ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : چرا خداوند متعال، خودش راه کمال را به ما نشان نداد و از انسان (پیامبر) استفاده کرد مگر نمیتوانست؟
پاسخ : آیا هیچ میپرسیم: در هدایت تکوینی، چرا برای نور و انرژی، خورشید را آفرید، و برای تأمین آب، ابر را آفرید و باران را نازل نمود، و یا برای تأمین مایحتاج حیات، گیاهان و حیوانات را خلق نمود و این نیازها را مستقیم برطرف ننمود؟! چرا برای زاد و ولد، مرد، زن (نر و ماده) و نطفه آفرید و مستقیم خلق ننمود؟! اگر چه هر چه هست را خودش مستقیم خلق کرده است.
اگر دقت کنیم، پرسش از این که چرا خداوند فلان کار را مستقیم انجام نداد، به این معناست که چرا به جز "خداوند متعال و من"، موجودات دیگری هم هستند و هر کدام در چرخهی حیات، جایگاه، نقش، اثر و تکلیفی دارند؟!
تعمق، مطالعه و پرسش در مورد فعل خداوند سبحان بسیار خوب و لازم است، چرا که موجب شناخت بیشتر فاعل میگردد، اما مطالعه و پرسش نیز باید بر اساس اصول درست و در چارچوب منطقی باشد. به عنوان مثال:
●- آیا یقین داریم که خداوند خودش راه کمال را به نشان نداده است؟
●- مگر فعل خداوند و آن چه که انجام میدهد، به خاطر ناتوانی از انجام کاری دیگر است؟
●- آیا آن چه به ذهن مخلوق ناقص خدا رسیده، برتر از علم و حکمت الهی است که میپرسد: «چرا به جای آن کار، این کار را نکرد، مگر نمیتوانست؟»
قضاوتهای نادرست:
اگر دقت شود، طرح اینگونهی پرسش، مبتنی بر چندین قضاوت نادرست است، که عبارتند از:
یک – علم و فعل خداوند متعال [العیاذ بالله] برتر و احسن نبوده است؛
دو – علم و حکمت بشر، بیشتر از خالقش میباشد؛
سه – فعل خدا [العیاذ بالله] به خاطر ناتوانی از انجام فعل دیگری بودی است!
در این نوع نگاه به افعال الهی، بشر ابتدا گمان میکند که رأی و نظرش درست است، علمش کامل است، و آن چه به ذهن بشر رسیده "احسن" است! سپس میپرسد: «چرا خدا چنین نکرد، مگر نمیتوانست؟!» در واقع ابتدا علم خداوند سبحان را باور ننموده و سپس در مورد قدرتش تردید نموده است!
بشر با این عقل ناقص و علم اندک، در مورد فعل خدا و نظر خودش، قیاس و قضاوتی انجام داده و به این نتیجه رسیده که نظر خودش بهتر است، و حال میپرسد: «پس چرا او چنین نکرد، [العیاذ بالله] علمش را نداشت و یا توانش را نداشت»؟!
* – بدیهی است که "فعل خدا"، مبتنی بر علم، حکمت، مشیّت، اراده، قدر (اندازه گذاریها) و قضای خودش میباشد و نه رأی و نظر مخلوقات و بندگانش؛ اگر چه از علیم، حکیم و قادر نیز به جز این انتظار نمیرود. او "أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ" است، پس کاملترین و بهترین طرق هدایت تکوینی و تشریعی را نیز خودش میداند و وضع نموده است.
«اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَرَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ» (غافر، 64)
ترجمه: خداوند کسی است که زمین را برای شما جایگاه امن و آرامش قرار داد و آسمان را همچون سقفی (بالای سرتان)؛ و شما را صورتگری کرد، و صورتتان را نیکو آفرید؛ و از چیزهایی پاکیزه به شما روزی داد؛ این است خداوند پروردگار شما! جاوید و پربرکت است خداوندی که پروردگار عالمیان است!
پرسش :یکی از اساتید ما گفت: ادیان دارای پارادوکسهای فراوان هستند. برای مثال شما رو به تفکر دعوت میکنند ولی در عین حال از شما میخواد به همون نتیجهای برسید که مطلوب خودش هست. و اگر نتیجه تفکر شما خلاف قوانین حکومت دینی بود، مجازات هم میشود. مثلا طرز پوشش و یا کارهای دیگه که خلاف دین تلقی میشه ولی حاصل تفکر شما بوده. آیا این حرفا درسته؟
پاسخ : نمیدانیم رشتهی تحصیلی ایشان چیست و در چه رشتهای و چگونه استاد نیز شدهاند؟! اما همین نحوهی ادعا و نیز استدلالی که برای اثبات آن (با مَثل) میآورد، خود گواه آشکاری است که "عقل" چیزیست و "علم" چیز دیگری. چه بسا سیاری در رشتهای و یا حتی در علوم گوناگونی دانشمند باشند، اما از عقل و خرد ضعیفی برخوردار باشند! و چه بسا بسیاری مدرک تحصیلی نداشته باشند، اما انسانهای عاقلی باشند.
بیتردید هوای نفس نیز بر عقل پرده میاندازد و نه بر علم؛ عقل را محجوب و مدفون مینماید، نه علم را. حال خواه علم شیمی و فیزیک داشته باشد، یا فلسفه و تفسیر و ... .
الف – وقتی این جناب استاد میگوید: «ادیان»؛ از کدام دین حرف میزند؟ از اسلام، مسیحیت و سایر ادیان الهی، یا ...؟! شاید هنوز نمیداند که هر نوع جهانبینی و ایدئولوژیِ مبتنی بر آن نیز نوعی دین است، لذا تمامی "ایسم"ها، از بودیسم قدیمی گرفته تا ایسمهای نوین، هر کدام نوعی دین هستند و در این عالم، هیچ کسی بیدین نیست، حتی خودش.
ب – و اما "تفکر" یعنی چه؟
"فکر"، کار ذهن، روی معلومات است، برای کشف مجهولات و معلوم کردن آنها، پس کسی که در موضوعی علم ندارد، نمیتواند در آن بیندیشد؛ لذا هر چه بگوید، بیفکر به زبان آورده است!
دقت شود که نام هر تخیل و توهمی را نمیشود "تفکر" گذاشت! مانند تفکر برای حل قضایای ریاضی میماند که یک یا چند معلوم دارید، متقابلاً یک یا چند مجهول نیز دارید، سپس ذهن روی معلومات کار (فکر) میکند، تا مجهول نیز برایش معلوم گردد.
یا در علوم معرفتی، عقل که با نور علم میبیند، حکم میکند که هیچ چیزی خود به خود پدید نمیآید، هیچ علمی خود به خود بر یک ساختار حاکم نمیگردد، هیچ نظمی خود به خود و بیهدف و غایت بین اعضا یا اجزای یک مجموعه جاری نمیگردد، هیچ حرکتی بدون محرک نیست، دور و تسلسل باطل است، وجود تناقض در یک شیء محال است ...؛ و سپس به خلقت و نظام علیمانه و حکیمانهی حاکم بر آن، نگاه میکند و به دنبال شناخت خالقش میرود.
ج – کدام دینی دعوت به عقلانیت و تفکر میکند؟
کدام دین الهی و یا مکتب بشری، به عقلانیت پایبند است و همگان را دعوت به "تعقل و تفکر" مینماید؟!
●- در مسیحیت، هر چه در کتاب مقدس آمده است، هر چند با حکم عقل منافات
داشته باشد را باید قبول نمود! در مسیحیت ایمان مقدم بر عقل است! ﭘﻮﻟﺲ در رﺳﺎﻟﻪ ﺧﻮد ﺑﻪ ﻗﺮﻧﺘﯿﺎن ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: «ﭼﻮن ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺣﮑﻤﺖ ﺧﺪاوﻧﺪ، ﺟﮫﺎن از ﺣﮑﻤﺖ ﺧﻮد ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪ، ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ اﯾﻦ رﺿﺎﯾﺖ داد ﮐﻪ ﺑﻪ وسیلهی جهالت ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻣﺎ، ﻣﺆﻣﻨﺎن را ﻧﺠﺎت دھﺪ...؛ زﯾﺮا جهالت ﺧﺪاوﻧﺪ از ﺣﮑﻤﺖ اﻧﺴﺎن ﺣﮑﯿﻤﺎﻧﻪﺗﺮ اﺳﺖ. (رﺳﺎﻟﻪ ﭘﻮﻟﺲ ﺑﻪ ﻗﺮﻧﺘﯿﺎن، ﺑﺎب اول: 21-25)
آگوستین در توجیه تناقضات کتاب مقدس با عقل، میگوید: «فهم پاداش ایمان است، لذا در پى آن نباش که بفهمى تا ایمان آورى؛ بلکه ایمان بیاور تا بفهمى» (فلسفه روشنگرى، ص 17).
ادامه مطلب ...
پرسش : هدف از گرفتن وضو طهارت است؛ پس در حالی که میتوانیم با حمام کردن هم پاک شویم چه دلیلی دارد که حتما وضو بگیریم؟
برای هر یک از احکام الهی میتوان چنین مابهازهایی جهت جایگزینی تعریف نمود. پس به چند نکتهی بسیار مهم دقت نمایید:
یک – برخی از جانب خود، هدف و حکمتی برای حکم خداوند سبحان تعیین و تعریف میکنند و سپس بر مبنای آن چه خود معین نمودهاند، حُکم خدا را به چالش میکشند! ذهن مخدوش میشود، قلب مردد میگردد، شیاطین جنّ و انس نیز از همین راه وارد شده و سریعاً مابهازا و جایگزین معرفی میکنند! مثل همین سؤال که ابتدا یک حکم قطعی داده میشود که «هدف از وضو طهارت است»، بعد طهارت به مثابهی تمیزی لحاظ میشود و سپس چراها برای جایگزینی آغاز میگردد!
دو - چه کسی گفته که هدف از وضو (تمیز شدن) است، مگر آن کارگری که فقط محل وضو را تمیز کرده و سپس وضو میسازد، کاملاً تمیز شده است؟!
هدف از وضو، نماز، روزه، حج، جهاد و سایر عبادات و احکام، چیزی جز عبادت خداوند متعال جهت قرب به او نیست، چنان که برای همه کار نیت «قربة الی الله» میشود؛ و البته که عبادت خداوند متعال، مستلزم اطاعت از اوست. نه این که آدمی از سوی خود، "این به جای آن" تعریف و وضع نماید. هر کاری به جز آن چه او فرموده، "عبادت هوای نفس خود" است.
سه – این هدفگذاریها و حکمتسازیهای شخصی [من درآوردی]، برای اوامر و نواهی الهی، سبب میشود که از سوی یک هدفی برای نماز تعریف کنند و بعد بگویند: «مگر هدف راز و نیاز نیست، پس من به نوع دیگری این کار را میکنم»! لذا شاهدید که مکرر و مستمر در فضای مجازی تبلیغ و القا میشود که «اگر هدف فلان است، پس این کار را بکنیم، بهتر از آن کاری است که به آن امر و توصیه شده است»؛ حتی میگویند: چرا اقامه نماز نماییم؟ - چرا به حج رویم؟ - چرا روزه بگیریم ...؟ به جایش این کار یا آن کار را بکنیم بهتر است»! سپس از واجبات گذشته و به مستحبات میرسند که چرا زیارت برویم؟ چرا عزاداری کنیم؟ چرا چنین و چنان کنیم؟! و قابل توجه آن که همیشه یک جایگزین نیز معرفی میکنند «به جای این کار، آن کار را بکنیم»؛ خب این همان «دینسازی» است! در واقع میگویند: «چرا اسلام و تسلیم امر حق بودن؟! ما خودمان تعیین میکنیم که چه کاری بهتر است»! و این عبادت خود است که جز تکبر و شرک، حاصلی ندارد.
مثال: امیرالمؤمنین، سیدة النساء و دیگر اهل عصمت علیهم السلام فرمودند که از حکمتهای سجده برای خدا، شکسته شدن و از بین رفتن تکبر است. ابلیس لعین نیز فقط به خاطر تکبرش سجده ننمود و پس از آن مقام قرب، چنین مورد غضب الهی قرار گرفت و هلاک شد.
حال، یک گروه آمدند و حکمتهای "طبیعی = مادی" تعریف کردند، بحث از چاکراهها و ارتباطش با زمین و تبادل انرژی مثبت و منفی را مطرح کردند و خود و دیگران را فریب داده و منحرف نمودند!
چهار – فرق است میان "طهارت" با "تمیزی"؛ چنان که فرق است میان وضو با شستشوی دست و صورت – غسل با حمام نمودن - نماز با هر راز و نیاز دیگری – روزه در ماه مبارک رمضان، با هر زمان دیگری و یا هر نوع رژیم غذایی دیگری!
آب روان در جویها، یا آب کُر در یک ظرف، اگر رنگ و بویش متغیر نشده باشد، هم پاک است و هم پاک کننده، اما لزوماً تمیز نیستند و چه بسا حاوی انواع میکروبها نیز باشد و قابل آشامیدن نباشند. خاک، طاهر است، پاک و پاک کننده است، اما الزاماً تمیز نیست؛ و با همین خاک، میتوان تیمم بدل از وضو یا غسل را نیز انجام داد. الکل طبیعی، تمامی میکروبها را میزداید، اما خودش نجس است (طاهر و مطهر = پاک و پاک کننده نیست).
بنابراین، وقتی میفرماید: با آب پاک، چنان که امر نمودهام "وضو" بسازید، یعنی همین کار را انجام دهید که مصداق "عبادت و اطاعت من باشد"؛ و البته هیچ حکم خدا، بدون حکمت نیست و حکمتهایش مترتب بر بندهی خالص و فرمانبردارش میگردد. چنان که فرمودهاند: از جمله حکمتهای وضو، دور کردن انواع و اقسام شیاطین جنّ و انس و مصون نگه داشتن از وسوسههاست؛ لذا به دائم الوضو بودن توصیه شده است. آیا شستشو و حمام نیز چنین اثری دارد؟!
پنج – اگر چه اوامر و نواهی خداوند متعال، همه از علم و حکمت اوست و هر کدام از احکامش، نه تنها یک حکمت، بلکه صدها و هزاران حکمت دارد که برخی بیان شده و برخی دیگر بر اساس همان کلیدها، کشف (علمی) شده است؛ اما حکمت اصلی که مابقی نیز در طول آن مؤثر و محقق میگردد، همان عبادت و اطاعت خالصانه است، نه انجام حکم برای حکمتش!
« وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ » (البینة، 5)
ترجمه: و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!
www.x-shobhe.com