ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

درس اخلاق 5

ادب
از قیمتی ترین سرمایه ها و میراثهای حیات آدمی «ادب» است،
حتی بالاتر از ثروت و سرمایه است (ادب مرد، به ز دولت اوست).
در بر خورد ها چیزی به زیبایی و جذابیت ادب نمی رسد. باید آن را آموخت، به کار بست تا روابطی سالم و احترام آمیز و پایدار میان افراد، حاکم شود. اما همین واژه متداول و مشهور، گاهی تعریفی ناشناخته و حدّ و مرزی مبهم دارد. ازاین رو مناسب است که بر مفهوم و جایگاه و شرایط آن، تأملی مجدد داشته باشیم و بدانیم که به راستی «ادب چیست؟»
ادب چیست؟
این صفت که سر مایه ارزشمند رفتاری انسان و رسالت پدر و مادر و مربی است بر چه پایه هایی استوار است؟ آیا یک خصلت درونی است؟ آیا رفتاری اجتماعی است یا حالتی روحی؟ رمز اینکه انسان ازافراد مؤدب، خوشش می آید چیست؟
وقتی سخن از«ادب» به میان می آید، نوعی رفتار خاصّ و سنجیده با افراد پیرامون (از کوچک و بزرگ و آشنا و بیگانه) در نظر می آید. این رفتار که از تربیت شایسته نشأت می گیرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، در خواست، سؤال، جواب و ... مربوط می شود.
ادب، هنری آموختنی است. می توان گفت:«ادب، تربیت شایسته است»، خواه مربی، پدر و مادر باشد، یا استاد و مربی.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم مرا به سه نکته ادب کرد... فرمود: هر کس با رفیق بد همنشینی کند، سالم نمی ماند و هر کس که مراقب و مقید به گفتارش نباشد پشیمان می گردد و هر کس به جاهای بد، رفت و آمد کند، متهم می شود: «ادبنی ابی بثلاث... قال لی:یا بنی! من یصحب صاحب السوء لا یسلم و من لا یقید الفاظه یندم ومن ید خل مداخل السوء یتهم.»[1]
آنچه در این حدیث مطرح است، ضابطه داشتن « دوستی» و «گفتار» و«معاشرت» است. دوست داری با تو چگونه رفتار کنند؟ نام و لقب زشت بر تو نگذارند؟ مگر نَه اینکه از توهین و تحقیر و استهزای دیگران نسبت به خودت ناراحت و رنحیده می شوی؟ مگر نه اینکه دوست داری در جمع مردم، مورد تکریم و تشویق و توجه قرار گیری؟ یکی از نکات مهم مربوط به معاشرت، آن است که آنچه را درباره خود نمی پسندی، در باره دیگران هم روا ندانی و آنچه نسبت به خویش دوست می داری، برای دیگران هم بخواهی و آنچه را در کار دیگران زشت می شماری، برای خود نیز زشت بدانی. اگر از کارهای ناپسند دیگران انتقاد می کنی، همان کارها و صفات در تو نباشد. این نوعی «خود ادب کردن» است و کسی به این موهبت دست می یابد که از فرزانگی و هوشیاری و عقلانیّتی تیز و بصیر برخوردار باشد. به فرموده حضرت امیر (علیه السّلام):
«کفاک ادبا لنفسک اجتناب ما تکرهه من غیرک»؛[2]
در ادب کردن تو نسبت به خویشتن، همین تو را بس که آنچه را از دیگری ناپسند می بینی از آن پرهیز کنی.
هر کس حدّ و مرز خود را بشناسد و از آن فراتر نرود، دارای ادب است. بی ادبی، نوعی ورود به منطقه ممنوعه و پایمال کردن حدّ و حریم در برخورد هاست. این سخن بلند علویّ را هم در این زمینه بخوانیم که فرمود:
«افضل الادب ان یقف الانسان علی حده و لا یتعدیّ قدره»؛[3]
برترین ادب، آن است که انسان بر سر حدّ و مرز و اندازه خویش بایستد و از قدر خود فراتر نرود. ادب، به خودی خود یک ارزش اخلاقی و اجتماعی است و ارزش آفرین، هم برای فرزندان، هم برای اولیاء که تربیت کننده آنانند.
ادب در هر که و هر کجا باشد، هاله ای از محبت و مجذوبیت را بر گرد خود پدید می آورد و انسان با ادب را عزیز و دوست داشتنی می کند.
ادب، خودش یک سرمایه است و هر سر مایه ای بدون آن بی بهاست.
مدالی است بر سینه صاحبش که چشمها و دلها را خیره و فریفته می سازد.
آراستگی هر چیزی به چیزی است.
آن گونه که علم، با حلم آراسته می گردد،
وشجاعت، با گذشت و عفو زینت می یابد،
و ثروت، با انفاق و بخشش، ارزش پیدا می کند،
حسب و نسب هم با ادب، ارج می یابد. شرافت نسب و اعتبار خانوادگی و آبرو و وجهه اجتماع، بدون داشتن ادب، آرایشی سطحی بر چهره‎ای زشت است. این سخن حضرت علی(علیه السلام) است که:
«لاشرف‎مع‎سوءالادب»؛
با بی ادبی؛ هیچ شرافتی نیست.
کسی که بی اصل و تبار و نسب و حسب باشد، اگر ادب داشته باشد، شرافت می یابد.ادب حتی نسب و تبار نامناسب را هم می پوشاند. کلام امیرالمؤمنین( علیه السلام) چنین است:
«حسن‎الادب‎یستر‎قبیح النّسب»[4]
نشانه ها و جلوه ها
هر یک از ادب و بی ادبی نشانهایی دارد. شناخت ادب هم جز با توجه به نمودهای بی ادبی میسر نمی گردد. این نمودها و نشانه ها و علایم، هم در گفتار نمایان است، هم در رفتار و برخورد.
اگر عاقلانه زیستن و متانت در گفتارو وقار در رفتار، نشانه ادب است. بی خردی، گفتار زشت، بددهانی، تند خویی زشت گویی، دشنام و توهین، سبکسری و خیره سری، لجاجت و عناد و ... هم بی ادبی است.
اگر کنترل دوستیها و معاشرتها ادب است، بی ادبی یعنی رفت و آمد با افراد ناباب و بی دقتی در گزینش دوستان و بی تعهدی در مجالستها و رفاقتها. آنکه زشت گفتار و بد زبان است، به تعبیر حضرت علی( علیه السلام) از ادب بی بهره است: «لا ادب لسیی النطق.» [5]
کسی که در برخورد با افراد، حاضر نیست از آنان با عظمت و تکریم یاد کند و مدام به استهزاء دیگران و غیبت آنان مشغول است، آنکه یاوه دیگران را با یاوه و دشنامشان را با دشنامی زشت تر پاسخ می دهد، آنکه در مجالس و محافل و صفها، رعایت حق دیگران و نظم و مقررات و سکوت و نوبت را نمی کند، آنکه حاضر نیست به حرف دیگران گوش دهد، کسی که در گفتگو و بحث، داد می زند، گلو پاره می کند و جانب انصاف و حق را مراعات نمی کند، آنکه ... اینها همه نشانه هایی از فقدانِ ادب است.
 
ادامه مطلب ...