات خواسته باشد تا به کاتبی بگوید که برایش بنویسد؛ این نیز متداول است که رهبر و رئیس یک مجموعه‌، کاری که به دستور او انجام می‌شود را نیز به خودش نسبت می‌دهد؛ مثلاً می‌گوید من برای شما فلان توصیه یا حکم را نوشتم، و مقصود این نیست که حتماً با دستان خود آن‌را نگاشته باشد؛ بلکه همین که نگارش به دستور او صورت گرفته، می‌تواند توجیهی برای نسبت‌دادن آنچه نگاشته شده به خودش باشد.
 

[1] . اعراف، 157.
[2]. عنکبوت، 48 و نیز ر. ک: پاسخ 2062
[3]. «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا ع وَ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ النَّبِیُّ الْأُمِّیَّ قَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَزْعُمُونَ إِنَّمَا سُمِّیَ النَّبِیُّ الْأُمِّیَّ لِأَنَّهُ لَمْ یَکْتُبْ[‏لم یحسن ان یکتب، فَقَالَ کَذَبُوا عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ أَنَّى یَکُونُ ذَلِکَ وَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ فِی مُحْکَمِ‏ کِتَابِهِ‏ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ[3] فَکَیْفَ کَانَ یُعَلِّمَهُمْ مَا لَا یُحْسِنُ وَ اللَّهِ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقْرَأُ وَ یَکْتُبُ بِاثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ أَوْ بِثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ لِسَاناً وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْأُمِّیَّ لِأَنَّهُ کَانَ مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ مَکَّةُ مِنْ أُمَّهَاتِ الْقُرَى وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى فِی کِتَابِهِ‏ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها». صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، ج1، ص 226، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
www.islamquest.net