ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

حجاب 3

مقوله‌ی "حجاب" از منظری دیگر و عمومی‌تر [نه فقط پوشش بانوان]

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ   

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.

سلام دوستان؛

شاهدید که مقوله‌ی "حجاب"، هیچ گاه از تاریخ ملت ایران، جدا نشده است و البته بیشترین نمود و ظهورش، در حجاب بانوان بوده است؛ چه در عصر هخامنشیان و حجابی که فقط از "ادب زن ایرانی" بود – چه در اعصار انتشار یهودیت و مسیحیت در ایران – چه در عصر شکوفایی اسلام عزیز – چه در دوران مشروطه و وورد بیمارگونه‌ی روشنفکری به ایران – چه در عصر رضا شاه و کشف حجاب آتاترکی – چه در عصر محمد رضا و رفتن به سوی دروازه‌های تمدن، با لخت شدن برخی از دختران و بانوان در انظار – و چه در عصر جمهوری اسلامی ایران و رویکرد مجدد اذهان عمومی به اسلام و تقوا و البته مقابله‌ی شدید با این رویکرد، در سطح داخلی و بین‌المللی، و به ویژه در میدان "جنگ نرم" در فضای مجازی!

*- اما، مقصود ما در این مجال کوتاه، سخن از "حجاب" در چارچوب پوشش بانوان نمی‌باشد، این خودش فرعی بر اصل است، و اصل همان ساحت قدس الهی و قوانین تکوینی او در خلقت است که در تشریع به صورت احکام وضع و بیان شده است. تمامی احکام همین‌طورند.

عالم هستی در حجاب است:

عالم هستی، تجلی جمال الهی است و جمال همیشه در حجاب است، حجاب‌های تو در تویی که هر چه مَحرم‌تر شوی، بیشتر کنار می‌روند، تا برسی به مقام شهادت و حقایق مشهود تو گردند. چنان که امام خمینی رحمة الله علیه، به استناد آن حدیث معروف فرمودند: «شهید نظر می‌کند به وجه الله».

*- بله، آنان که اهل شناخت (معرفت) می‌شوند، و به این معرفت ایمان می‌آورند، جرقه‌های عشق به محبوب در دل‌شان روشنی می‌بخشد و سپس گام به گام، با زحمت و البته شوق فراوان، در تقرب و لقای محبوب می‌کوشند: « فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا » (1)

حال به این عالم هستی، از معنا گرفته تا ماده و مراتب اسفل آن بنگرید و بگویید: چه چیزی در حجاب نیست؟!

 

 

●- نه فقط فرشتگان معظم و بسیار مقرب، بلکه همین فرشتگانی که به همراه هر کسی هستند، او را در جوانب گوناگون محافظ می‌کنند، خوب و بدش را می‌نویسند و یا برایش دعا می‌کنند و ...، همه در حجب نورانی هستند و دیده نمی‌شوند.

●- وحی در حجاب است و در حجاب القا یا بیان می‌گردد و آنگاه که به ما می‌رسد نیز باطنش در حجاب ظاهرش مستور است، چنان که حقیقتش در حجاب مفاهیم و مفاهیمش در حجاب معانی و معانی‌اش در حجاب کلام قرار گرفته است:

« وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ » (الشوری، 51)

ترجمه: و هیچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید جز [از راه] وحى یا از فراسوى حجابى یا فرستاده‌اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نماید آرى اوست بلندمرتبه سنجیده‏ کار.

●- روح، در حجاب است، یک لباس مخصوص به خود دارد به نام "تقوا" و یک لباس جهت ظهور و نمایش در انظار دارد به نام "بدن"! برای بدنش نیز حجابی به "لباس" وجود دارد.

●- عقل، در حجاب است، چنان که قلب و فطرت نیز در حجاب هستند؛ و هر که نزدیک‌تر و مَحرم‌تر گردد، حجاب‌ها برای او، پرده به پرده کنار می‌روند.  

●- ایمان، حبّ و بغض، در حجاب هستند و اهلش با "عمل صالح"، پرده‌ها را کنار زده و آن را به ظهور می‌رسانند.

●- علم، به طور کلی در حجاب است، و برای دانش‌پژوه،به تناسب محرم شدنش، پرده به پرده کنار رفته، رخ می‌نماید و مکشوف می‌گردد. کشف علمی یعنی همین.

عالم ماده:

در عالم وجود، پایین‌تر از عالم ماده نداریم. همه جسم هستند و جرم دارند. اندازه، رنگ، وزن و حجم دارند و به حسب ظاهر برای همگان عیان می‌باشند؛ اما هیچ کدام عریان نیستند و لایه به لایه، در حجاب هستند.

به خورشید بنگرید که در حجاب نورانی خود مستور شده است، دیدن گردی صورتش عمومی است، اما هر کسی نمی‌تواند بیش از این ببیند – به زمین بنگرید که جز لایه‌ی سطحی آن، که چون حجابی ضخیم، داخلش را پوشانده نمی‌بیند؛ همین مقدار را نیز همگان نمی‌بینند، اگر برخی بتوانند خیلی بالا و بالاتر روند، نیم روشن آن را می‌بینند، آن هم به برکت نور خورشید – روز را به شب می‌پوشاند و شب را به روز می‌پوشاند، مَحرم هر کدام شوی، دیگری برایت در حجاب قرار می‌گیرد - به میوه‌های رنگارنگ و خوشمزه بنگرید که با حجاب پوست خود، مستور شده‌اند – به بدن خود بنگرید که چند لایه پوست، آن را پوشانده است. حتی یک سلول نیز در حجاب‌های تو در تو قرار گرفته است.

از یک کوه عظیم، جز همین لایه‌ی ظاهری که چون چادری آن را پوشانده، چه می‌بینید؟ اما اگر نزدیک‌تر و نزدیک‌تر و مَحرم‌تر شوید، چه می‌بینید؟ ممکن است حتی رگه‌های طلا، یا سنگ‌های قیمتی را ببینید! از آن معدن، یک رگه در ظاهر گذاشته که ترغیب شوید، مابقی همه پنهان است که باید با قدرشناسی (اندازه‌شناسی) تلاش کنی تا به آن برسی.

از یک دشت سرسبز، جز علفی که حیوانان چرنده از آن می‌خورند، و فضایی که حیوانات درنده در آن یک دیگر را شکار کرده و می‌درّند، چه می‌بینید؟! اما باید نزدیک و محرم شوید، تا به غیر از زیبایی ظاهر، عظمت باطن و نقش آن در چرخه‌ی حیات را ببینید.

حجاب زن و مرد:

حجاب زن و مرد نیز همین‌طور است، البته محدوده‌ی حجاب زن بیشتر است، چون جلوه و مظهر بیشتری از جمال و زیبایی دارد، جاذبه‌ی خیره کننده و چه بسا مدهوش کننده‌ای دارد.

فلسفه‌ی احکام حجاب، همان فلسفه‌ی حجاب در عالم خلقت و طبیعت است. زیبایی‌ها، که همه مظهر جمال و لطف (لطافت) است، همه لایه به لایه (به تعبیر عرفانی تا هفت لایه) در حجابند، و فقط کنار رفتن آنها، برای محارم عقلانی، جایز و حتی لازم و ضروری می‌گردند.

فرمود: همجنس‌های تو، همه مثل خودت هستند، اما در مقابل یکدیگر نیز پوشش داشته باشید و ارزش و حرمت خود را نگهدارید. این پوشش، نه بدن، بلکه شخصیت تو را با آراستگی می‌پوشاند.

فرمود: خانواده‌ات، همه محارم تو هستند، اما کنار رفتن حجاب‌ها برای آنان نیز حد و مرزی دارد.

فرمود: بین تو با همسرت می‌تواند هر حجابی کنار رود، چون از همه به تو مَحرم‌تر است.

و در تمامی موارد، فرمود: اما نگاه خیانت‌بار و آلوده، ممنوع. چه زن به زن، چه مرد به مرد، چه هر کدام به دیگری، چه نگاه به یک بچه – چه نگاه بچه ممیز (تشخیص دهنده زن و مرد و ...) به تو - چه اعضای خانواده و چه دیگران؛ چون اینجا دیگر فقط بحث از حجاب نیست، بلکه بحث از سرقت، خیانت و جنایت است. بحث از هتک حرمت است.

سخن آخر:

پس عزیز من! حجاب، فقط قطعه پارچه‌ای نیست تا زیبایی‌های ظاهر تو را از سرقت دیده‌های آلوده بپوشاند و خودت را از گزند نقشه‌های پلید صیادان حفظ نماید، بلکه این عالم، تماماً در حجاب است و فقط برای محارم کشف حجاب می‌کند؛ و تو (انسان) یک عالَم پیچیده شده هستی، پس خیلی با عظمت و با ارزشی.

پایین‌ترین مرتبه و مرحله، همین دنیاست و بدن تو نیز پایین‌ترین مرتبه‌ی وجود توست. هر که در این مرحله و مرتبه، قدر ناشناسی کرد و از خودش هتک حرمت نمود، عالم هستی و کائنات، حجاب خود را بر او ضخیم‌تر می‌کنند، تا جایی که این نامحرم هیچ نبیند: «خَتَمَ الله» همین طور است.

و هر کس در این مرحله و مرتبه‌ی نازله، قدرشناس بود، حدود و حرمت‌ها را حفظ کرد، خودش را در مقابل نامَحرم‌هایش در حجاب کشید، عالم هستی و کائنات، پرده به پرده، برایش کشف حجاب می‌کنند تا زیبایی‌ها را ببیند، آنقدر که برسد به لقاء الله، به مقامی که دیگر هیچ حقیقتی برای او در حجاب نماند.

 

(1)- بخشی از آیه 110، سوره الکهف: «... پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد!»


www.x-shobhe.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد