ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش :عدهای تا به مشکلی بر میخورند شروع میکنند و به اسلام و قرآن و اهل بیت حمله میکنند و میگویند که علت مشکلات اسلام است مثلا وقتی یک نماز خوان خطایی میکنه، بلوایی به پا میکنند و شروع میکنند و به قرآن و...حمله میکنند و میگویند که اشکال از اسلام است از قرآن است و....پاسخ چیست؟
●- طرح سؤال، شبهه، جوّ، ادعاها و ... برای دانستن پاسخهای گوناگون خوب و گاهی لازم نیز میباشد، اما به هیچ وجه خود را ملزم ندانید که به هر چه میگویند، پاسخ دهید، چرا که بیشتر آنان به دنبال پاسخ نیستند، بلکه فقط به دنبال جوّسازی و ضد تبلیغ از یک سو و منفعل نمودن مخاطبین و بازی دادن آنها از سوی دیگر میباشند. لذا اصلاً گمان ننمایید که مواضع خصمانهی آنها الزاماً از ضعف علمی است و اگر شما پاسخ روشنی دهید، حتماً میپذیرند! مگر از انبیای الهی علیهم السلام، با آن همه بینههای عقلی و معجزات پذیرفتند؟!
●- مدعی باید دلیل بیاورد، نه این که او از روی هوا و حرص شعاری بدهد و فریادی بزند، و بعد مخاطب دنبال این بدود که دلیلی برای پاسخ به او بیاورد، تا او آگاه و اصلاح شود!
کسی که اصلاً نمیداند اسلام چگونه دین و آیینی است، قرآن کریم چه فرموده است و اهل عصمت علیهم السلام، که بودند و چه فرمودند؛ چگونه مدعی میشود که آنها برای چیزی سبب هستند یا نیستند؟!
●- به فرض که مسلمانی خطایی بکند (که البته چون معصوم نیست، به احتمال زیاد، خطاهای بسیاری هم دارد)، اما این چه غرض و مرضی است که خطای او را به پای اسلام میگذارند، سپس به جای انتقاد به خودش، به اسلام و قرآن کریم میتازند؟! مگر وی طبق دستور اسلام آن خطا را انجام داده است؟! چرا به آن خطاکار نمیگویند: «تو که ادعای مسلمانی داری، اهل نماز و روزه هستی، اسلام اجازهی ارتکاب چنین خطایی را به تو نمیدهد»؟!
●- مگر تمامی انسانها، مرتکب خطاهای کوچک و بزرگ نمیشوند؟! آیا انسان و انسانیت را زیر سؤال میبرند، یا خطا و خطاکار را؟!
●- آیا این همه خطاکار در دنیا، مسلمان هستند و طبق آموزههای اسلامی خطا میکنند که ادعا شود اسلام، قرآن و ... سبب این خطاهاست؟!
●- اگر سبب خطا، "اسلام" باشد، نباید از غیر مسلمانان خطایی سر زند، در حالی که میدانیم خطاهای عمدی و سهوی، ریز و درشت، فردی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ... و بالاخره فسق، فساد، ظلم، جنایت، تجاوز، چپاول و ...، از ناحیهی بیدینان میباشد و اگر مسلمانی نیز مرتکب چنین خطاهایی گردد، خلاف اسلام، آموزهها و دستوراتش عمل نموده است و در واقع در جرگه و صف همان بیدینان فاسد قرار گرفته است، هر چند که شب و روز نماز بخواند.
www.x-shobhe.com
پرسش : من اول اعمالم را خوب و اصلاح میکنم، بعد نماز میخوانم. نماز خواندن همراه با اعمال زشت فایدهای ندارد. اگر بعد از غیبت تا چهل روز نماز قبول نمیشود پس تا چهل روز نمیخوانیم. من از اسلام زده شدهام چون میبینم کسانی که ادعای اسلام میکنن (مثلا بعضی روحانیون)، کارهای خیلی بدی انجام میدهند.
پاسخ: چگونه و طبق کدام برنامه خود را اصلاح میکنید؟! اگر فرمودند غیبت سبب مقبول نشدن نماز میشود، یعنی غیبت نکنید و اگر کردید، حلیت بگیرید و توبه کنید، تا نمازتان مقبول شود، نه این که نماز نخوانید. چه کسی گفته نماز شما، پس از آن که چهل روز عمداً ترک کردید، حالا مقبول است؟!
مهمتر از این که ابتدا نماز میخوانید یا بعداً میخوانید، این است که دقت کنید: اولاً هیچ گاه برای فرار و توجیه رفتارها، از خودتان دین نسازید؛ چرا که بدون تردید گناه این کار بسیار عظیمتر و انحرافش بسیار عمیقتر و دور شدنش از صراط مستقیم، بسیار بعیدتر از گناهی که مرتکب شدید میباشد – و ثانیاً هیچ گاه توجیه نکنید. فرض بگیریم که (بلا نسبت) کسی از یک سو دوست دارد که موحد، مسلمان و اهل نماز باشد و از سوی دیگر بسیار تنبل و کاهل نماز است؛ اگر این شخص متوجه خطا، قصور و تقصیر خود باشد، چه بسا آگاه شده، تنبه پیدا کند و برگردد، اما اگر دست به توجیه، دینسازی، مقصر کردن دیگران و ... بزند، هیچ گاه اصلاح نشده و هرگز بر نمیگردد.
الف – اگر توحید، معاد، نبوت و قرآن را قبول و باور دارید، لحظهای با خود بیاندیشید که آیا طریق هدایت را خدا باید تبیین و ابلاغ کند، یا آن که من از طرف خودم، برای خودم، راه ترسیم کنم و به او ابلاغ کنم؟!
بدیهی است که به خود پاسخ میدهید: «نه من کارهای هستم و چیزی میدانم و نه دیگران، پس این خداست که باید هدایت نماید و طریق بندگی، رشد، کمال و قرب را به من بیاموزد.»
پس به جدیت و شدت، باید از هر گونه «به جای سازی»، آن هم در دین خدا، اجتناب نمود.
ب – بندگی و عبادت خداوند متعال، در اطاعت از او و رسولش صلوات الله علیه و آله (کتاب و سنّت) محقق و متجلی میگردد، پس هر کس و به هر بهانه و توجیهی که اطاعت نکند، در واقع گردنکشی و استکبار کرده است؛ و این طریق ابلیس لعین است که از حسادت و دشمنی، سعی دارد به بندگان خدا نیز القا کرده و بیاموزد.
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنتُمْ تَسْمَعُونَ » (الأنفال، 20)
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید، خدا و فرستاده او را فرمان برید و از او روى برنتابید در حالى که [سخنان او را] مىشنوید.
ج – خداوند متعال توسط رسولش فرمود که برای یاد من و دچار نشدن به غفلت و فراموشی از من، نماز بخوانید « وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی / طه، 14»، حال فرض کنید که یکی بگوید: «خیر، من هر گاه که از غفلت رهایی یافتم و یاد خدا بر من غلبه کرد، نماز میخوانم!»
خداوند متعال توسط رسولش فرمود که برای اصلاح دنیا و آخرت خود اقامه نماز کنید، چرا که نماز از ناپاکیها و بدیها باز میدارد « إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ / العنکبوت، 45»، حال فرض کنید که یکی بگوید: «خیر، من هر موقع که از فحشا و منکر دور شدم و اصلاح شدم، نماز میخوانم!»
درست مانند این است که به کسی بگویند: «برای این که اهل علم و دانشمند شوی، درس بخوان»، او بگوید: «خیر، هر وقت دانشمند شدم، درس میخوانم!» - یا بگویند: «برای بهبود این دارو را مصرف کن»، او بگوید: «خیر، هر گاه بهبود یافتم مصرف خواهم کرد!»
توجه به خود:
انسان اگر اندکی به خود و اینگونه نظرات و مواضعاش دقت کند، به خوبی متوجه میشود که همه توجیه و فریب خود است، که البته شیطان نیز از همین راه وارد میشود، نظراتش را برایش قشنگ جلوه میدهد و وسوسه میکند تا بیشتر در این گرداب فرو رود.
به همین سؤالی که ارسال نمودید دقت کنید؛ در ابتدا مرقوم نمودید که «من اول خود را اصلاح میکنم و بعد نماز میخوانم!» و در انتها مرقوم نمودید که «من از اسلام زده شدهام!» [و البته دلیلی هم در توجیه آوردهاید که ذکر خواهد شد]. اما دقت کنید که اگر قصد و اراده اصلاح خود و سپس اقامه نماز دارید، پس از اسلام زده نشدهاید؛ و اگر از اسلام زده شدهاید، پس فرمول اول اصلاح و بعد نماز برای چیست؟!
زدگی از اسلام و بهانهها:
اگر دقت کنیم، این نیز یک توجیه است. از خود بپرسید که آیا خداوند متعال، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را الگوی ما قرار داده است، یا فلان روحانی را که بد عمل میکند؟! فرمود:
« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا » (الأحزاب، 21)
ترجمه: قطعا براى شما در رفتار رسول خدا مایه اقتدا و سرمشق زندگى است براى کسى که به خدا و روز واپسین امید (قلبى و عملى) دارد و خدا را بسیار یاد مىکند.
پس نه تنها نفرمود که هر کس لباس روحانیت به تن کرد، الگوی شما در اسلام است، بلکه فرمود: لباس حق را به باطل مپوشانید:
« وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ » (البقره، 42)
ترجمه: و حق را با باطل در نیامیزید (حق را با باطل پوشش ندهید)، و حقیقت را - با اینکه مىدانید [و مىشناسید] - کتمان نکنید.
نکته:
هر گاه خواستید ببینید که آن چه در نظر شماست حق است یا باطل، با عقل و قرآن کریم و سنت نبوی صلوات الله علیه و آله، انطباق دهید؛ و هر گاه خواستید بدانید که آیا واقعاً نظر شما (اگر چه غلط، اما فعلاً) چنین است، یا توجیه میباشد، ببینید که در موارد مشابه چه مواضعی دارید؟
به عنوان مثال: معلم خطاکار بسیار داریم، آیا علم را کنار میگذارید؟ - پزشک خطاکار نیز بسیار داریم، آیا سلامتی و درمان را کنار میگذارید؟ - کتاب یا پیامهای باطل و منحرف کننده بسیار داریم، آیا به طور کلی مطالعهی کتاب و نوشتارهای مندرج در فضای مجازی را نیز کنار میگذارید ...؟ یا فقط به اسلام که رسید، میگویید: «چون برخی از روحانیون کار بد میکنند، من از اسلام زده شدهام؟!» و البته مراقب القائات ضد تبلیغی و شانتاژهای دشمنان نیز باشید.
تذکرات:
یک – هیچ گاه مقابل خدا گردنکشی (استکبار) نکنیم و یادمان نرود که ما بنده و او معبود هستیم، نه بالعکس! و هیچ گاه برای خدا خط نشان نکشیم و هیچ گاه سعی نکنیم که به خدا و رسولش و اهل بیت علیهم السلام، چیزی یاد دهیم!
ادامه مطلب ...