ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

مهدویت (8)mahdaviat

غیبت و دورى حجت خدا از بین مردم امرى تازه و جدید نیست که در این امت آن هم در آخرین وصى پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله تحقق پیدا کرده باشد، بلکه سنتى الهى بوده که حتى در بین انبیا نیز پیدا شده است. اینک به اختصار، به برخى از آن‌ها اشاره مى‌کنیم:

1- حضرت ادریس علیه السلام
مطابق برخى روایات ادریس پیامبر به جهت مشاجره‌اى که بین او و جباران زمانش ایجاد شد، بیست سال از میان امتش غایب شد و در کوه‌ها و غارها به سر مى‌برد. خداوند ملکى را موکل بر او نموده بود تا هنگام غروب آفتاب افطارى او را حاضر کند ...(1)

2- حضرت صالح علیه السلام
صدوق رحمة الله علیه به سندش از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: «ان صالحا علیه السلام غاب عن قومه زمانا و کان یوم غاب عنهم کهلا ... فلما رجع الى قومه یعرفوه بصورته ...(2)؛ همانا صالح علیه السلام مدتى از قومش غایب شد هنگام غیبت پیرمردى بود ... و وقتى که به قومش بازگشت کسى او را به چهره نمى‌شناخت ...»

3- حضرت ابراهیم علیه السلام
حضرت ابراهیم علیه السلام نیز بنابر نقل روایات مدتى از ابتداى ولادت تا سال‌هاى زیادى مخفى بود و امر خود را کتمان مى‌کرد تا آن که خداوند او را مأمور به ابلاغ رسالتش نمود.(3)

4- حضرت موسى علیه السلام
صدوق نقل مى‌کند: «... حضرت موسى علیه السلام از شهر مصر به مدین فرار کرده، در آنجا مدت زیادى نزد حضرت شعیب علیه السلام اقامت نمود ...»(4)

5- حضرت شعیب علیه السلام
مجلسى به سندش از امام على علیه السلام نقل کرده که فرمود: «ان شعیبا النبى علیه السلام دعا قومه الى الله حتى کبر سنه، ودق عظمه ، ثم غاب عنهم ما شاء الله ثم عاد الیهم شابا(5)؛ شعیب پیغمبر، قومش را به سوى خدا دعوت کرد تا پیر شد استخوان‌هایش ضعیف شد، آن گاه تا مدتى که خواست خدا بود از میان مردم غایب شد و سپس در حالى که جوان شده بود به سوى آن‌ها بازگشت ...»

6- حضرت الیاس علیه السلام
قطب راوندى نقل مى‌کند که حضرت الیاس علیه السلام از میان قومش هفت سال غایب شد در آن مدت در صحراها و بیابان‌ها متوارى بود.(6)

7- حضرت دانیال نبى علیه السلام
صدوق رحمة الله علیه مى‌گوید: «دانیال نبى 90 سال از میان قومش غایب و اسیر دست بخت النصر بود و پیروانش همگى در این مدت انتظارش را مى‌کشیدند.»(7)

8- حضرت عیسى علیه السلام
حضرت عیسى علیه السلام دو نوع غیبت داشته است: یکى در مدت 12 سال در سرزمین‌هاى شام و مصر و دیگر از هنگامى که خواستند او را به دار آویزند، تا هم اکنون که بیش از دو هزار سال از عمر او مى‌گذرد و هنوز زنده است. وى هنگام ظهور حضرت مهدى علیه السلام براى تشکیل حکومت عدل جهانى ایشان را مساعدت خواهد نمود.

پی نوشتها:
1- کمال الدین، ج 1، ص 130، ح 1 ؛ سعد السعود، ص 125.
2- کمال الدین، ص 136 و 137.
3- کمال الدین، ج 1، ص 138.
4- کمال الدین، ج 1، ص 145.
5- بحارالانوار، ج 12، ص 385، ح 10.
6- قصص راوندى، ص 248.
7- کمال الدین، ج 1، ص 385، ح 10.

منبع: موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
.



------------------------------------------------------------------------


پاسخ از حجت‌الاسلام والمسلمین حسین مهدویان:


 یکی از مسائل قابل توجه در مبحث شبهات مهدویت، منابع و عوامل تأثیرگذار در تشدید جوّ شبهه های مهدویت هستند. در این جا تعدادی از این عوامل را خواهیم شمرد:

1- بحث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بحث یک جانبه ای نیست؛ بحثی است که از ابعاد تاریخی قابل ملاحظه است؛ از ابعاد کلامی و فلسفی، جامعه شناسی، روان شناسی و حتی مباحث اقتصادی و سیاسی دارای ثمرات زیادی است.
از جوانب گوناگون می توان به این قضیه نگاه کرد و با نظرگاه های مختلفی قابلیت شبهه انگیزی دارد.

2- تعداد روایات متشابه بودن، متخالف بودن و گاه متعارض بودن روایات این باب که بسیار زیاد است.
یکی از مشکلاتی که در حوزه داریم، این است که دو چیز در حوزه بسیار مظلومند: قرآن و شریک القرآن. آن چه باید اصلی ترین محور قرار بگیرد، قرآن است و شریک قرآن، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف). کسانی که روی این مباحث و روایات کار می کنند، مطالبی در این باب خواهند یافت که گاه دست آویز همین شبهه افکنان نیز قرار می گیرد.در باب طول عمر، ولادت، زمان غیبت، کیفیت زندگی امام زمان و این که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارای فرزندانی هستند یا نیستند و... مطالب بسیار متفاوتی دیده می شود. همه ی این ها قابل حل است. این مباحث هرگز به این معنا نیست که این ها قابلیت تحلیل و حل شدن و پاسخ گویی قطعی ندارند. مهم این است که باید کسانی باشند و این اختلافات را حل کنند.

3- کم بود تحقیقات در این باب.

4- عمومی بودن بحث، نسبت به همه ی مذاهب؛نه فقط مذاهب اسلامی و حتی ادیان دیگر. در یک مرحله از مباحث فقهی، مخاطبین و کسانی که دغدغه ی فکری شان این مباحث است، قشر خاصی از مردم هستند. خیلی از مباحث فقهی است که حتی نسبت به همه ی افراد جامعه نمی تواند عمومیت داشته باشد؛ اما مبحث مهدویت، نه فقط همه ی شیعیان را شامل می شود، بلکه تمام مسلمان ها از تمام فرقه های گوناگون را شامل می شود. ادیان مختلف مخاطب مبحث مهدویتند و این جا است که شمولیت بحث باعث می شود که هر کس در هر کجای دنیا با هر کیش و آیینی که دارد، نسبت به قضیه احساس ربط و ارتباط بکند و همین موجب توسعه‌ی دامنه ی شبهه است.

5- کم اطلاعی؛ یکی از آفت های حوزه و دانشگاه، کم بود اطلاعات و آمار است.ما هنوز در خیلی از ابواب نظرسنجی به شکل عام نداریم یا اگر هست، بسیار محدود و بسته است. اگر از دانشگاهیان آمار بگیریم، درصد بالای از آنان یک حدیث از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حفظ نمی دانند؛ حتی بسیاری از حوزویان نیز نمی توانند ادعا کنند که یک یا چند کتاب از حضرت مهدی عَلَیهِ السَّلام و مباحث مهدویت را به شکل دقیق مطالعه و تحقیق کرده اند، تا چه رسد به مردم عادی! مردم عادی فقط یک سری اعتقادات ناب دارند. به کوچه و بازار که نگاه می کنیم، از روزهای نیمه شعبان ، نه فقط مردم، بچه ها نیز همه سراپا شور و احساس می شوند؛ کار می کنند و دنبال عشق امام زمان و ارادت به ایشان هستند. امّا عمق این احساس و ارتباط با امام زمان و گستره ی علمی که این ها را به امام زمان پیوند می دهد، چه قدر است؟ این نیز یکی از مواردی است که شبهه انگیز را بسیار تحریک می کند و حرکتش را سرعت می بخشد. اهمیت موضوع در بنیاد جامعه ای اسلامی وکفرستیز، زمانی آشکار می شود که استکبار نگاه می کند و می بییند آن چه حرکت پویای جوامع اسلامی و حتی مستضعفین جهان را علیه او تحریک می کند، یکی ازمبانی اش مهدویت و اعتقاد به ظهور مصلح است. و می بیند که باور مهدویت، تأمین کننده ی دهکده ی بزرگ جهانی و حاکمیت توحید در سراسر هستی است. همه ی این ها را برای حاکمیت خویش خطرساز می بیند و بنابراین، مبانی مهدویت را مورد هدف قرار خواهد داد. و از تمام امکانات مادی خویش، برای ساختن یک مهدی دروغین در گوشه ای از دنیا، بهره خواهد برد.
این حدیث معروف را شنیده اید که پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیه وآله فرموده اند:
«...یملأ بِهِ الأرضَ قِسطاً و عَدلاً کَما مُلِئت جَوراً و ظُلماً...؛(1) ...(خدا) به وسیله ی او زمین را پر از داد و عدل می کند و همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است...».
این حدیث دست‌آویز کسانی قرار می گیرد که می خواهند ظلم و فساد و سکوت در مقابل ظلم و فساد در جامعه شایع شود. این شبهه را ایجاد می کنند که چه کسی گفته« قومی که منتظر مصلح است، باید خود صالح باشد؛ خیر، آن کسی که منتظر مصلح است، باید تلاش کند تا ظلم و فساد زودتر و هر چه بیش تر جامعه را فراگیرد. این کم شبهه‌ای نیست. از بالاترین و خطرسازترین نوع شبهه هایی که در نوع بحث مهدویت مطرح شده و مطرح می شود، همین گونه شبهات است.

نگرش‌های منفی درباره‌ی شبهه

من دو نگرش منفی در مورد شبهات مهدویت و بلکه کل شبهات ارائه می کنم: یکی این که هر جا سؤالی هست، شبهه تلقی شود. جوان پویا و متفکر با اندیشه‌ای فعال و روحیه ای استدلال طلب، هر مطلبی را به سادگی نمی پذیرد، به همین دلیل در ذهن او، در مسائل مختلف سؤال ایجاد می شود؛ سؤال هایش حتی ممکن است به شکلی در مقابل عقایدی که تاکنون داشته و عقایدی که دیگران دارند و به او انتقال می دهند، قرار بگیرد. این شبهه نیست. شبهه دارای ویژگی‌هایی است که بدان ها اشاره کردیم.
اگر جوان پرسش کننده متهم به شبهه انگیزی شود و در نتیجه، پرسش او پاسخ داده نشود، چه روی خواهد داد؟
نگرش منفی دوم این که کسی هم که نفی شبهه و شبهه انگیزی در مورد مهدویت می کند، خودش مخرب و تخریب گر است. در حقیقت نوعی حکم تبرئه برای همه‌ی کسانی که می خواهند عقاید مردم را خراب کنند صادر می کند و می خواهد مردم را از وجود این تخریب‌گران غافل کند. اینان مانند کسی هستند که دزدی را که از دیوار مردم به قصد دزدی بالا رفته، حارس و پاسبان منزل معرفی می کند.
سؤال برای بنای عقیده است. سؤال محترم است و باید پاسخ داده شود. مقدس هم هست، چون باعث گسترش علم و معرفت و حکمت است؛ اما این که کسی شبهه انگیزان را تبرئه کند و شبهه را سؤال قلمداد کند، رویکردِ بسیار خطرناکی در پیش گرفته است. امیدواریم که بتوانیم با آگاهی و حوصله در مقابل این توطئه ها بایستیم.

شرایط پاسخ‌گویی به شبهه

در پاسخ‌گویی به شبهات باید به چند عامل توجه جدّی داشت:

الف) این که باید جامعه آماده و واکسینه شود. سطح آگاهی جامعه بالارود. مردم شبهه شناس شوند و معرفتشان در حد پاسخ‌گویی به پرسش و شبهه بالا رود.

ب) این که اصل شبهه به شکل دقیق شناسایی شود و به اهلش سپرده شود؛ یعنی متخصصین در شناسایی شبهه و پاسخ گویی به شبهه با تشکیل نهادها و مؤسسات پشتیبانی شوند.

ج) این که حوزه‌ی خاص و بستر رشد و گسترش شبهه، شناسایی شود.

د) اصل سرعت در پاسخ گویی؛ نگذاریم شبهه پراکنان همه جا را پر کنند و سپس درباره‌ی پاسخ‌گویی به آن چاره جویی کنیم.

ه) افشای شبهه انگیزان؛ برملاساختن مقاصد شبهه انگیزان و رو کردن دست آنان.
و) برنامه ریزی حساب شده و کارشناسانه برای ایجاد و تقویت هوشمندی لازم درجامعه؛ نباید ابزار تقویت و پخش شبهه و شایعه شد. باید شبهات را به گونه ای به سمت محققین، مؤسسات و مسئولینی که وظیفه ی پاسخ دهی را به عهده گرفته اند، ارجاع داد. یکی از این مراکز و مؤسسات، همین مؤسسه‌ی انتظار نور است که در بخش های گوناگون به گونه ای جدّی فعالیت می کند. امیدواریم که بتوانیم تا آخرین نفس پاسدار مرزهای مهدویت باشیم و این امانت بزرگ را به دست صاحبش برسانیم؛ هم چنان که امام راحل رَحمَةُ الله فرمودند.

پی‌نوشت:
1- بحارالأنوار، ج98، ص 264.

منبع: گفتمان مهدویت: سخنرانی‌های گفتمان سوم، سخنرانان علامه مرتضی عسکری... [و دیگران]، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ سوم


www.harfeakhar.com


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد