ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه 164

پرسش : چرا شما نیازهایتان را باید به خدا بگویید‌، اگر خدایتان از نیاز‌های شما بی‌خبر است، پس چطور می‌توانید بگویید که او عالم است، اگر خدایتان عالم نیست پس چرا او را پرستش می‌کنید؟ (فضای مجازی)


پاسخ :  آیا اگر به خدا نگوییم و از او نخواهیم، بی‌نیاز می‌شویم، یا این که حتماً از غیر او خواهیم خواست؟!

مستحضرید که در شبهه پراکنی در فضای مجازی، ضمن کفر و انکار و ...، چقدر تلاش می‌شود تا رابطه‌ی خداپرستان با خدای‌شان، قطع شود! به راستی چرا؟! چه چیزی در این ارتباط، خدا ناباوران را اینقدر رنج می‌دهد که بطلان ارتباط خود با هزاران هزار ربّ و معبود جعلی را رها کرده‌اند و این قدر در قطع ارتباط ما با خدای حقیقی‌مان تلاش می‌کنند؟! نزدیک به دو میلیارد انسان در عصر حاضر بت و مجسمه پرست هستند، صدها میلیون نفر طاغوت پرست و شیطان پرست هستند و همه روزه و در تمام شئون زندگی خود، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، با خدایان جعلی و ناتوان خود ارتباط برقرار می‌کنند و عرض حاجت می‌نمایند، اما فقط ارتباط یکتاپرستان (موحدانِ) مسلمان، آنان را رنج می‌دهد، چرا؟!

پاسخ روشن است؛ تا وقتی انسان خداوند متعال را مالک، ربّ و رازق خود بداند، به خدایان کاذب وابسته نمی‌گردد و آنها را "ولی نعمت" خود نمی‌داند و به بندگی آنها نمی‌پردازد و بالتبع در مقابل ادعای فرعونیِ ربوبیت (صاحب اختیاری و تربیت امور) تحمیلی آنان ایستادگی می‌کند.

نکته – یک: برای ایجاد شبهه، دلسردی، یأس، شک و بالاخره تلاش برای قطع ارتباط، از هر راهی وارد می‌شوند، حتی اگر شده، "علم خدا" را بهانه می‌کنند، تا "دعا" را که عامل ارتباط و اتصال مستمر می‌باشد را قطع کنند؟!

اکنون در سؤال فوق، انکار و ایجاد تشکیک را با هم جمع کرده است؛ ابتدا  می‌گوید: اگر خدا عالم است، پس چرا دعا می‌کنید – بعد تشکیک می‌کند که اگر دعا می‌کنید؟ پس چگونه او را عالم می‌دانید؟ و در نتیجه دردِ اصلی‌اش را بیان می‌دارد که «اصلاً چرا او را می‌پرستید؟!».

نکته – دو: در واقع می‌گوید: «اگر خدای علیم وجود دارد، با او قطع ارتباط کنید و دعا نکنید، و چون دعا می‌کنید، پس خدایی وجود ندارد!». از این رو، پاسخ ذیل، برای این مغالطه و سفسطه آنان نیست، بلکه برای اطلاع بیشتر موحدان، نسبت به مقوله‌ی "دعا" می‌باشد:

دعا، دعوت (خواندن) است

"دعا" یعنی دعوت کردن و خواستن. حتی خودِ خداوند متعال "داعی = دعوت کننده" است، بندگانش را می‌خواند و به حق دعوت می‌کند و از آنان ایمان به توحید و معاد را می‌خواهد. منتهی دقت شود که خواندن و دعوت کردن، همیشه از روی نیاز نمی‌باشد، بلکه اگر از جانب "غنی" صورت پذیرد، "امر" است و اگر از سوی فقیر و نیازمند صورت پذیرد، خواندنی همراه با درخواست و خواهش است. چنان که فرمود خداوند شما را در روز قیامت به حشر دعوت می‌کند، یعنی فرا می‌خواند « ثُمَّ إِذَا دَعَاکُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ – الرّوم، 25» - یا آن که فرمود: در روز قیامت، هر قومی را با امامش دعوت می‌نماید (فرا می‌خواند) « یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ / الإسراء، 71»؛ و تمامی انبیا، اولیا و حجج خود علیهم السلام را مأمور به دعوت بندگانش به سوی خود نموده است، چنان که فرمود: « وَإِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ - و در حقیقت این تویى که جدا آنها را به راه راست مى‏‌خوانى / المؤمنون، 73»؛ و نیز فرمود که بهترین گفتار برای همگان این است که دعوت کننده به سوی حق تعالی باشند و اذعان کنند که یکی از مسلمانان هستند:

« وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ » (فصلت، 33)

ترجمه: و کیست خوشگفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید: «من [در برابر خدا] از تسلیم ‌شدگانم»؟

این موارد و مشابه آن، همه "دعا" و دعوت و خواستن پروردگار عالم است، که "امر" است.

از دعا گریزی نیست:

فقط حق تعالی غنی (کمال محض) است و همه از جمله انسان‌ها، فقیر و نیازمند هستند، در نتیجه رفع نقص و نیل به کمال را از دیگری انتظار و درخواست دارند. بنابر این، از "دعا" به معنای خواستن، هیچ گریزی نیست، منتهی برخی از غنی حقیقی می‌خواهند و برخی دیگر به درگاه گدایان پناه می‌برند و از آنها گدایی می‌کنند! و البته که به قول حکما: «فاقد شیء، نمی‌تواند معطی آن باشد»؛ یعنی کسی که چیزی ندارد، نمی‌تواند آن را به دیگری بدهد. لذا در مورد خواندن و خواستن از غیر خدا، فرمود:

« إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ * یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ » (فاطر، 14)

ترجمه: اگر آنها را بخوانید، دعاى شما را نمى‌شنوند، و اگر [فرضاً] بشنوند اجابتتان نمى‌کنند، و روز قیامت شرکِ شما را انکار مى‌کنند؛ و [هیچ کس‌] چون [خداى‌] آگاه، تو را خبردار نمى‌کند * ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!

دعا اعلام مواضع است؟!

یک - "دعا"، [العیاذ بالله] آگاهی بخشی و اطلاع رسانی به خداوند علیم، حکیم و سبحان نمی‌باشد که گفته شود: «مگر خودش نمی‌داند»، بلکه حقیقتِ "دعا"، چه به معنای "خواندن" و چه به معنای «درخواست»، "اعلام مواضع" است:

●- اولین موضعی که در "دعا"، آشکار می‌گردد، این است که "إله و معبود" تو کیست و چه کسی را مالک، ربّ و رازق خود می‌دانی و حاجت را نزد او می‌بری؟! اهل ایمان، حاجت خود را نزد خداوند متعال می‌برند - عده‌ای آنقدر جاهل و متکبر هستند که گمان دارند نیازی ندارند و یا خودشان برآورده کننده‌ی نیازهای‌شان می‌باشند - عده‌ای نزد طاغوت زمان، عده‌ای نزد گوساله‌سازان و مجسمه‌های گوساله، و عده‌ای نزد "گاوهای شیرده" و سایر بت‌های زنده و مُرده:

« أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ * اللَّهَ رَبَّکُمْ وَرَبَّ آبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ » (الصافات، 125)

ترجمه: آیا "بت بعل" را می‌خوانید و بهترین آفریدگارها را رها می‌سازید؟!

●- موضع بعدی که با دعا آشکار می‌گردد، مبین بینش (بصیرت)، دانش و بالتبع آمال و آرزوها (اهداف) است، که خود معرفِ شخصیت و شاکله‌ی هر کسی می‌باشد. مهم است که انسان از معبود خود (هر کسی که باشد)، چه می‌خواهد؟ اوج خواسته‌ها (غایت آمال) او چیست؟ آیا به کمی رفاه و لذت زودگذر بدن محدود می‌شود؟ آیا خواهان، شخصی "من‌گرا"ست؟ شعاع جهان‌بینی و عمق بصیرت او تا کجاست؟ آیا از نیازها و آرزوهای دنیایی نیز فقط "زودگذرش" را و آن هم به هر قیمتی می‌خواهد و ...؟!

« إِنَّ هَؤُلَاءِ یُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَیَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ یَوْمًا ثَقِیلًا » (الإنسان، 27)

ترجمه: آنها زندگی زودگذر دنیا را دوست دارند، در حالی که روز سختی را پشت سر خود رها می‌کنند!

بهانه‌ها:

خداوند علیم به ظاهر و باطن مخلوقات، می‌فرماید: بهانه در توحید و ... می‌آورید، اما همه بهانه است، مشکل اصلی اینجاست که محبت به دنیا، متاع و لذایذ اندک و فانی‌اش، همه قلب شما را گرفته است، لذا "دعا = خواست" شما در همین حد است!

« کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ ٱلْعَاجِلَةَ * وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ » (القیامة، 20 و 21)

چنین نیست که شما می‌پندارید (و دلایل معاد را کافی نمی‌دانید)؛ بلکه شما دنیای زودگذر را دوست دارید (و هوسرانی بی‌قید و شرط را)! * و آخرت را رها مى‌کنید!

پس دعا، ضمن روشن و علنی کردن مواضع نسبت به "توحید"، اعلام و اعلان مواضع در مورد "معاد" و هم چنین معرف شخصیت و هویت و جایگاه آدمی نیز می‌باشد. از این روست که خداوند متعال، دعاکردن را نیز در قرآن کریم و توسط فرستادگانش تعلیم نموده است.

مگر خدا نمی‌داند: 

"علم خدا"، نه تنها دلیلی بر عدم خلقت یا تعطیل کردن آن نیست [که می‌گویند: اگر می‌داند چرا خلق کرد؟ اگر می‌داند چرا دعا کنیم و ...]، بلکه دلیلی بر اثبات علم او، در ظهور و "معلوم" کردن آن علم می‌باشد.

در مورد نیازها نیز بدانیم که خداوند متعال، بسیاری از نیازهای بندگانش را چه در تکوین (نظام آفرینش) و چه در خواسته‌های روزمره انسان‌ها، نه تنها بدون "دعا" و خواستن می‌دهد، بلکه به آنان که اصلاً او را نمی‌شناسند و از او نمی‌خواهند نیز می‌دهد، چنان که ما این حقیقت و واقعیت را در عالم هستی، حیات کل موجودان و زندگی بشر شاهدیم و در "دعا" نیز می‌خوانیم:

«یا مَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ * یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ ... » (از دعاهای ماه رجب)

ترجمه: ای که عطا کنی به هرکه از تو خواهد * ای آن که عطا کنی به کسی که نه از تو می‌خواهد و نه تو را می‌شناسد.

  ادامه مطلب ...