ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه 184

پرسش : دانش‌آموزان پایه 7 که درس معاد و جهنم و بهشت یاد میگیرن، می‌پرسند: چرا خدا همش به ما میگه نماز بخون، حجاب را رعایت کن و...؛ خارجی‌ها چی اونها راحت دارن لذت میبرن چی‌؟ یعنی اونها همه جهنمی میشن‌؟


اگر چه تمامی ادیان الهی و بیشتر و کامل‌تر از همه، اسلام و قرآن مجید، پس از اصل "توحید"، به "معاد" تعلیم، توجه و تذکار داده‌اند؛ ولی متأسفانه باید اذعان نماییم که مبحث "معاد"، به مراتب بیش از سایر مباحث اعتقادی مغفول مانده است؛ و حال آن که شناخت، باور، اعتقاد و ایمان به معاد است که بندگی برای خداوند متعال را تعریف می‌کند و به زندگی روح و امید می‌بخشد، و البته از عواقب سوء، باخبر کرده و بازدارندگی (تقوا) پدید می‌آورد.

اعتقاد به خداوند سبحان به عنوان «خالق» [اعتقاد به مبدأ] را بسیاری داشتند و دارند، اما بسنده کردن به این حد، نه هدایت کننده است، نه تکلیف آور، و نه سازنده؛ بلکه تمامی این معارف، اهداف و انگیزه‌ها، در شناخت و باور معاد تعریف شده و تحقق می‌یابد.

البته موضوع بحث ما در این مجال، "معاد" نمی‌باشد، و پیش از این نیز مباحثی بسیاری درج گردیده است که علاقمندان می‌توانند رجوع و مطالعه نمایند (1)، لذا فقط به پرسش‌های مذکور می‌پردازیم:

الف – خداوند متعال، فقط به ما نفرموده که اقامه‌ی نماز کنید، حجاب را رعایت کنید، مراقب حلال و حرام و حدود الهی در همه جا و همه کار باشید، اخلاق حسنه را پیش بگیرید و برای برپایی قسط و عدل فردی و اجتماعی قیام نمایید و ...، بلکه به تمامی بندگانش فرموده است؛ منتهی برخی که ایمان دارند، پذیرفته و رعایت می‌کنند و برخی دیگر قبول دارند، اما کم یا زیاد رعایت نمی‌کنند و برخی دیگر هم که اصلاً قبول ندارند.

ب – نماز «الصلاة» که از ریشه "صل"، ارتباط اتصالی بنده با خداوند متعال می‌باشد، لذا خداوند متعال از همان ابتدای خلقت انسان، به آنها دستور به برقراری این ارتباط (نماز) داده است. آن هم نه خواندن نماز، بلکه اقامه (برپاداشتن) نماز.

●- حضرت ابراهیم علیه السلام، در دعای خود به درگاه الهی عرض می‌کند:

« رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ » (ابراهیم علیه السلام، 40)

ترجمه: پروردگارا مرا برپادارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نیز پروردگارا و دعاى مرا بپذیر.

●- خداوند متعال، به محض تکلم با حضرت موسی علیه السلام به زبان وحی، بلافاصله پس از معرفی خود و امر به عبادت، دستور به اقامه نماز می‌دهد:

« إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی » (طه، 14)

ترجمه: منم من خدایى که جز من خدایى نیست پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار.

ج – عفت و طهارت جسم و روح، فطری انسان است، از این رو همگان آن را دوست دارند (اگر چه رعایت نکنند)؛ خداوند متعال انسان را با میل به عفت و پاکی روح، جسم و سلامت روابط آفریده است که یکی از ملزومات آن، رعایت حجاب برای دختران و زنان و نیز پسران و مردان (هر کدام طبق حدود خود) می‌باشد.

از این‌رو، حجاب، یا بهتر است بگوییم "پوشش مناسب"، به گونه‌ای که ارزش انسان را از بین نبرد، او را در حد یک عامل تحریک جنسی دیگران پایین نیاورد، به شئون و حقوق فردی، اجتماعی، اخلاقی، رفتاری، امنیتی و ... لطمه نزند، اختصاصی به اسلام ندارد، بلکه در تمامی ادیان الهی به آن توصیه و تأکید شده است، چنان که نه تنها مؤمنان یهودی و مسیحی و زرتشتی، بلکه بی‌دینانی که عفاف و اخلاق و روابط سالم اجتماعی برای‌شان مهم بود، رعایت می‌کردند (و بعضاً هنوز هم رعایت می‌کنند).

سابقه‌ی بدحجابی، بدن‌نمایی، عرضه‌ی رایگان جاذبه‌های جنسی دختران و بانوان به عموم مردان و ... که اوج استثمار و به بردگی کشیدن زن به سبک نوین می‌باشد، حتی در امریکا و اروپا نیز به بیش از صد سال نمی‌رسد. چنان که حتی در فیلم‌های قدیمی، و یا فیلم‌های نوساز، اما مربوط به گذشته، آنها را با پوشش مناسب می‌بینیم.

د  - آن چه خداوند متعال امر به انجام آن داده، لازمه رشد، کمال، قرب و فلاح انسان است؛ و آن چه که از انجام آن نهی فرموده، حتماً برای روح، جسم، زندگی، فردی، اجتماعی ... دنیا و آخرت انسان مضر می‌باشد. حال برخی با تعقل می‌شنوند و قبول می‌کنند، و برخی برخورد غافلانه، جاهلانه، متکبرانه، عصیان‌گرایانه و ظالمانه می‌نمایند.

بدیهی است که انسان لذت را دوست دارد، منتهی باید دقت کند که "لذت حقیقی باشد، نه این که به دروغ القای لذت کنند". لذت حقیقی، در فایده‌ی حقیقی است، نه این که اگر یک فایده‌ی کوتاه، مقطعی و یا موردی برساند، هزار ضرر دیگر را تحمیل کند. مثل این که بگوید: "شراب خوشمزه است، گرم شدن نیز لذت دارد؛ منتهی بنوشد و عقلش ضایع گردد – یا بگوید: چشم چرانی، زنا، دزدی و ... لذت دارد، اما اخلاق، آدمیت و دنیا و آخرت خود را به باد دهد"!

بسیاری از این به اصطلاح خارجی‌ها [به ویژه در سطح قدرت‌های اقتصادی و سیاسی]، لذت را در ظلم به مردمان، قتل، جنایت، تجاوز به نوامیس مادی و معنوی ملت‌ها و ... می‌بییند؛ آیا ما نیز باید اینقدر سقوط کنیم؟!

ھ – این خارجی‌ها هم داخل‌شان خودشان را کشته و سوزانده و بیرون‌شان (تبلیغات‌شان) دیگران را(؟!)

خارجی‌ها از چی لذت می‌برند؟ اصلاً به چه چیزی لذت می‌گویند و چرا؟ و آیا آنان باید برای ما تعریف کنند که چه چیزی لذت است و لذت دارد و چه چیزی لذت نیست؟!

آیا از شیوع فحشا لذت می‌برند؟ آیا از ازدیاد رفتارهای متجاوزانه و این آمار‌های تجاوز جنسی، حتی به اعضای خانواده‌ی اول و کودکان لذت می‌برند؟ از عدم امنیت جنسی، حتی در کلیسا، باشگاه ورزشی، پارک و ارتش لذت می‌برند؟! یا از ازدیاد نسل بی‌هویت و یا کودک کشی در سقط جنین و یا بعد از آن؟! یا از آدم‌ربایی، بیگاری کشیدن، سوء استفاده جنسی از زن در هر فعالیت اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی و امنیتی و ... لذت می‌برند؟! یا از همجنسگرایی و قانونی شدن همخوابی با حیوانات و ...؟! به فرض که لذت ببرند، آیا ما نیز باید این رذالت‌ها را لذت قلمداد نماییم؟!

گزارشات خودشان که خیلی حیرت‌انگیز و وحشتناک است، و به غیر نظام سلطه و نظام سرمایه‌داری که انسان‌ها را (اعم از زن، مرد، کودک، جوان و بزرگسال) را به بردگی و استثمار سنّی و مدرن کشیده‌اند، کسی اظهار لذت نمی‌کند! (1)

www.x-shobhe.com

شبه 140

خلاصه پرسش
خداوند به بندگانش فرموده که مانع وقوع ظلم شوند، اما چرا خودش مانع آن نمی‌شود که ظلمی رخ دهد؟ مگر خود پروردگار نفرموده که آنچه می‌گویید، خود نیز بدان عمل کنید؟
پرسش
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «لم تقولون ما لا تفعلون، کبر مقتاً عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون». بر اساس این آیه نسبت به دفع ظلم به بندگان امر نموده که (به اجماع شیعه و سنی دفع ظلم حتمی واجب است)، اما خود او آن‌را دفع ننموده، و گرنه در خارج ظلمی وجود نمی‌داشت. چگونه ممکن است خداوند خود به کلامی که در قرآن گفته پایبند نباشند؟
پاسخ اجمالی
پروردگار، جهان را بگونه‌ای آفریده که در آن، انسانها در معرض آزمایش قرار گرفته و با اختیارشان سعادت و یا شقاوت را برای خود رقم می‌زنند. علاوه بر آن، خداوند راه درست و نادرست را نیز به آنها نشان داده و در همین راه، ظلم و ستم را گناه دانسته است. اما اگر خدا بخواهد به صورت جبری مانع بروز هر ظلمی شود، با نظام احسن جهان که انسانها در آن  دارای اختیارند، همخوان نخواهد بود. البته با این وجود، خداوند بر حسب مصلحت، مانع برخی ظلم‌ها می‌شود.
در توضیح این مطلب باید گفت:
1. اراده و فعل الهی در یک تقسیم‌بندی به «تکوینی» و «تشریعی» تقسیم می‌شود. «فعل تکوینی» فعلی است که خداوند آن‌را در خارج ایجاد نموده و حالت منتظره‌ای ندارد. اما «فعل تشریعی» فعلی است که خداوند ایجاد اختیاری آن توسط بندگان را اراده نموده، به گونه‌ای که بدون اختیار بندگان - به عنوان جزء العلّة-، آن فعل محقق نمی‌گردد.[1]
2. «وجوب شرعی» برای خداوند بی‌معنا است، به این معنا که وقتی «اختیار بندگان» در موضوع فعل تشریعی لحاظ شده، دیگر ثبوت چنین حکمی برای خداوند معنا نخواهد داشت. پس تنها چیزی که برای خداوند می‌تواند ثابت شود، وجوب عقلی است؛ به این معنا که عقل درک می‌کند خداوند متعال به اقتضای خدا بودنش، فعلی را انجام خواهد داد.[2]
3. خداوند عادل است به این معنا که ظلم و عمل قبیح از او سر نمی‌زند. در نتیجه هر آنچه در عالم محقق می‌شود نمی‌تواند با عنوان «ظلم» و «قبیح» به او نسبت داده شود.[3]
4. شرور به چند دسته تقسیم می‌شوند: بعضی از آنها عدمی‌اند، مانند نابینایی، و بعضی وجودی. شرور وجودی نیز بعضی نسبی‌اند، مانند وجود حیوانات درّنده در محیط زندگی، و بعضی مطلق. شرور وجودی مطلق هم یا برخاسته از اختیار و اراده انسان است یا خیر. شرور عدمی نیازمند علت وجودی نیستند و ایجاد شرور نسبی هم سبب اطلاق «قبیح» بر فعل موجِد نمی‌گردد. شرور مطلق هم اگر منتسب به اختیار و اراده انسان باشند، در این‌ صورت قبیح بودن آنها منتسب به انسان خواهد بود و اگر چنین نباشند، در این‌صورت به عنوان لازمه نظام احسن - و این‌که بدون آنها اصل ایجاد نظام احسن منتفی می‌گردد-، به صورت تبعی متعلق اراده الهی قرار خواهند گرفت. در نتیجه باز هم با عنوان «قبیح» به افعال الهی نسبت داده نمی‌شوند؛ زیرا ایجاد نظام احسن ترجیح داشته و ترک آن قبیح می‌باشد.[4]
6. حسن و قبح افعال گاهی شرعی است و گاهی عقلی. حسن و قبح شرعی، یعنی به جهت تعلق حکم تشریعی الهی به آن، قبیح یا حسن شمرده شده است، مانند وجوب طهارت برای نماز. حسن و قبح عقلی، یعنی عقل انسان فارغ از احکام شرعی، حسن یا قبح عمل را ادراک می‌کند.[5]
7. حسن و قبح افعال به چند صورت قابل تصور است:
الف) این‌که ذاتی برای فعل باشند.
ب) این‌که فعل مقتضی اتصاف به هر یک از آنها باشد.
ج) این‌که فعل لا اقتضاء نسبت به هر کدام از آنها باشد.[6]
حال که این مقدمات روشن گردید، در پاسخ به سؤال مطرح شده می‌گوییم، باید دید مراد از «دفع ظلم» چیست؟ اگر مراد دفع تشریعی باشد - به این معنا که خداوند اراده نموده است بندگان با اختیار خویش مانع از ایجاد ظلم (توسط خود یا دیگران) شوند-[7] در این صورت باید دید آیا «دفع تشریعی ظلم» دارای وجوب عقلی است یا شرعی. اگر دارای وجوب شرعی باشد، در این صورت بر خداوند صدق نخواهد کرد؛ زیرا فعل تشریعی فعلی است که «اختیار بندگان» به عنوان جزء العلة در آن لحاظ گردیده است. اما اگر دارای وجوب عقلی باشد، در این‌صورت بر خداوند هم لازم است ظلم را به صورت تشریعی دفع نماید؛[8] به این معنا که اراده نماید بندگان به صورت اختیاری و ارادی، از ایجاد ظلم در خارج ممانعت نمایند.
اما اگر «دفع تکوینی» مراد باشد، در این صورت باید دید مقصود از «ظلم» چیست. اگر مقصود از آن شرور عدمی باشد، در این‌صورت نیازمند علت وجودی نیستند تا خداوند ملتزم به انجام کاری باشد. اگر مقصود شرور نسبی باشد، در این‌صورت دفع آن لزوم عقلی ندارد - و چه بسا عدم دفع، لزوم داشته باشد-، اگر مقصود شرور مطلقی باشد که به اختیار انسان است، در این‌صورت لازمه چنین دفعی ثبوت جبر در افعال انسان خواهد شد که خلاف فرض و نیز نقض غرض است. اگر هم دفع تکوینی به شرور مطلق غیر اختیاری تعلق گرفته باشد، در این‌صورت باید دید آیا وجود آن شرور لازمه خلقت و نظام احسن است یا خیر. اگر نباشد، خداوند آنها را دفع نموده و می‌نماید؛ اما اگر لازمه نظام احسن باشند، در این‌صورت بر خداوند لازم است آنها را ایجاد نماید، لیکن چون به صورت تبعی مورد اراده الهی قرار می‌گیرند، ایجاد آنها برای او نه تنها قبیح نبوده، بلکه ترک ایجادشان قبیح خواهد بود.
 

[1]. ر. ک: فاضل لنکرانی، محمد، آیة التطهیر رؤیة مبتکرة، ص 92-93، قم، مؤسسه فقهی ائمه اطهار(ع)، چاپ سوم، 1423ق.
[2]. ر. ک: خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة فی شرح عقائد الامامیة، ص 129-131، بیروت، دار المحجة البیضاء، چاپ اول، 1427ق.
[3]. ر. ک: طوسی، محمد بن الحسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص 84 به بعد، بیروت، دار الاضواء، چاپ دوم، 1406ق.
[4]. بدایة المعارف الالهیة فی شرح عقائد الامامیة، ص 109 به بعد.
[5]. لاهیجی، فیاض، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص 59، تهران، الزهراء، چاپ سوم، 1372ق.
[6]. محمدی، علی، شرح کشف المراد، ص 109، قم، دار الفکر، چاپ چهارم، 1378ش.
[7]. دفع ظلم تشریعی معنای دیگری نیز دارد و آن این است که خداوند در تشریع احکام، عدالت را رعایت نموده و احکامی که ظالمانه هستند، جعل و تشریع ننماید. اگر مقصود سائل این مورد باشد، در این‌صورت پاسخ این خواهد بود که به حکم عقل، خداوند دفع ظلم تشریعی می‌نماید و احکامی که ظالمانه هستند را جعل نکرده و نخواهد کرد.
[8]. یعنی عقل ما درک می‌کند که خداوند چنین خواهد نمود.
www.islamquest.net

شبهه 126

چرا خداوند اراده نکرده که همه انسان‌ها هدایت شوند و به این خیر نائل آیند؟
پرسش
با توجه به آیه شریفه «وَ لو شئنا لَأتینا کُلَّ نفس هُدها...» روشن می‌شود که هدایت شدن همه انسان‌ها را خداوند اراده نکرده است. اگر خداوند خیر تمام موجودات را می‌خواست هدایت همه را اراده می‌کرد، ولى این کار را نکرده است. چرا؟
پاسخ اجمالی
آنچه به استناد آیه شریفه گفته شده که خداوند هدایت همه انسان‌ها را اراده نکرده، باطل است. بلکه مطلب عکس آن است، و خداوند هدایت تمامى موجودات را اراده کرده است؛ چون بنابر آنچه از آیات استفاده می‌شود: الف. هدایت الهى به هدایت تکوینى و تشریعى تقسیم می‌گردد. هدایت تکوینى که هدایتى عام است به همه پدیده‌هاى هستى تعلق گرفته، و خداوند او را به واسطه آنچه در سرشتش نهاده به سوى کمال و هدفى که برایش تعیین کرده به جریان انداخته است. و هدایت تشریعى که هدایتى خاص براى صاحبان عقل و اندیشه است مربوط به امور تشریعى از قبیل اعتقادات حقّه و قوانین الهى بایدها و نبایدها و... می‌باشد که به وسیله انبیا و ائمه معصومین(ع) نسبت به بشر انجام پذیرفته است، و این هدایت نیز منّتى می‌باشد بر همه انسان‌ها و نوع بشر از هر دو هدایت برخوردار است. ب. آیات بسیارى بر مختار بودن انسان دلالت می‌کند چنانچه می‌فرماید: «ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و یا ناسپاس» و این حق انتخاب و اختیار، هدایتى تکوینى از ناحیه خداست، چراکه منشأ اختیار انسان نمی‌تواند خود انسان باشد و الّا اشکال دور و یا تسلسل پیش می‌آید. ج. هستى بر مبناى نظام علّى و معلولى است و سنّت خداى تبارک و تعالى این‌گونه است که امور را از مجراى اسباب به جریان اندازد، و در مسئله هدایت هم وسیله‌اى فراهم می‌کند تا مطلوب و هدف براى هرکس که او بخواهد روشن گشته، بنده‌اش در مسیر زندگى به هدف نهایى خود برسد. در نتیجه، بر اساس صریح آیات قرآن، هدایت تکوینى خداوند شامل همه موجودات شده و علاوه، انسان مشمول هدایت تشریعى نیز گردیده است، ولى از طرفى چون در سرشت و جوهره آدمى اراده و اختیار به صورت تکوینى نهفته شده، او مختار است با یارى جستن از هدایت‌هاى خاصه الهى، زمینه هدایت افزون‌تر را فراهم نماید و یا با چشم بستن بر هدایت‌هاى خاصه در خلاف جریان هدایت طىّ طریق نماید که سرانجامش کفر و ظلم است. و از آیه مورد نظر می‌توان فهمید که اگر اراده خداوند تعلق می‌گرفت سرشت آدمى را همانند دیگر پدیده‌ها، بدون اختیار می‌آفرید. ولى خداوند با اعطای حق انتخاب به انسان، او را در پرتو هدایت‌هاى تکوینى و تشریعى خویش مکلف و مسئول نمود تا به این وسیله، حق را از باطل جدا سازد. و بنابر همان سنت الهى اگر انسانى با انتخابش در مسیر ظلم و کفر قدم بردارد به طور طبیعى هدایت الهى نمی‌تواند به ظلم و کفر تعلق بگیرد، و انسانى که با انتخابش در مسیر حق حرکت کند، توفیق هدایت افزون‌تر را می‌یابد.
پاسخ تفصیلی
قبل از ورود به بحث ذکر چند نکته ضرورى به نظر می‌رسد:
 
ادامه مطلب ...

شبهه70

پرسش : چرا باید در احکام دین، از مراجع تقلید کنیم؟

پاسخ:

همه مردم در همه زمان‏ها و مکان‏ها، چیزى را که نمى‏دانند از کارشناس مى‏پرسند. مراجع تقلید و علما نیز هنگامى که مریض شوند از نسخه پزشکان تقلید مى‏کنند. بنابراین تقلید ریشه در تاریخ بشر دارد و ما در شناخت احکام دین به کارشناس دین مراجعه مى‏کنیم، چنانکه در امور دیگر به کارشناس آن رجوع مى‏کنیم.
در قرآن مى‏خوانیم: «فَسئلوا اهل الذِّکر اِن کنتم لاتعلمون»(سوره نحل، آیه 43) اگر نمى‏دانید از اهل ذکر سؤال کنید.
این آیه نمى‏فرماید: از هر عالمى سؤال کنید، بلکه مى‏فرماید: از عالمى سؤال کنید که اهل ذکر باشد، یعنى یاد خدا باشد، پروا و تقواى الهى داشته باشد، نسبت به دانسته‏ها و آموخته‏هاى خود فراموشکار نباشد.
به گفته روایات، تقلید باید از عالمى باشد که علاوه بر علم و آگاهى در بالاترین سطح، عادل نیز باشد و افکار، گفتار و رفتارش بر اساس هوا وهوس وتمایلات نفسانى نباشد.
ساختمانِ بدون پروانه و مجوّز قابل تخریب است مگر آنکه صاحبِ خانه آنگونه طراحى کرده باشد که تصادفاً خانه او طبق مقرّرات مسئولین شهرسازى واقع شده باشد. عمل بدون تقلید نیز باطل است، جز آنکه این عمل مطابق فتواى مرجع تقلیدش باشد.


www.gharaati.ir