ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
با توجه به اینکه در این سؤال مطالب و ادعاهایی مطرح شده است که هریک نیاز به پاسخ جداگانه ای دارد لذا در سه بخش ذیل بطور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت :
1. عدم انحصار فضائل علی (ع) در شمشیر زدن و جهاد در راه خدا
2. علت عدم ذکر نام حضرت علی(ع) در قرآن
3. عدم منافات خاتمیت با امامت
خواهشمند است برای دریافت جواب، به پاسخ تفصیلی مراجعه شود.
1. عدم انحصار فضائل علی (ع) در شمشیر زدن و جهاد در راه خدا
شمشیر به خودی خود نشانه هیچ ارزش یا ضد ارزشی نیست، اما آن گاه که هنگامه نبردی نابرابر فراهم شود و دست ظلم و کفر و تعدی به سوی انسانیت و حقیقت دراز گردد و نَفَس ها در سینه حبس شود و پاسخی برای تجاوزگرانی که "َل مِن مُبارِز" سر می دهند وجود نداشته باشد، در این هنگام است که جانباز طریق حق و حقیقت، شمشیر را در آغوش می کشد و در این جا است که بنا به قول پیامبر (ص): ضربت شمشیر علی در روز خندق ارزشی بالاتر از عبادت انس و جن می یابد. [1]
بنابراین، شمشیر زدن اگر نشانه اخلاص در راه خداوند باشد، البته بهترین محک برای شناختن انسان است و به قول قرآن: "فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فیهَا الْقِتالُ رَأَیْتَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى لَهُمْ"؛ [2] هنگامی که سوره واضح و روشنی نازل می شود که در آن سخنی از جنگ است منافقان بیمار دل را می بینی که همچون کسی که در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه می کنند پس مرگ و نابودی برای آنان سزاوارتر است.
تقدس شمشیر علی (ع) علاوه بر حمایتی که از اسلام داشت به این دلیل عمده است که خالی از هوای نفس و تابع اراده خداوند بوده و ذره ای منیت در آن راه نداشت ولی آیا فضیلت علی (ع) تنها محدود به شمشیر و شجاعت و جانبازی در راه حق بوده است؟
چنین قضاوتی بسیار ظالمانه خواهد بود اگر سلطان معرفت و عشق و عرفان را، تنها مرد شمشیر و جهاد بدانیم.
پرسش : برخی افراد می گویند: حضرت علی (ع) فرموده اول حق را بشناس و بعد اهل آن را، لذا ما فقط قرآن و نهج البلاغه میخوانیم و بدان عمل میکنیم و هیچ یک از علما را قبول نداریم؟
پاسخ :
یا در این گروه اصلاً مطالعات و اندیشه راه نیافته است و صورت نمیپذیرد و یا یک گروهی برای ترویج اندیشهی منحط وهابیت راه انداختهاند و به نام قرآن و نهج البلاغه، خود و دیگران را فریب میدهند.
پس، چه بخواهند و چه نخواهند، به علمایی رجوع کردهاند که قرآن و نهج البلاغه را تدوین، منتشر، ترویج و تعلیم کردهاند تا امروز به دست آنها رسیده است. حال چطور میگویند که چند صفحه کاغذ برای ما کافیست؟ دیگر معلم یا معلمهایش را نمیخواهیم؟! اینها اول معلم را شناخته و سپس الفبا را آموختند و یا چون الفبا آموختند فهمیدند معلم کیست؟!
ادامه مطلب ...
پرسش : قرآن تصریح دارد که هر کس جز خدا «ولیّ» بگیرد، جایگاهش جهنم است و حال آن که شیعیان معصومین را «اولیاء الله» میدانند! به این تناقض چگونه پاسخ داده میشود.
پاسخ :
تناقض به هنگام تفکیک و یا مثله کردن آیات و ایمان به بعضی
و کفر (پوشاندن) بعضی دیگر پیش میآید، وگرنه در قرآن کریم
تناقضی وجود ندارد. هیچ گاه نباید کسی (موافق یا مخالف)، در
مقام تحقیق و بررسی در آیات قرآن کریم، بر اساس میل، کشش، هوای
نفس و پیشداوری، آیات کریمه را مورد مطالعه قرار دهد.
الف – کلمه «ولایت» معانی متفاوتی دارد. واژه «ولایت» و مشتقات
آن یعنی ولی، مولی، تولی، همه از یک ماده است. ریشه همه آنها
ولایت است. صفت مشبهه اش ولی میشود. جمع آن اولیاء است. فعلش
هم تولی میباشد.
کلمه یا اسم «ولی» گاه در مورد حق تعالی به کار رفته است، چنان
چه میفرماید: الله ولی مؤمنان است. گاه به صورت جمع، در مورد
طواغیب به کار رفته است، چنان چه میفرماید: اولیا کفار،
طواغیب هستند «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ ... الَّذِینَ
کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ». در هر دو صورت فوق،
این کلمه به معنای «آقا، سرور و صاحب اختیار» میباشد. و تصریح
دارد که مؤمن الله را صاحب اختیار خود میداند، اما کفار
خودشان ولایت و سلطهی شیطان را قبول میکنند «إِنَّمَا
سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» - گاه به معنای
بزرگی و زیر نفوذ داشتن و سرپرستی است، چنان چه میفرماید بعضی
از مؤمنین، اولیای بعضی دیگر هستند و بعضی از کفار و منافقین
نیز اولیای بعضی دیگر هستند - گاه این کلمه به معنای پشتیبان،
ناصر و مددکار به کار رفته است، چنان چه میفرماید سرپرست،
پشتیبان و ناصر مؤمنین الله جلّ جلاله است، اما کفار مولایی
ندارند که بتواند آنها را یاری کند: «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ
مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَأَنَّ الْکَافِرِینَ لَا مَوْلَى
لَهُمْ». اما گاه این کلمه به معنای دوستی به کار رفته است و
به بندگان نیز نسبت داده شده است، چنان چه میفرماید، دوستان
خدا خوف و حزنی نخواهند داشت. «أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ
لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»
ادامه مطلب ...