ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه 151

 

پرسش : این دنیا کمی برایم تو خالی و بی‌اهمیت شده است و هدف از این خلقت را واقعا نمی‌دانم! بی‌عدالتی ذهن مرا مشغول کرده، نوجوان گرسنه‌ای که خوراک لاشخورها می‌شود، چگونه خدا و امام زمانش را بشناسد؟!


پاسخ : موضوعات را در ذهن از هم تفکیک نمایید تا ذهن دچار خلط مبحث نگردد و به پاسخ برسد، سپس پاسخ‌ها را در راستای هم قرار دهید تا نتایج کلی حاصل گردد.

تعریف دنیا و اهمیت آن، آخرت و چگونگی آن، اسلام شناسی و معرفت امام، بی‌عدالتی و گرسنگی و ...، مبتنی بر شکم‌های سیر یا گرسنه نمی‌باشد که دیدن این تفاوت‌ها، در شناخت ایجاد اختلال نماید! مضافاً بر این که شناخت عقلی را با احساسات و عواطف و ... نمی‌شود در هم آمیخت.

اجازه دهید یک مثال ساده بیان شود: فرض نمایید که عده‌ای جوان و میانسال و در سطوح مختلف علمی، راهی شده‌اند تا کوهی را در منطقه‌ای بشناسند. این کوه، شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی دارد، چه آن را بشناسند و چه نشناسند و با چگونگی شناخت افراد متفاوت نیز وضعیت کوه تغییر نمی‌یابد؛ چنان که اگر تمامی کوه‌شناسان با تجهیزات کامل به کوه رفته باشند، و شکم‌شان سیر باشد، اما آنجا چند نفر را ببینند که از گرسنگی در حال جان دادن هستند، باز هم در موجودیت کوه و شاخصه‌هایش هیچ تغییری ایجاد نمی‌گردد؛ بلکه آدمیت، شعور وجدان افراد مورد امتحان قرار می‌گیرد.

در زیر این آسمان، هر اتفاقی می‌افتد، حتی ممکن است که پیامبر یا امامی را سر ببرند، اما خورشید از مدار خود خارج نمی‌شود و به وقتش غروب و فردایش طلوع می‌کند.

بنابراین، شناخت دنیا و آخرت، مبتنی بر سیرها و گرسنگان نمی‌باشد. نه شکم سیر دلیل ایجابی یا سلبی از توحید و معاد می‌باشد و نه شکم گرسنه.

الف – "دنیا" اگر به عنوان هدف غایی در نظر گرفته شود، [همانطور که مرقوم نمودید، و البته نه کمی، بلکه کاملاً]، تو خالی، بی‌ارزش و بی‌اهمیت است، چرا که هم خودش فانی است و هم ساکن آن فانی می‌باشد. لذا دنیا‌گرایان، به پوچی می‌رسند، حال خواه دانشمندان فلسفه، انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی و ... باشند، خواه مردم عوام. خواه تعریف از دنیا به "پوچی" را در قالب "ایسم"های گوناگون (نهیلیسم، اومانیسم، فرویدیسم، فمینیسم ...) و با جملات پیچیده ارائه دهند و یا به سادگی بگویند: «دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ»!


 

ادامه مطلب ...

شبهه 146

پرسش : اسکیمو: اگر من چیزی درباره‌ی خدا و گناه ندانم آیا بازهم به جهنم می‌روم؟ کشیش: نه، اگر ندانی نمی‌روی. اسکیمو: پس چرا می‌خواهی اینها را به من بگویی؟!


پاسخ :  یک پرسش مطرح کرده و به نقل از یک کشیش نادان، یک پاسخ غلط داده و سپس بر اساس آن پاسخ غلط، حکمی غلط‌تر ساده کرده است! خب حالا ما باید چه کنیم؟!

اگر پاسخ آن باشد که آن کشیش داده، نتیجه همین می‌شود و باید پرسید: همین مقدار را نیز خودت چرا گفتی و می‌گویی؟!

●- طبیعت که ندانستن را دلیل و توجیهی برای نجات از عواقب نمی‌داند. فرض کنید کسی در مسیل، خانه‌ای سست ساخت و سیل آمد. دیگر نمی‌تواند بگوید: «من نمی‌دانستم اینجا مسیل است، لطفا خانه مرا نبر و اهل خانه‌ام را غرق نکن».

آیا اگر کسی ندانسته خوراک مسمومی را بخورد، یا آب میکروبی را بنوشد، چون نمی‌دانسته، گرفتار آثار و تبعاتش (حتی تا سر حد مرگ) نمی‌گردد؟!

●- انسان نیز در قوانین خودش، ندانستن را دلیل بر معاف بودن نمی‌داند. اگر کسی ورود ممنوع را وارد شود، جریمه می‌شود، حالا هی بگوید: «من نمی‌دانستم اینجا ورود ممنوع است»! یا اگر جرمی را مرتکب شود، تحت تعقیب قرار گرفته و بازداشت می‌شود، و اگر بگوید: «من نمی‌دانستم این جرم است»، به او می‌گویند:«بی‌خود نمی‌دانستی، باید می‌دانستی»، پس این همه تابلوی راهنمایی، کتاب، بروشور، اخبار، پلیس، تجربه و ... برای چی و برای کی بود؟!

●- چطور شد، نوبت به خدا، معاد و دین که می‌رسد، نادانی و نفهمی، می‌شود یک ارزش و یک امتیاز نجات بخش از جهنم؟!

بدیهی است که وقتی کسی نمی‌داند که چگونه باید آدم شود و در آن راستا نمی‌کوشد، آدم نمی‌شود – وقتی کسی نمی‌داند که چگونه باید حقوق خود و دیگران را رعایت کند و رعایت نمی‌کند، ظالم می‌شود – کسی که نمی‌داند و نمی‌خواهد بداند که هر کنشی واکنشی دارد و هر کاری سرانجامی دارد، دست به هر جنایتی می‌زند.

آیا در آخر کار می‌گوید: «من نمی‌دانستم» و به او می‌گویند: آفرین که نمی‌دانستی، اصلاً چه خوب شد که هیچ ندانستی، پس حالا بفرمایید در بالاترین مراتب انسانی، در بهشت جای بگیرید؟! یا آیا به او می‌گویند: «اصلاً ما زمین و آسمان را آفریدیم، این همه انبیا و کتاب و امام فرستادیم، این همه باید و نباید گفتیم، این همه شما را متوجه کردیم و متذکر ساختیم، تا ببینیم کی بیشتر توجه ننموده، یاد نگرفته، نمی‌دانسته، نفهمیده و بالتبع رعایت ننموده، تا به او جایزه‌ی حماقت دهیم»؟!


www.x-shobhe.com