ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه96

پرسش : در فضای مجازی مطالب بسیار زیادی یافت می‌شود که می‌گویند: "دین ما دین انسانیت است"، لطفا در مورد دین انسانیت توضیح دهید!

در فضای مجازی خیلی چیزها می‌نویسند، منتهی مهم و قابل توجه این است که نویسنده باید توضیح دهد، دلیل بیاورد، اثبات کند، سند و یا شاهدی اقامه کند ... . پس ما منظور نویسنده را نمی‌دانیم. خودش باید بگوید که "انسانیت" یعنی چه و منظورش از "دین انسانیت" کدام است؟

اما در هر حال، بدیهی است که "دین" برای "انسان" است و دینی می‌تواند کامل و سالم (اسلام) باشد که از یک سو با جامعیت کامل، تمامی شئون فردی و اجتماعی انسان را شامل گردد و از سویی دیگری منافاتی با "عقل و فطرت" نداشته باشد.

انسان، موجودی تک بُعدی و تک منظوره و یا تک سلولی نیست، بلکه بسیار پیچیده است. خداوند متعال که خالق انسان و جهان است، فرمود که او را در بهترین اندازه‌ها خلق کردم:

«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» (التین، 4)

ترجمه: که به یقین ما انسان را در بهترین اعتدال و استقامت (در جسم و روان) آفریدیم. (قامت مستقیم، اعضاء متناسب، بشره ظاهر، مغز متفکر، روح قابل فضایل دادیم)

امیرالمؤمنین، امام علی علیه‌السلام، انسان را متذکر می‌شود که "گمان نکن جسم صغیری هستی، بلکه عالمی در تو پیچیده شده است"، از این رو ب انسان «عالَم صغیر» و حتی برخی «عالَم کبیر» می‌گویند.

انسان:

انسان روحی از عالَمِ اَمرِ الهی دارد - ملکوتی از عالم ملائک دارد - عقل و اختیاری دارد که حتی ملائک ندارند - ظرفیت و استعداد علمی او به قدری است که می‌تواند متعلم کلّ اسما و نشانه‌های الهی گردد (وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا) و به حقایقی از عِلم دست یابد که حتی از توان علمی ملائک نیز بالاتر است و لذا معلم ملائک شود – انسان فطرتی خداشناس، خداپرست و خدا جو دارد و عاشق آن هستی و کمال محض آفریده شده است – انسان می‌تواند امیدوار باشد به «لقاء الله» و نظر کند به «وجه الله» ... و به مقام خلیفة‌الله‌یی و مقام محمود برسد .. – از سوی دیگر، همین انسان، از بدنی کاملاً حیوانی برخوردار است و رویش‌های نباتی نیز دارد و از جمادی نیز بی‌بهره نیست.

بدن حیوانی، زندگی و حیات حیوانی دارد – بالتبع غرایز حیوانی دارد - بر اساس «شهوت و غضب» حرکت می‌کند، چنان چه روحش بر اساس «حبّ و بغض» حرکت می‌کند – میل (شهوت) به امنیت و حفظ سلامتِ تن، خوردن، نوشیدن، خوابیدن، جماع، تولید مثل، مسکن، مالکیت محیطی، قدرت فیزیکی ... و سایر شهوات از یک سو، و غضب (دشمنی) نسبت به هر تهدیدی که تمایلات و شهوات او را هدف بگیرد، از سویی دیگر. چنان که روحش عاشق خداست، عاشق کمال است، عاشق معرف و جمال است، عاشق وصال و لقا است (حبّ) و با هر چیزی یا هر شخصی که مزاحم رسیدن او شود، دشمنی دارد (بغض).

دین انسانیت:

پس انسان ممکن است یک سویه عمل کند. ممکن است به گمان میل به حیات اخروی، دنیایش را تلف کند و به آخرت نیز نرسد و ممکن است با توجه به «نفس حیوانی»، از روح و ملکوت خود که اصل وجودش است غافل شود، عقلش معیوب و قلبش محجوب گردد، و یک حیوان تمام عیار و بلکه بدتر گردد و خود را در مراتب وجود به جای "اعلی علیین" به "اسفل السافلین" بکشاند:

«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف، 179)

ترجمه: و حقّا که ما بسیارى از جن و انس را (گویى) براى دوزخ آفریده‏ایم، زیرا که دل‏ها دارند ولى (حقایق را) بدان نمى‏فهمند، و چشم‏ها دارند ولى بدان (به عبرت) نمى‏نگرند و گوش‏ها دارند ولى بدان (معارف حقّه را) نمى‏شنوند آنها مانند چهارپایانند بلکه گمراه‏ترند (زیرا با داشتن استعداد رشد و تکامل، به راه باطل مى‏روند) و آنها همان غافلانند.

پس، انسان کسی است که بداند بدن و تمامی قوا و استعدادهای مادی او، وسیله حیات و زندگی او در این دنیا می‌باشند و "هدف" نیستند. مال، مالکیت، قدرت، فرزند و سایر شهوات، همه امکانات و وسایلی برای رشد هستند و نه "هدف". و برای رسیدن به این حقایق، تعلیم و تربیت و دین و راهبری لازم دارد.

«دین انسانیت»، دینی است که سلامتی روح و جسم را با هم در نظر گرفته باشد و از هر حیث "اسلام" باشد. دینی که زندگی فردی را از زندگی اجتماعی جدا نکرده باشد – بین منافع شخصی و اجتماعی دیوار بلندی نکشیده باشد – بین قوای عقل و جنود نفس، جنگی راه نیانداخته باشد که در آن نفس حیوانی مالکیت و حاکمیت بر وجود انسانی را زیر سلطه بکشد، بلکه عقل حاکم باشد – بین عواطف و احساسات ارتباط منطقی برقرار کرده باشد – دستورالعمل‌هایش برای رفع نیازهای مادی و زندگی حیوانی، عاقلانه، عالمانه و حکیمانه و در جهت رشد انسانی او باشد ... و بالاخره بین دنیا و آخرت سدی محکم نساخته باشد. بلکه ارتباطات حکیمانه و منطقی و قسط را در تمامی شئون فردی و اجتماعی حاکم گردانیده باشد، به این می‌گویند: دین انسان و انسانیت.

«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ ...» (الحدید، 25)

ترجمه: به راستى [ما] پیامبران خود را با بینه‌های آشکار (دلایل عقلی و منطقی و معجزات) روانه کردیم و با آنها کتاب و میزان (امام و قوه سنجش و تشخیص حق از باطل) را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند ... .


www.x-shobhe.com

روشنگران این مطلب را اضافه می کند:

آیا جز این است که انسان را خدا آفریده است؟اگر خداوند انسان را خلق نمی کرد اصلاً انسانیت معنی پیدا می کرد؟ زمین زیر پای انسان و آسمان بالای سرش و خود انسان و جسم و روحش وقدرت اندیشه اش و صفات نیکی که می تواند در او متجلی شود همه مخلوق خدا هستند.چگونه کسی دین خود را دین انسانیت می نامد در حالیکه از خالق خود رویگردان است و شریعت او را قبول ندارد؟! اگر کسی براستی مدعی است که انسانیت را قبول دارد بی شک باید خداپرست می شد و شریعت خالق انسان را می پذیرفت.

-----------------------------------------

پرسش2:

عده‌ای درباره مباحث اعتقادی و اخلاقی می‌گویند: اینها مهم نیست، همین که انسان به همنوع خدمت کند، غیبت و دزدی نکند، کافیست؛ پاسخ چیست؟

در مطلب برای پی‌پاسخ دادن نباشید، بلکه در پی شناخت و دانستن باشید؛ چرا که کفار خودشان پاسخ بسیاری از ادعاهایشان را می‌دانند و علت کفرشان الزاماً ندانستن نمی‌باشد، بلکه نمی‌خواهند.

الف - "دین" که فقط اسلام، مسیحیت یا سایر ادیان الهی نمی‌باشد.

 به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه مطلب ...

شبهه83

چرا فرشتگانی که در جنگ بدر به کمک پیامبر (ص) رفتند در جنگ احد جلوی سربازها را برای جمع آوری غنایم نگرفتند. چرا به کمک امام حسن و امام حسین (ع) نرفتند؟
پرسش
آیه 122 سوره آل عمران می فرماید: "خداوند شما را به حقیقت در جنگ بدر یاری کرد و غلبه بر دشمن داد با آن که شما از همه جهت در مقابل دشمن ضعیف بودید ...". و در ادامه در آیه 123 می فرماید: "ای رسول به یاد آر آن گاه که به مؤمنین گفتی آیا خدا به شما مدد نفرمود و به یاری شما 3000 فرشته نفرستاد؟ و در آیه بعدی می گوید: "بلی اگر شما صبر و مقاومت پیشه کنید و پیوسته پرهیزکار باشید چون کافران بر سر شما شتابان و خشمگین آیند خداوند 5000 فرشته را با پرچمی که مخصوص سپاه اسلام است به مدد شما می فرستد."؛ چرا این سپاه فرشتگان در جنگ احد جلوی سربازها را برای جمع آوری غنایم نگرفتند. و موجب شکست اسلام شدند؛ چرا امام حسن به حکم این آیه با جنگ به معاویه نپرداخت. صد در صد 5000 سرباز خدا (فرشتگان) باید نیرویی ده برابر انسان عادی داشته باشند؛ چرا این 5000 فرشته به یاری امام حسین نرفتند؟
پاسخ اجمالی

جنگ بدر اوّلین تجربه جنگی مسلمانان بود که در تاریخ اسلام رخ داد. با توجه به این که اسلام نوپا و از حساسیت فوق العاده ای برخوردار بود که در مقابلش عده ای بت پرست و مشرک وجود داشتند که جز به انهدام  اسلام راضی نمی شدند، از این رو حمایت مستقیم مسلمانان از جانب خدا و فرشتگان امری ضروری به نظر می رسید.

 

ما براین باوریم که در جنگ احد نیز مسلمانان از امدادهای غیبی بی نصیب نماندند و خداوند در دل دشمنان آنان رعب و وحشتی ایجاد نمود که همین موجب برگشت و فرار آنان گردید. بر اساس روایاتی، فرشتگان جهت کمک به امام حسین (ع) خدمت آن حضرت رسیدند، ولی ایشان نپذیرفتند.

 

بنابر تصریح آیه شریفه، آمدن فرشتگان جهت یارى نمودن، تنها براى تشویق و بشارت و اطمینان خاطر است نه شمشیر به دست گرفتن و جنگیدن؛ یعنی این طور نیست که ما در گوشه ای بنشینیم و خدا را مأمور به جنگیدن نماییم همچنان که بنی اسرائیل چنین کردند و گفتند: اى موسى، هرگز ما در آن جا تا زمانی که آنها هستند ابداً وارد نمی شویم، پس ما این جا می نشینیم و تو به همراه پروردگارت بروید با آنها بجنگید.

 

حال سؤال ما از شما این است آیا خداوندی که حضرت ابراهیم را از دست نمرودیان و حضرت عیسی را از دست بنی اسرائیل نجات داد، آیا این خداوند نمی توانست حضرت زکریا و یحیی را از دست هرودیس ستمگر و بقیه پیامبران را از دست بنی اسرائیل و دیگر ستمگران نجات دهد؟!

 

پاسخ تفصیلی

برای پاسخ به این پرسش تذکر نکاتی ضروری است:


 

ادامه مطلب ...

شبهه74

پرسش :گفته می‌شود که انسان اشرف مخلوقات است، پس چرا فرشته‌ای جان او را می‌گیرد، بسیاری از توانایی‌هایی فرشتگان و حتی جنیان را ندارد و ...؟

پاسخ

از مجموع آیات و روایات درباره خلقت انسان، برتری انسان بر بیشتر موجودات زمینی و آسمانی استفاده می‌شود، و این به جهت ویژگی‌هایی است که نوع انسان از آنها برخوردار است. چنان‌که در قرآن می‌خوانیم: «ما آدمی‌زادگان را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا، [بر مرکب‌هاى راهوار] حمل کردیم و از انواع روزی‌هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده‌ایم، برترى بخشیدیم»1.
اما آنچه در آیه فوق درباره برتری انسان آمده است، بیان حال جنس بشر بوده است. بنابراین، معناى آیه این می‌شود که «ما بنى آدم را از بسیارى از مخلوقاتمان که حیوان و جن بوده باشند برترى دادیم»، البته برخی معتقدند که خدا انسان را بر بسیاری از موجودات برتری داده، نه تمام آنها، و شاید موجوداتی مانند ملائکه وجود داشته باشند که نتوان نوع انسان را برتر از نوع آنان دانست؛ زیرا آنها موجوداتى نورى و غیر مادى هستند و داخل در نظام جارى این عالم نیستند؛ لذا آیه شریفه هر چند درباره انسان بحث می‌کند، اما از این نظر مورد بحث قرارش داده که یکى از موجودات عالم مادى است که او را به نعمت‌هایى تکریم کرده است.2
در هر صورت اگر بخواهیم انسان را به حال فضائل و کرامت‌های معنوی در نظر بگیریم، انسان‌های کامل و معصوم اشرف مخلوقات هستند، که اولاً: به عنایت الهی علم غیب دارند، ثانیاً: آنها حضور فرشتگان را درک می‌کنند و حتی فرشته مرگ نیز برای قبض روح از آنان اجازه می‌گیرد.3 بنابراین فرشتگان قبض روح، ماموران انجام فرامین الهی هستند؛ و صرف این‌که فرشته‌ای مأمور قبض روح انسان کامل است، دلیل بر برتری او بر انسان کامل نیست.
البته بر این اساس، این‌که در هر فرد انسان قابلیت برای برتری یافتن بر تمام موجودات نهفته است؛ در این صورت می‌توان گفت غیر از پیامبر(ص) و ائمه معصومین انسان‌های دیگر نیز می‌توانند با سیر و سلوک معنوی به این مقام برسند و بر بسیاری از حقایق عالم غیب از جمله زمان و نحوه‌ی وقوع مرگ خود و حقایق بعد از مرگ اطلاع یابند.
درباره آگاهی انسان از عالم برزخ باید گفت؛ اصل وجود برزخ مسلّم است، اما در ارتباط با جزئیات موجود در آن، دانشمندان دینی؛ با استفاده از آیات قرآن و احادیث؛ به تجزیه و تحلیل پرداخته‌اند. انسان تا زمانی که در دنیای مادی است با ابزار مادی، توانایی برقراری ارتباط با اهالی برزخ را ندارد و تنها از طریق معصومین (انبیا و امامان) با مراجعه به کلمات آنان است که می‌تواند به اطلاعات جامع و مطمئنی از آنچه در آن‌جا می‌گذرد، دست یابد.
 

1 اسراء، 70.
2. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏13، ص 155 – 156، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
3. ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏8، ص 284، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج ‏1، ص 71 – 72، قم، رضی، چاپ اول، 1375ش.



www.islamquest

شبهه66

پرسش : گمراه کردن خداوند چگونه است؟ در برخی آیات آمده است که خداوند هرکسی را بخواهد گمراه می‌کند؟ مگر می‌شود که خداوند کسی را هم گمراه کند؟ آیا این خارج از عدالت خداوند نیست؟

پاسخ :

بله، در آیات بسیاری تأکید و تصریح شده که او هر که را بخواهد هدایت می‌کند و هر که را بخواهد گمراه می‌کند، مانند:

«أَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ» (فاطر، 8)

ترجمه: آیا آن کس که زشتى کردارش براى او آراسته شده و آن را زیبا مى‏بیند [مانند مؤمن نیکوکار است] خداست که هر که را بخواهد بى‏راه مى‏گذارد و هر که را بخواهد هدایت مى‏کند پس مبادا به سبب حسرت‌ها[ى گوناگون] بر آنان جانت [از کف] برود قطعاً خدا به آنچه مى‏کنند داناست.

الف – اخیراً باب شده که آخر هر سؤالی می‌پرسند: «آیا این با عدل خدا منافات یا مغایرت ندارد؟»؛ خب باید دقت شود که این سؤال یعنی چه؟ آیا مخلوق، کار منافی با عدلی پیدا کرده که خدا از آن خبر نداشته است؟ یا می‌خواهد بگوید: خدا هم مثل این خدایان روی زمین (العیاذ بالله) ظلم می‌کند؟! [چرا که نقطه مقابل عدل، همان ظلم است].

پس ابتدا باید دقت شود که هیچ امر خداوند متعال (قول و فعل او)، با عدلش منافات ندارد و اساساً هیچ یک از صفات الهی با یک دیگر منافات یا تضاد یا تناقض ندارد، چرا که مرکب نیست، و همه صفات عین ذات هستند و او منزه (سبحان) از هر گونه نقص و کاستی و نیستی و فنا و ... می‌باشد.

 

ادامه مطلب ...

شبهه61

پرسش : چرا ابلیس با آن که در ملکوت بود و حقایقی از جبروت الهی را می‌دانست و می‌دید، نافرمانی کرد و حال آن که علم ما بسیار کم و گاه در حد نقل قول دیگران است؟

پاسخ :


همین خود درس بزرگی است تا بدانیم «انسان به طرف آن چه دوست دارد می‌رود، نه آن چه می‌داند».

انسان نیز در این رفتار فرقی با ابلیس ندارد و حتماً لازم نیست که جلوه‌هایی از اولوهیت، ربوبیت و جبروت الهی را در عالم دیگری ببیند. در همین عالم ماده نیز می‌بیند و اگر کمی تعمق و تأمل کند، لایه‌های درونی نیز برایش مکشوف می‌گردد، اما روی بر می‌گرداند و به دنبال نفس می‌رود.

یکی به اندازه یک چوپان یا کشاورز خورشید را می‌شناسد و یکی به اندازه یک دانشمند فیزیک و یکی هم ممکن است با جهالتی که دارد، اصلاً با خورشید قهر کند و برود در یک غاری زندگی کند [هر چند که از فواید خورشید خواسته یا نخواسته بهره‌مند می‌گردد].

اما، این شناخت‌ها، با تمامی تفاوت مراتب‌شان، به هیچ وجه سبب نمی‌شوند تا انسان به سوی آنها برود یا نرود. بلکه هر کسی سراغ آن چه می‌رود که آن را دوست دارد. به قول عرفا: «محبّ مایل به لقا و وصال محبوب است»، لذا «محبّت انگیزه و هدف حرکت است و نه صرف شناخت».

 

ادامه مطلب ...

شبهه58

پرسش : ثابت شده که انسان می‌تواند هر چه می‌خواهد را با اراده‌ی خود به دست آورد، پس دیگر نیازی به خدا باقی نمی‌ماند و یا نیازی به حاجت خواستن نمی‌ماند. پاسخ چیست؟

پاسخ :


روان‌شناسان غربی از آن جهت که اکثراً ماده‌گرا (ماتریالیست) و دنیاگرا هستند، از جهانی بسیار کوچک و جهان‌بینی بسیار کوچک‌تری برخوردار هستند و عالم آنها به محدوده‌ی «من» و آن هم «من» جسم و جسد خلاصه می‌شود و به همین دلیل دچار فرضیه‌ها و نظریه‌های خطا و غلط می‌گردند.

الف – آن چه که روانشناسان غربی در این مقوله و بسیاری از مقوله‌های دیگر بیان داشته‌اند، صرفاً نظریه است و هیچ گاه به اثبات نرسیده که صورت علمی به خود بگیرد، اگر چه به چند مثال خطا نیز استناد می‌کنند.

ب – اگر از کلیه‌ی روانشاسان ماده‌گرا سؤال نمایید که «اراده» چیست و مکانیسم آن کدام است؟ پاسخی برای ارائه ندارند، بلکه شاید فقط آن را تعریف کنند و یا مصداق‌هایی از آن را بیان نمایند. در حالی که اگر معتقدند ماوراء الطبیعه‌ای وجود ندارد، روان هم باید مادی باشد و اگر مادی هست باید چیستی و مکانیسم آن شناخته شود و اگر شناخته نشده است، هر گونه اظهار نظر در مورد آن فقظ نظریه خواهد بود.


 

ادامه مطلب ...