ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه 54

پرسش : عبادت چیست؟ خدا چه نیازی دارد؟ چرا باید عباداتی مثل نماز یا روزه را عیناً آن طور که دستور داده شده انجام دهیم؟ چه خاصیتی دارد؟

پاسخ :


عبد یعنی «بنده» و عبادت یعنی «بندگی» که کار عبد است. اما معنای بندگی به هیچ وجه نماز، روزه، حج ... یا سایر اعمال عبادی واجب یا مستحب وارد شده در اسلام نمی‌باشد، چرا که اینها همه مقتضای بندگی معبودی به نام «الله» است، و حال آن که هر کس برای خود معبودی دارد که او را به شکل مقتضی‌اش عبادت و بندگی می‌کند. لذا برای درک بیشتر مفهوم عبادت و چرایی و تأثیر آن، باید به محورهای ذیل دقت نمود:

الف – عبادت یا بندگی، انجام اعمال عبادی (در هر دین یا مکتبی که باشد) نیست، بلکه بندگی یعنی تعلق و وابستگی. انسان وقتی به چیزی تعلق و وابستگی پیدا کرد، عاشق او می‌شود و چون همه‌ی محبت‌اش جلب او شد، او را هدف قرار می‌دهد و چون او را هدف قرار داد، به سوی او حرکت می‌کند و در این حرکت سعی می‌کند به هیچ وجه از جاده‌ی اصلی که او را به محبوبش می‌رساند خارج و منحرف نگردد، لذا قوانین این حرکت و مسیر را نیز مو به مو اجرا می‌کند.

فرض کنیم، کسی وابسته و متعلق به پول است، به گونه‌ای که هدفی جز رسیدن به پول ندارد. چنین کسی عبد و بنده‌ی پول می شود و پول را معبود و إله خود می‌گیرد. این فرد عبد و بنده‌ی پول است و در راه رسیدن به آن از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌نماید. آن چه او در راه رسیدن به پول انجام می‌دهد، همان مقتضای عبادت معبودی چون پول است. بدیهی است برای او دیگر حلال و حرام، مال غیر، مال صغیر، مال یتیم، ربا و ... معنایی ندارد. همین طور است کسی که «شهوت» یا «هوای نفس» یا ... را هدف، إله و معبود خود می‌گیرد. بدیهی است برای کسی که به «هوای نفس» وابسته شده و آن را بندگی می‌کند، دیگر مقوله‌هایی چون: عقل، علم، وجدان، بصیرت و دوراندیشی، عمل صالح و ... معنایی ندارد، چرا که مقتضای عبادت چنان معبودی، اطاعت محض و برآوردن سریع خواسته‌ی نفسانی به هر قیمتی می‌باشد:

«أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ» (الجاثیه -23)

ترجمه: هیچ دیدى آن کسى را که هواى نفس خود را خداى خود گرفت و خدا او را با داشتن علم گمراه کرد و بر گوش و قلبش مهر نهاد و بر چشمش پرده انداخت، دیگر بعد از خدا چه کسى او را هدایت مى‏کند آیا باز هم متذکر نمى‏شوید؟

 

ادامه مطلب ...

شبهه53

پرسش : آیا خیراتی که برای اموات انجام می‌شود به آنان می‌رسد (توضیح دهید)، آیا در این زمینه‌ی روایات محکم و مستندی داریم؟

پاسخ :

مرگ انتقال به عالم دیگری به نام برزخ است که پس از این انتقال رابطه‌ی متوفی با عالم ماده (دنیا)‌ به طور کلی منقطع نمی‌گردد، بلکه چون دیگر حضور، ارتباط، سخن و یا درخواستش قالب مادی ندارد، ما [زندگان] که محصور در جسم هستیم، آن را درک نمی‌کنیم.
کسی که از دنیا رفته است، تا مدت‌ها حتی تعلقاتش باقی می‌ماند و حتی اگر این تعلقات بسیار شدید باشد، موجب اذیت او می‌شود، چرا که حتی تا مدت‌ها مرگ خود را باور نمی‌کند.

از جمله ارتباطاتی که قطع نمی‌شود، ارتباط با عمل و آثار عمل است. چه عمل خوب و چه عمل بد و یا به تعبیر دینی، چه صواب و چه معصیت. چرا که هر عملی، دارای خواص و آثاری است که نه تنها با مرگ عامل (صاحب عمل)‌ از بین نمی‌رود، بلکه تا مدت‌ها و گاهی تا قیامت باقی می‌ماند. پس همان طور که خیر یا شر عملش در طول حیات به او می‌رسید و در ضمن ذخیره‌ی آخرتش نیز می‌شد، خیر یا شر آثار عمل نیز به او می‌رسد و ذخیره‌ی آخرت نیز می‌گردد. لذا همان طور که متوفی در برزخ با صورت اعمال خود زندگی می‌کند، صورت آثار اعمالش نیز به او می‌رسد و موجب رحمت یا زحمت بیشتر او می‌گردد. خداوند متعال می‌فرماید: من عمل و آثار عمل را می‌نویسم و همه را نزد امام آشکار جمع می‌کنم:
«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى‏ وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فی‏ إِمامٍ مُبینٍ» (یس - 12)
ترجمه: ماییم که مردگان را زنده مى‏کنیم و آن چه کرده‏اند و آن چه از آثارشان بعد از مردن بروز مى‏کند همه را مى‏نویسیم و ما هر چیزى را در امامى مبین برشمرده‏ایم‏.

 

ادامه مطلب ...

شبهه52

پرسش : وقتی امام زمان (عج) ظهور نمایند، چطور می‌خواهند با شمشیر به جنگ سلاح‌های پیشرفته اتمی، کشتار جمعی و لیزری بروند؟

پاسخ:


برای روشن شدن و آشنایی ذهن با مسئله‌ی قیام و ظهور حضرت و نحوه‌ی مجاهدات و غلبه‌ی ایشان، لازم است به نکات ذیل توجه شود:

الف – ائمه‌ی اطهار علیهم‌السلام (ع)، مخازن وحی، معادن علم و سرچشمه‌های حکمت الهی هستند و این علوم منحصر به تفسیر، تأویل، احکام ... و آن چه به اصطلاح علوم قرآنی اطلاق می‌شود نمی‌باشد، بلکه همه‌ی علوم را شامل می‌گردد. چرا که در جهان هر چه هست تجلی علم خداوند متعال است و ائمه (ع) معادن علم الهی هستند. لذا در احادیث و روایات مستند بسیاری قید شده است که همه‌ی علم بیست و هفت حرف است و آن چه از علم (در هر زمینه‌ای) تا زمان ظهور حضرتش (عج) ظاهر می‌شود، فقط دو حرف از آنهاست و حال آن که همه علم نزد امام (ع) حاضر است.
پس، همان‌طور که امروزه با کشف علم و کاربرد‌های آن در عرصه‌ی تسلیحات، سلاح‌های اتمی یا الکترونیک یا شیمایی اختراع یا ساخته می‌شود و به وسیله‌ی همین علم، سلاح‌های مهارکننده یا خنثی کننده‌ی دیگری تولید می‌گردد، برای امامی که همه‌ی علم در تمامی زمینه‌ها نزد او حاضر است، مهار یا خنثی ساختن تسلیحات موجود کار صعب و دشواری نخواهد بود. ضمن آن که الزامی آورده نشده است که ایشان فقط با شمشیر می‌جنگند.
ب – قرار نیست که امام (عج) جنگ اتمی راه بیاندازند و پیروزی حضرت امام (عج) نیز فقط به وسیله‌ی جنگ و با ضرب شمشیر نیست. بلکه فتح اول، فتح قلوب خیل کثیر مردم از ملیت‌های متفاوت در سرتاسر جهان است که به ایشان می‌گروند و بدیهی است که هم چون تاریخ انبیاء و اولیای الهی در گذشته، فقط سردمداران کفر و معادین هستند که با ایشان وارد جنگ می‌شوند. لذا همین طرفداری خیل کثیر مردم، موجب فشل شدن قوای دشمن می‌گردد

 

ادامه مطلب ...

شبهه51

پرسش : در کامنت پرسیده‌اند: کجای این دین حق است که می‌گوید زنان را بزنید و اسیران را به بردگی بگیرید؟ چه جوابی باید داد؟

پاسخ :


 به ایشان (و هر کس دیگری که چنین نظراتی دارد) بفرمایید به نکات ذیل توجه نمایند:
الف – ملاک حقانیت (الهی بودن) یک دین، نظرات و خوشایندهای غیر کارشناسانه‌ی افراد نمی‌باشد.
ب – احکام اسلامی در قالب «فروع دین» مطرح می‌گردد، لذا منتقد باید ابتدا ببیند که آیا اساساً اصول یک دین و در رأس آن توحید و یکتاپرستی را پذیرفته است که اکنون راجع به فروعش بحث دارد، یا خیر؟ بدیهی است اگر کسی خداوند متعال را منکر باشد، با او سخن گفتن از احکام دین خدا بی‌مورد است. چرا که او فاعل را قبول ندارد تا راجع به فعلش بحث کند.
ج – اما اگر به خداوند متعال اعتقاد داشت و فهمید که خداوند حکیم بندگانش را هدفدار خلق نموده است، لذا پس از خلقت آنها را رها ننموده و به سوی هدف هدایت می‌کند، پس الزاماً انبیاء را با دینی که شامل جهان‌بینی و شریعت (دین: چه باید کردها و چه نباید کردها) ارسال می‌کند، اما راجع به یک اصل فلسفی یا یک قانون حقوقی سؤال تخصصی دارد، آن وقت به او توصیه می‌گردد که در رشته‌ی مورد علاقه‌ی خود تحصیل کند و اگر نمی‌تواند تقلید نماید.
سؤال در باره‌ی چرایی احکام خداوند مثل این است که کسی بپرسد: چرا در حقوق بشر، حقوق مدنی، حقوق جزا، حقوق بین‌الملل و ... چنین یا چنان قانونی وجود دارد؟ بدیهی است که به او پاسخ خواهند داد که بهتر است در رشته‌ی حقوق و شاخه‌ی مورد نظر تحصیلات و تحقیقات تخصصی بنمایید و یا این که مانند سایر مردم، اصول (مانند: مجلس‌ها، شوراها و ...) را پذیرفته و در فروعش تابع باشید.
چه طور شد که برای یک قانون ساده‌ در یک حرفه (مانند حسابداری، انبارداری، کتابداری و ...، چه رسد به پزشک، مهندسی، حقوق و ...) سال‌ها تحصیلات تخصصی را لازم می‌دانند و کمترین دخالت غیر متخصص در این امور را جرم محسوب می‌کنند، اما نوبت به احکام خدا که می‌رسد، به خود اجازه می‌دهند در یک وبلاگ یا ایمیل ساده، سؤال نقدآمیز یا گاهی استهزاء کنند که چرا چنین حکمی وجود دارد؟! باید بروند تحصیل «فقه» کنند و بفهمند که چرا؟

  

ادامه مطلب ...

شبهه50

پرسش : سرنوشت افرادی هم چون ادیسون که فاقد ولایت و امامت بوده‌اند و در ضمن خدماتی به جامعه بشری نموده‌اند در آخرت چیست؟

پاسخ :


بدیهی است خداوند متعال که نه تنها عادل، بلکه حکیم و رحیم است، از هیچ کس بیش از توان و امکانش سؤالی نمی‌نماید، چنان چه فرمود: «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها - خدا هیچ کس را جز به اندازه طاقتش مکلّف نمى‏کند (البقره – 286)». پس اگر یک دانشمند یا یک عامی، فرصت، امکان و شرایط کسب معلومات و شناخت داشته، اما اهمال کرده، مسئول و پاسخ‌گو است و اگر به نسبت امکان و شرایط خود پیگری نموده، اما به خاطر محدودیت‌های زمانی – محیطی و ... به حقایق لازم دست نیافته، تکلیفی بر او نیست.
اگر چه ادیسون، انیشتاین و امثالهم، ولایت امیرالمؤمنین را نمی‌شناختند و نداشتند، اما بنا به اقرارهای خودشان انسان‌های موحدی بودند و به خاطر دانش و خدماتشان به نوعی مأجور هستند (اجر می‌برند). مگر آن که از روی عمد اهمال یا لجاجت کرده باشند.
آیات ذیل و ده‌ها آیه‌ی دیگر، بیان از آن دارد که هیچ چیز (دانش، نیت، عمل و ...) حتی اگر به کوچکی ذره‌ و مثقالی باشد، از نظر خداوند متعال، عادل، حکیم و رحیم مخفی و پوشیده نمی‌ماند و هر کس نتیجه‌ی اعمال و رفتار خود را می‌بیند.

- إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظیماً .
خدا ذره‏اى هم ستم نمى‏کند. اگر نیکی باشد آن را دو برابر مى‏کند و (به غیر از اجر متقابل) از جانب خود نیز مزدى به کرامت مى‏دهد. (النساء – 40)

 

ادامه مطلب ...

شبهه49

 پرسش : برخی می گویند اخلاق از دین جلوتر است. جواب چیست؟

پاسخ :


چگونگی ارتباط دین با اخلاق، از مباحث بسیار دیرین است تا جایی که حتی در نظریات افلاطون نیز در باره بحث شده است و جالب آن که در عصر معاصر مبحث استقلال «دین» از «اخلاق» یا یکی بودن آنها یا تعاملشان با یک‌ دیگر، در جهان غرب بیش از جهان اسلام مطرح است. البته علت کلی دغدغه‌ی فلاسفه‌ی غرب بسیار روشن است. اندیشمندان غربی از یک سو می‌خواهند دین را گرایشی شخصی و ذوقی و غیر الزمامی اعلام نمایند و هر گونه نیاز بشر به آن را نفی کنند و نقش دین در عرصه‌های متفاوت زندگی، به ویژه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و ... را تکذیب کنند و نیز ناچارند تمامی ارزش‌ها را نسبی و اعتباری قلمداد کنند و از سوی دیگر نمی‌توانند منکر وجود اخلاق، تعریف «کمال و ضعف» که مستلزم ارزش‌گرایی است و نیز تأثیر اخلاق‌گرایی در تکامل فرد و جامعه گردند. تا آن جا که «باومن» به عنوان یک جامعه شناس پست مدرن نیز در کتاب «عشق سیال» به اخلاق و ضرورت آن توجه و تأکید دارد.

اما به طور کلی چگونگی ارتباط «دین با اخلاق»، بستگی به زاویه نگاه و جامعیت تعریف از دین و اخلاق و چگونگی باورهای عقلی و قلبی دارد.
 

ادامه مطلب ...