ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه 35

پرسش :وقتی زمان در آن جهان مفهومی ندارد، یعنی کل فیزیک مفهمومی ندارد، پس علم مخصوص این جهان و مادی است. حالا از نظر فلسفه اسلام علم مادی است یا معنوی؟

پاسخ :


واژگان، هر کدام معانی و مفاهیمی دارند که گاه به کلی و جزئی تعریف می‌شوند و گاه در مصادیق گوناگون، مفهوم‌شان متفاوت می‌گردد. بدیهی است که واژگانی چون: "علم" و "زمان" نیز از این دو قاعده مستثنی نمی‌باشند.

الف – علم:

علم، یعنی "دانایی". البته معانی متفاوتی چون: آگاهی، آموختن و ... نیز برای آن بیان شده است که همه به همان ریشه دانایی بر می‌گردد. از این رو، هر آن چه "دانسته" شود، علم است و آن که دارای این علم می‌شود، "عالم" است و هر که بشتر بداند عالم‌تر است تا برسد به "علیم و اعلم".

این جامعیت تعریف سبب می‌گردد تا "علم"، قابلیت تقسیم به کلی و جزئی، بسیط – ازلی و نیز حادث و اکتسابی و ...، داشته باشد و هم چنین به موضوعات متفاوت نیز تقسیم و اطلاق می‌گردد و لازم می‌آید مصادیق گوناگونی داشته باشد. به عنوان مثال:

*- علم خداوند علیم به ظاهر و باطن مخلوقات خود، علم است؛ چنان چه فرمود:

«هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (البقره، 29)

ترجمه: اوست که آنچه در این زمین است همه را براى شما آفرید، سپس به (آفرینش) آسمان پرداخت پس آنها را به صورت هفت آسمان (مطابق حکمت و خالى از نقص در خلقت) مرتب و منظم ساخت، و او به همه چیز داناست

 

 

*- علم به خداشناسی، یا همان معرفت توحیدی، علم است، چنان چه فرمود: « فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ – پس بدان به درستی که (به تحقیق و یقیناً)، هیچ إلهی (معبودی) جز الله نیست / محمد ص، 19» و یا فرمود: «وَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَوْلاَکُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ - و اگر روى گرداندند، بدانید که خداوند مولاى (سرپرست و دوست) شماست. که نیکو مولا و نیکو یاورى است / الأنفال، 40»

*- علم به محیط (طبیعت) که به آن علم تجربی (Science )  نیز می‌گویند و هم چنین علم به قوانین حاکم، حقوق مترتبه، تأثیر و تأثیر اجزا و عوامل نیز علم است؛ چنان چه با اشاره به عوامل طبیعی فرمود:

«هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاء وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللّهُ ذَلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» (یونس، 5)

ترجمه: اوست کسى که خورشید را درخشان و ماه را تابان کرد و براى آن منزل‏هایى تقدیر نمود تا عدد سال‏ها و حساب [کارها] را بدانید. خدا اینها را جز به درستى نیافریده است. او آیات خود را براى قومى که مى‏دانند شرح مى‏دهد.

*- پس، مطلق "علم" یعنی "دانایی" و ما در ماده چیزی به نام "دانایی" نداریم که بگوییم "علم مادی است"، بلکه علم گاهی به ماده تعلق می‌گیرد و گاهی به غیر ماده. مثلاً اگر سؤال شود: "علم حقوق مادی است یا غیر مادی" پاسخ چیست؟ نه حقوق ماده است و نه علم به آن ماده‌ای دیگر است، بلکه ممکن است علم به حقوق موضوعات و تعاملات مادی و یا موضوعات و تعاملات غیر مادی تعلق گیرد.

در نتیجه تردیدی نیست که علوم مادی (طبیعی، تجربی)، در حیات پس از مرگ کاربردی ندارد. حیات اخروی مادی نیست که "فیزیک و شیمی و طب و داروسازی" بخواهد، اما معنایش بی‌فایده بودن کسب علوم مادی نیست، چرا که می‌تواند سبب رشد و تعالی ‌شود، چنان چه می‌تواند سبب سقوط و هبوط آدمی گردد. لذا در اسلام، به طبیعت و علوم طبیعی، هدفدار نگاه می‌شود. چرا که علم به طبیعت [که ضروریست] باید انسان را به کمال معرفتی، روحی و معنوی برساند.

ب – زمان:

زمان نیز تعاریف گوناگونی دارد که به طور کلی به "زمان فیزیکی" و "زمان فلسفی" تقسیم شده‌اند.

در فیزیک "زمان و فضا" به عنوان کمیت‌های بنیادی به‌شمار می‌آیند و امکان بیان تعریفی دقیق برای آن‌ها در قالب دیگر کمیت‌ها نیست به این خاطر که بقیه کمیت‌ها نیز چون سرعت، نیرو و انرژی همگی به وسیله این دو کمیت تعریف شده‌اند. زمان فیزیکی، متکی به حرکت است و برای اندازه‌گیری کمّیت به کار می‌رود. مثل این که فرمود: خورشید و ماه و... را بر اساس نظم خاص در مدار خاص قرار داد تا بتوانید "شمارش" کنید.

برای زمان در فلسفه نیز تعاریف و تقسیم‌بندی‌های متفاوتی وجود دارد که گاه با هم اختلاف کلی یا جزئی نیز دارند.

بدیهی است که نمی‌توان در این مختصر به بیان آرا و اشکالات آنها نسبت به یک دیگر پرداخت، اما تا آنجا که مربوط به سؤال در رابطه با حیات پس از مرگ می‌شود، زمان به معنای "قبل و بعد" است. بدیهی است که "قبل و بعد" هم در دنیا وجود دارد و هم در عالم دیگر. چنان چه "حرکت" هم در دنیا وجود دارد و هم در آخرت.

در این دنیا، شما حرکت فیزیکی می‌کنید، از نقطه الف به سوی نقطه ب می‌روید و می‌رسید. بدیهی است قبل از آن که به نقطه ب برسید، آنجا نبودید و پس از آن که در نقطه الف بودید، آنجا را ترک کردید. در حیات اخروی نیز این قبل و بعدها، به صورت پیاپی، مستمر و به هم پیوسته وجود دارد. پس چنین نیست که گفته شود: "زمان در آن عالم، به هیچ صورتش وجود ندارد" و نتیجه گرفته شود که "علم مادی است؟!"

WWW.X-SHOBHE.COM

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد