ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : چگونه مرتاضهای (هندی، چینی و ...)، با سخت گرفتن بر جسم شان بر روح شان تسلط مییابند بدون آنکه بندگی خداوند را کنند؟ اساسا فرق پیغمبران و مرتاضها در چیست؟ مگر این نیست که این قدرت با اجازه خدا باید اعطا شود آنان که خداوند را قبول ندارند. لطفا در رابطه با این مباحث توضیح دهید.
پاسخ: مرتاض، هیچگاه به روحش تسلط ندارد که بیان شود بدون ایمان، چگونه چنین تسلطی یافته است!
برای شناخت بیشتر، لازم است به دو مقولهی مهم «انسان شناسی» و سپس «دینشناسی» پرداخته شود که چون در این مجال کوتاه، امکانی برای شرح مفصل آن وجود ندارد، به چند محور اساسی اشاره میشود:
الف – آدمی، دارای چگونگیها (یا ابعاد) بسیار متفاوتی میباشد که هر کدام نیز نیروهای متفاوتی دارند. در یک دستهبندی کلی میتوان به «جسم، روان و روح» و البته قوای آنها اشاره نمود.
ب – قوای جسمی، با ورزش، تغذیه، بهداشت ... و رعایت اصول و فروع "سلامتی و تندرستی" تقویت میشود. قوای روانی، با سلامت جسم و تمرین ذهن و کنترل سلسله اعصاب، تقویت میگردد؛ و قوای روحی نیز با توجه روح به مبدأ و معاد، عالَم معنویت، روحانیت و حاکمیت بر مملکت وجود و قوای آن [جسم، نفس، روان و ...] تقویت میگردد.
ج – هر یک از ابعاد وجودی انسان و قوای بالفعل (آن چه هست)، و قوای بالقوه یا استعداد (آن چه میتواند باشد) در انسان، از توان و نیروی فوق تصور و ناشناختهای برخوردار است که حتی علم تجربی امروز، به نشانههایی از آن دست یافته است. به عنوان مثال:
●- بلند کردن یک وزنهی بالای 150 یا 200 کیلوگرم برای انسان معمولی [هر چه قدر هم که سالم و تنومند باشد] ممکن نیست؛ اما یک وزنهبردار حرفهای، به رغم قد کوتاه و وزن کمش، آن را به راحتی از زمین کنده، بلند شده و بالای سرش نگه میدارد!
نیروی تن:
بنابر این، قوای بینایی، شنوایی، حرکت، سکون، خوردن، خوابیدن، احساس یا عدم احساس درد و سایر قوای بدنی نیز همینطور میباشند.
اراده:
قویترین نیروی آدمی، همان "اراده" میباشد که مسلماً از سنخ قوای بدنی یا فیزیکی نمیباشد و شاید بتوان گفت که قوای «روحی» است. بنابر این آدمی میتواند که با قدرت ارادهی خود، روح را متوجه معبود حقیقی، یا دنیا و بدن نماید – میتواند نفس حیوانی و قوای بدنی را در کنترل عقل در آورد – میتواند تمامی قوای عاقله و روحی خود را در اختیار نفس حیوانی قرار دهد و ... .
قوای بدنی، همه توسط "نفس حیوانی"، زنده و فعال و پویا هستند. بنابر این، اگر کسی با تمرین زیاد "اراده"ی خود را تقویت کند، میتواند افسار نفس را در اختیار عقل و روح قرار دهد و یا هر طوری که دوست دارد با آن رفتار کند.
پخش نیرو:
به خورشید به عنوان یک منبع انرژی دقت نمایید. نورش روشنیبخش و حرارتش گرمابخش و انرژیزاست؛ نه تنها نمیسوزاند، بلکه از منابع اصلی حیات میباشد. اما اگر شعاع اندکی از این نور – مثلاً به شعاع یک ذرهبین با قطر 10 سانت – را تجمیع کنید و از یک کانون بیرون بدهید، کاغذ، برگ، چوب و ... را میسوزاند و حتی جنگلی را به آتش میکشد.
قوای روحی، روانی، بدنی (فیزیکی) ما نیز پخش شده است؛ بنابر این اگر کسی با تمرین، بتواند بخشی از این قوا را متمرکز نموده و از یک کانون خارج نماید، میتواند به لحاظ روحی، دچار و مقهور نفسانیات و یا وسوسهها نشود و یا به لحاظ فیزیکی، با یک ضربهی دست، چند قالب یخ را بشکند، یا با یک ضربه سر، چند قطعه چوب یا سنگ را بشکند، یا حتی با نیروی چشم و نگاه کردن، یک چنگال فلزی را خم کند؛ یا حتی از پشت یک مانع ضخیم، چیزی را ببیند؛ یا خطورات ذهنی کسی را بخواند و یا به او القا نماید و ... .
دستور به تجمیع نیرو در دین:
در قرآن کریم و هم چنین احادیث، آیات و روایات بسیاری وجود دارد که دستور به تجمیع نیرو، چه در وجود شخص و چه در جامعه داده است و از پراکندگی نیروها برحذر داشته است و تأکید نموده که این پراکندگی، سبب ناتوانی شما و فَشل شدن قوای شما میگردد. دقت کنیم که "فَشَل" شدن، یعنی نیرو هست، اما به خاطر پراکندگی، قدرتی ندارد و کاری از آن بر نمیآید.
مثال: به نیروی الکتریسته دقت کنید که همه جا و در همه چیز وجود دارد، اما اگر در باطریها بزرگ و کوچک، مخازن بسیار میکرونی و یا بسیار بزرگ تجمیع شود و از یک کانون خارج شود، یک قدرت محرکهی قوی میباشد.
« وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ » (الأنفال، 46)
ترجمه: و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت و مهابت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!
توحید (وحدت نیرو):
معنای توحید، فقط شناخت خداوند سبحان به یگانگی نیست، بلکه این شناخت به انضمام "یکتاپرستی" میباشد.
پیامبراکرم (ص)می فرماید
من وَقَّرصاحبَ بِدعَهٍ فَقَدأعانَ عَلی هَدمِ الاسلام
هرکه بدعت کننده ای راعزیزبداردبرنابودی اسلام کمک کرده است نهج الفصاحه
Aberration
--------------------------------------------------
بدعت هاوخرافات ازجمله آفت هایی هستندکه ادیان توحیدی (به سبب جهل یاعناد برخی افراد)همواره باآنهاروبروبوده اندبدعت وخرافه باایجادتغییردرمحتوای دین،ازدین چهره ای واژگونه می سازدبه طوری که گاه به نام دین علیه دین عمل می شودوگاه نیزبه جای هدایت انسان به سمت اهداف متعالی وی رابه گمراهی می کشاند
ازجمله این بدعت هاقمه زدن درمحرم است که بارهامستمسک دشمنان اسلام واهل بیت قرارگرفته وآنهاسعی می کنندتابابهانه قراردادن این بدعت هاچهره تشیع وبلکه اسلام راتخریب کنند.
مادرابتداازکسانی که این عمل حرام رابه نام محبت به امام حسین علیه السلام مرتکب می شوندمی پرسیم که آیامی دانندامام حسین کیست ثانیامی پرسیم آن حضرت برای چه قیام کردوبرای چه شهیدشد؟
آیا جزاین است که امام حسین حجت خداست وپیشوای مردم است برای آنکه مردم درشناخت وعمل به دستورات دین اسلام ازاو پیروی کنندآیا خدا،شرع خداویاحجت خداازشماچنین چیزی خواسته اند؟ عزاداری برای معصومین صرفاًسوگواری کردن نیست این عزاداری هابهانه ای است برای شناخت پیداکردن ، برای آنکه تکرارکنیم که مابایددرچه مسیری قدم برداریم این عزاداری هاتلنگوری است تاراه درست راگم نکنیم.
کدامیک ازائمه بعدازامام حسین اینگونه عزاداری کرده اندامام سجاد که خودشاهدآن ماجرابوده کی چنین عزاداری کرده است چرابرخی ازائمه معصومین پیشی گرفته اندشیعه یعنی پیرو یعنی دنباله رو یعنی دنبال امام رفتن نه ازاو سبقت گرفتن ازامام سبقت بگیرید راه راگم خواهیدکرد
اگرقصداهدای خون است به مراکزانتقال خون برویدوخونتان رااهداکنیدتا به بیماران نیازمند کمکی کرده باشیدآیااین بهترازآن نیست که بی دلیل به بدنتان لطمه بزنیدوخونتان راهدردهیدوسرتاپایتان رانجس کنیدوآبروی تشیع رابه بازی بگیریدوبعدهم ادعاکنیداین محبت است این چگونه محبتی است؟ مهمترین چیزی که امام حسین ازمامی خواهدعمل به واجبات وترک محرمات است. ازامام اطاعت کنیدوبدعت های خودساخته وخرافات راترک کنید.آبروی اهل بیت راحفظ کنید.نه به شرع خدا چیزی بیافزاییدونه ازآن کم کنید.بدعت هایی چون قمه زدن خلاف شرع خداست وآنچه خلاف شرع است سبب ناخرسندی امام حسین خواهدبود حجت خداهرگزازشمانمی خواهدخلاف شرع خداعمل کنیدو حیثیت دین خدا واولیای خدارابه بازی بگیرید
امام صادق علیه السّلام می فرمایند : ای شیعیان! شما به ما منسوب هستید پس مایه زینت ما باشید نه مایه آبروریزی ما
روشنگران roshangaran
1.سخنرانی تأمل برانگیز استادرائفی پور