ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه114

چرا امام علی (ع) با وجود آگاهی از نیت شوم ابن ملجم، در جهت حفظ جان خود اقدامی نکرد.؟
پرسش
همانگونه که مطلعید خروج امام حسین (ع) بر علیه طاغوت زمان بود و ایشان تا لحظه آخر در حال گقتگو با سپاهیان دشمن بودند. لیکن در مورد حضرت علی (ع) ایشان با اطلاع از امکان سوء قصد به خودشان بدون هیچ محافظ و احتیاطی به مسجد میروند و از سر شب آماده شهادت بودند. لازم به ذکر است که ایشان برای این عمل خویش به طور قطع و یقین، دلیل موجهی داشتند که شاید ما از فهم آن عاجز باشیم).

پاسخ اجمالی

علت عدم اقدام امام علی را می توان از چند جهت پاسخ داد:

1. معیار و میزان در انجام وظیفه علم‌ عادی است.

امام‌ در اطاعت‌ فرمان‌ خدا به‌ علم‌ باطنی‌ (علم غیب) خویش‌ عمل ‌نمی‌کند و همانند دیگر افراد عادی‌ رفتار می‌کند. و اگر امام‌ بخواهد به علم‌ غیب خود عمل‌ کند دیگر نمی تواند الگو و اسوه مردم باشد؛ زیرا مردم چنین علمی را در اختیار ندارند.

2. نظام این عالم نظام آزمایش و امتحان است. در حالی که استفاده از علم غیب و عمل بر طبق آن زمینه آزمایش را از بین خواهد برد؛ زیرا مانع ادامه عادی کارها می شود.

به عبارت دیگر؛‌ درست است که امام علی(ع) مانند دیگران وظیفه دارد از جان خود دفاع کند اما اولاً این وظیفه در محدوده علم عادی است و شامل علم غیب نمی شود.و ثانیاً طرف دیگر این عمل (شهادت امام علی ) ابن ملجم است که در حال امتحان است و علم امام نباید مانع آزادی و اختیار او شود در صورتی که اگر امام بخواهد به علم غیب خود عمل نماید اختیار از ابن ملجم سلب خواهد شد و زمینه ای برای آزمایش و امتحان او باقی نمی ماند.

پاسخ تفصیلی

امام‌ در اطاعت‌ فرمان‌ خدا و فرمان‌بری‌ از امر الهی‌ به‌ علم‌ باطنی‌ (علم امامت و علم غیب) خویش‌ عمل‌ نمی‌کند و همانند دیگر افراد عادی‌ رفتار می‌کند، ‌و در تمام‌ احکام‌ شرع‌ هم‌سان‌ با دیگر افراد عادی‌ است‌؛ زیرا خداوند تمام‌ دستورهای‌ خودرا از تمام‌ بندگان‌ یک‌سان‌ خواسته‌ و بر این‌ اساس‌، پیامبر در حکم‌ و قضاوت‌ میان‌ مردم ‌به‌ علم‌ باطنی‌ خود عمل‌ نمی‌کرد و قضاوت‌ خود را در میان‌ مردم‌ بر علم‌ عادی‌ قرار داده‌ بود، چنان‌ که‌ می‌فرماید:

 

ادامه مطلب ...

شبهه113

پرسش

درباره قیام امام زمان با اسب و شمشیر توضیح دهید که آیا این صحت دارد؟ چگونه می خواهد با هواپیماهای جنگی بجنگد؟

پاسخ اجمالی

با توجه به قراینی که در روایات آمده است، قیام امام زمان (عج) با اسب و شمشیر، معنای کنایی دارد و به معنای قهر و سلطه است، چنان که منظور از "من قوة و من رباط الخیل" در قرآن کریم، هر نوع سلاحی است که انسان به وسیله آن تقویت شود و بر دشمن حمله نماید، خواه نیزه، خواه موشک و خواه ... باشد، بنابراین اسب و شمشیر به ویژه خصوصیت ندارد، تا تصور شود که در مقابل جنگ افزارهای مدرن کار آمد نیست.

پاسخ تفصیلی

برای روشن شدن این موضوع ضروری است، نخست روایاتی که می گوید قیام امام زمان (عج) با اسب و شمشیر است تحلیل و بررسی شود، تا مقابله آن حضرت با سلاح های مدرن توجیه پذیر شود.

 

راوی می گوید: نزد امام صادق (ع) بودم که معلّى بن خنیس از آن حضرت پرسید: آیا امام زمان (ع) سیره و رفتارش، خلاف روش حضرت علی (ع) است؟ فرمود: آرى! به جهت آن که على (ع) رفتارش منّت نهادن و دست برداشتن (از مخالفین) بود؛ زیرا می دانست که پس از او شیعه‏اش مغلوب دست دشمن خواهد شد، ولى امام قائم که قیام کند رفتارش در میان آنان با شمشیر است و اسیر کردن، چون می داند که پس از او شیعه آن حضرت هرگز مغلوب دست دشمن نخواهد شد.[1]

 

 

ادامه مطلب ...

شبهه112

پرسش
چرا حضرت علی(ع) با چاه درد دل می‌کرد؟ چرا حرف‌های دل خود را به خدا نمی‌گفت؟ با این کار می‌خواستند چه درسی به ما بدهد؟

پاسخ اجمالی

میثم تمّار از یاران نزدیک امام علی(ع) بود. میثم گاهى مناجات‌هاى آن‌حضرت را در نخلستان‌هاى کوفه از نزدیک مشاهده کرده است. میثم در این باره می‌گوید: «شبی از شب‌ها مولای من امیرالمؤمنین علی(ع) با من به بیرون از کوفه آمد و در مسجدی که آن‌جا بود چهار رکعت نماز گزارد، بعد از سلام نماز و گفتن تسبیح عرضه داشت:

خدایا! چگونه تو را بخوانم با آن‌که نافرمانی تو را کرده‌ام، و چگونه تو را نخوانم بعد از آن‌که تو را شناخته و محبت تو در دلم جای گرفته است. دستی را به طرف تو دراز کردم که از گناه پُر است و چشمی که امیدوار (به بخشش و کرم) تو است... (دعایی طولانی کرد) سپس صدا را آهسته نمود و سر بر خاک نهاده سجده کرد و یک‌صد مرتبه گفت: العفو، العفو، آن‌گاه برخاست و بیرون رفت، من به دنبال حضرت به صحرا رفتم، حضرت خطّی برایم کشید و فرمود: مبادا از این خط بگذری! آن‌گاه خودش تنها رفت، شب تاریکی بود با خودم گفتم: تو مولای خود را رها کردی با آن‌که او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر او چه عذری خواهی داشت، به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم. به همین جهت، دنبال حضرت حرکت کردم، مقداری که آمدم دیدم حضرت سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن می‌گوید و چاه نیز با حضرت سخن می‌گوید، که ناگاه حضرت متوجّه من شده فرمود: کیستی؟ گفتم: میثم. فرمود: آیا نگفتم از آن خط عبور نکنی؟ عرض کردم: ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم دلم آرام نگرفت فرمود: آیا از حرف‌های من چیزی شنیدی؟ عرض کردم: نه، فرمود: ای میثم! در سینه عقده‌هایی است که وقتی سینه‌ام از آن تنگ می‌شود با دست زمین را گود می‌کنم و اسرار خود را برای آن بازگو می‌کنم...».[1]

 

ادامه مطلب ...

شبهه111

پرسش
آیا این‌که امام علی(ع) افراد بسیاری را کشته، نقطه ضعفی برای ایشان به شمار نمی آید و آیا نباید ایشان قصاص شود؟

پاسخ اجمالی
امام علی(ع) از جنگ‌آوران به نام و شجاع زمان خود بوده، و در جنگ‌های بسیاری شرکت کرده و بنا بر اقتضای طبیعی جنگ، تعدادی از مخالفان اسلام را از دم تیغ گذراند، اما این‌گونه جنگ‌ها که در راه احقاق حق و دفاع از حقیقت اسلام است، نه تنها نقص محسوب نمی‌شود بلکه از فضیلت‌های بزرگی است که اسلام آن‌را ارج نهاده است؛[1] زیرا در جنگ، هر شخصی تلاش می‌کند دشمنان خود را از بین ببرد، و از آن‌جا که علی(ع) در دفاع از اسلام شمشیر می‌زد و مخالفان او در جنگ‌ها، مخالفان اسلام بوده‌اند؛ بنابر این کشتن و کشته شدن در این راه، مبارک و دارای پاداش است، اینان مجاهدان واقعی هستند که جهاد آنان دارای اثرات وضعی و تکلیفی می‌باشد. در قرآن نیز از ثواب جهاد و اجر مجاهدان بسیار گفته شده است: «الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ».[2]
با توجه به این‌که این کشتن‌ها در مسیر اطاعت خدا و در راستای بندگی انجام می‌شود، علاوه بر پاداش اخروی از آثار مثبت وضعی نیز برخوردار است، همچنان‌که در قرآن آمده است، داود پس از کشتن جالوت به مقام و منزلتی رسید: «َ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یَشاءُ».[3]
بنابر این، جهاد امیر المؤمنین که در راه خدا بوده، نه تنها موجب سرزنش او نیست، بلکه قطعاً دارای اجر و پاداش است و در کسب مقام و جایگاه ایشان مؤثر واقع شده است.
البته مخالفان همیشه دنبال کوچک‌ترین بهانه‌ای هستند تا حق را ناحق جلوه داده و بر شخص مورد نظر خرده گیرند؛ لذا دشمنان امیر المؤمنین و ناصبی‌ها، آن‌حضرت(ع) را با القابی چون قاتل و ... یاد می‌کنند که این ادعا به هیچ وجه از ارزش ایشان کم نمی‌کند. البته لازم به ذکر است، این نگاه گروه کمی از مسلمانان بوده و اکثر آنها از جمله تمام شیعیان و اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت از امیر المؤمنین(ع) به خوبی یاد می‌کنند و او را مجاهدی الهی می‌دانند.
امّا در این‌که این‌گونه کشتن‌ها، قصاص دارد، باید گفت؛ قصاص در مواردی است که قتل بدون دلیل شرعی بوده و شخص در ازای عمل ناشایست خود مجرم شناخته شود. اما در مورد جهاد و قتل‌هایی که به دستور خداوند انجام شود، هیچ قصاصی در کار نبوده و قاتل محکوم نمی‌شود؛[4] مانند افرادی که اجرای قصاص بر عهده  آنان است که خود دیگر قصاص نخواهند شد.
 

[1]. «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ أَجْراً عَظیماً»، نساء، 95.
[2]. توبه، 20: «آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان‏هایشان در راه خدا به جهاد برخاستند، منزلتشان در پیشگاه خدا بزرگ‏تر و برتر است، و اینانند که کامیاب‌اند».
[3]. بقره، 251: «و داود [جوان مؤمن نیرومندى که در سپاه طالوت بود] جالوت را کشت، و خدا او را فرمانروایى و حکمت داد، و از آنچه مى‏خواست به او آموخت».
[4]. آیات قرآن نیز بر این امر دلالت دارند: اسراء، 33: «وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی‏ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطانا ...»؛ «و کسى را که خدا کشتنش را حرام کرده [و به جانش حرمت نهاده‏] جز به حق نکشید، و هر کس مظلوم [و به ناحق‏] کشته شود، براى وارثش تسلّطى بر قاتل [جهت خونخواهى، دیه و عفو] قرار داده‏ایم ...».
www.islamquest.net
روشنگران این مطلب را اضافه می کند:
علی رغم اینکه خداوند انسان را برای جنگیدن خلق نکرده است اما به هرحال  انسانها صاحب اختیار و اراده اند و وبرخی بواسطه همین اختیار طغیان می کنند و ناچار باید جلوی آنها ایستاد و الّا کل نژاد بشر را به سوی تباهی می کشانند.مسلم است که باید میان این دو جبهه تمایز قائل شد.مثلا فرض کنید کسانی به کشور شما حمله می کنند و مردم کشورتان را می کشند.اکنون شما برای مقابله با آنها می روید و آنها را  می کشید.آیا باید شما را به خاطر آنکه از کشورتان و مردم کشورتان دفاع کردید صرف اینکه دشمن را کشته اید قصاص کنند؟ اصلا قصاص اینجا معنا دارد؟
پس لازم است ابتدا مشخص کنیم که چه کسی در چه جبهه ای قرار دارد.کدام جبهه حق است و کدام جبهه ناحق و اینکه آن کس که کشته شده بیگناه کشته شده است یا اینکه گناه کار بوده و می بایست مجازات می شد


شبهه110

ایلیا نام خدا است پس چگونه شیعیان آن‌را بر حضرت علی(ع) منطبق می‌کنند؟ آیا در کتاب مقدس منظور از ایلیا، علی(ع) است؟
پرسش
«ایلیا» به زبان مسیحیان گذشته، به معنای الله است، پس چطور مسلمانان آن را نام حضرت علی(ع) می دانند؟
پاسخ اجمالی
برای کلمه «ایلیا»، معانی مختلفی ذکر شده است؛ لذا در ترجمه آن نیز اختلافاتی وجود دارد. و در این‌که به معنای خدا هم به‌کار می‌رود یا نه اختلافاتی وجود دارد؛ حال بر فرض که این کلمه در معنای خدا هم به‌کار رفته باشد، باید گفت قطعاً معانی دیگری نیز برای این کلمه وجود دارد که از جمله آنها، معنایی است که در آن علی(ع) قصد شده است. اکنون نمونه‌ای از جملات کتاب مقدس را ذکر می‌کنیم که در آن «ایلیا» قطعاً به معنای خداوند نیست و به علی(ع) انطباق دارد؛ در انجیل یوحنا آمده است؛ کاهنان یهود به یحیی می‌گویند: آیا تو مسیح هستی؟ یحیی در جواب می‌گوید:‌ «نه، من مسیح نیستم». پرسیدند: خوب پس که هستید؟ آیا ایلیا هستید؟ جواب داد: «نه». پرسیدند: آیا شما آن پیغمبر نیستید که ما چشم به راهش می‌باشیم؟ باز هم جواب داد: «نه» ... .[1]
از این عبارت نکاتی به‌دست می‌آید:
1. در این جملات، اشاره به آمدن پیامبری شده که غیر از مسیح و غیر ایلیا می‌باشد. حال سؤال ما از مسیحیان این است که بعد از مسیح، قرار به آمدن چه پیامبری بوده که کاهنان، احتمال داده‌اند یحیی آن پیامبر باشد. به نظر مسلمانان این پیامبر، پیامبر گرامی اسلام(ص) است.
2. از این متن به وضوح مشخص است که ایلیا، نه مسیح است و نه پیغمبری که انتظارش را می‌کشند. همچنین ایلیا در این عبارت، خداوند نیز قطعاً نیست و معنا ندارد که کاهنان یهود از یحیی سؤال کنند که آیا تو خدا هستی.
3. برخی معتقدند که ایلیا به معنای الیاس است، بر فرض اگر قبول کنیم که ایلیا در این عبارت به معنای الیاس باشد، به دست می‌آید که الیاس لقبی بوده که بر شخص مورد نظر اطلاق می‌شده است. نه این‌که پیامبر الیاس که قرن‌ها قبل می‌زیسته مورد نظر باشد. بنابر این، اگر بپذیریم که منظور از کلمه ایلیا، الیاس است، می‌توان این لغت را صفتی برای علی(ع) دانست. هرچند این‌که اصل ایلیا را استفاده کرده و نه الیاس را، نشان از این است که ایلیا غیر از الیاس است.
نتیجه این‌که؛ ایلیا همان علی(ع) بود که روایات بسیاری بر این مطلب وجود دارد.[2] همچنین پیامبر اسلام(ص) نیز همان پیامبری است که آنان منتظرش بوده‌اند و آن پیامبر غیر از مسیح است که در ابتدا از آن سؤال شده است.
 

[1]. یوحنا، 1: 20 - 22؛ در کتاب مقدس کلمه ایلیا آمده و در ترجمه‌ها نیز ایلیا نقل شده است، ولی در ترجمه‌های متأخر فارسی این کلمه را به «الیاس» معنا کرده‌اند که به نظر درست نیست.
[2]. ر.ک: شیخ مفید، الاختصاص، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 37، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413ق؛ ابن حمزه طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، محقق و مصحح: علوان، نبیل رضا، ص 270، انتشارات انصاریان، قم، چاپ سوم، 1419ق؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق و مصحح: خرسان، محمد باقر، ج ‏1، ص 206، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، 1403ق.
www.islamquest.net

شبهه109

پرسش
با سلام؛ پیامبر اکرم(ص) بر اساس کدام آیه از قرآن، به پادشاهان اطراف عربستان نامه نوشتند؟(آن هم زمانی که حتی مکه را نیز فتح نکرده بودند). متن کامل این نامه‌‌ها آیا موجود است؟ آیا در این نامه‌‌ها آمده است که اگر دعوت مرا نپذیرید با شما جنگ خواهم کرد؟
پاسخ اجمالی
1. در مقابل آیاتی که برخی به آنها استدلال می‌‌کنند تا اسلام را به منطقۀ حجاز و عربستان محدود کنند، آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که رسالت پیامبر اسلام(ص) را جهانی و فرا منطقه‌­ای اعلام می‌­کند؛ مانند:
1-1. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمین»؛[1] و ما تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.
1-2. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون»؛[2] و ما تو را نفرستادیم مگر نگه‌دارنده همه مردم (از عصر خود تا انقراض نسلشان) و مژده ‏دهنده (صالحان) و بیم ‏کننده (بدکاران) باشی، اما بیشتر مردم نمى‌‏دانند.
1-3. «إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرى‏ لِلْعالَمینَ»؛[3] این (قرآن) جز تذکرى براى جهانیان نیست.
بنابر این، با توجه به این آیات و آیات مشابه، رسالت پیامبر اسلام(ص) تنها برای مردم مکه و عربستان نبوده، بلکه آن حضرت مأموریت جهانی داشتند. البته موفق نشدن در یک منطقه نمی‌تواند دلیلی بر تبلیغ نکردن و خودداری از ایفای مسئولیت در مناطق دیگر باشد. کسی که محتوای تعالیمش برای تمام مردم جهان است، هدف از بعثتش نجات جهانیان از جهل و خرافه‌پرستی است، تعالیم و آموزه‌هایش را به مردم عرضه می‌کند. منتها مردم برخی از مناطق توفیق پذیرش آن تعالیم و آموزه‌ها را که مطابق با خواست فطرت و سرشت انسانی است پیدا می‌کنند، و ملتی دیگر این سعادت نصیبشان نمی‌شود. به شهادت خود قرآن -که می‌فرماید: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»؛[4]ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس - وظیفه پیامبر راهنمایی بشر به سوی سعادت است، نه سلطه و تصرف مناطق جغرافیایی؛ لذا مسلمان نشدن مردم مکه مانع دعوت از مردم ایران، روم، حبشه و... نخواهد شد.
2. اما متن نامه‌های پیامبر اسلام(ص) به سران کشورهایی؛ مانند پادشاه حبشه، روم، ایران و... در کتاب‌های تاریخی وجود دارد. ما در این مقال سه نامه را به عنوان نمونه بیان می‌کنیم:
 
ادامه مطلب ...