ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شبهه پیرامون مقوله مهدویت
پرسش : مگر هدف از آمدن پیامبران و امامان هدایت انسان نیست، پس چرا در شرایط و برههی حساس کنونی، امام زمان در غیبت به سر میبره و دسترسی بهش (به ایشان) این قدر سخت دشواره؟! نعوذ باالله، مگر خدا میخواد انسان رو اذیت کنه؟! (شبههی رایج شده در فضای مجازی)
پاسخ : این که چرا امام زمان علیه السلام در غیبت به سر میبرند، یک مقوله و سؤال است، اما سوق دادن ذهن به این که «مگر خدا میخواهد انسان را اذیت کند»، یک مقولهی دیگری است. و البته اپ"ادب" در گفتار، بیانگر شخصیت و مواضع میباشد. در هر حال، پاسخ سؤال اول مبتنی و مستلزم "امام شناسی و غیبت شناسی" میباشد، اما پاسخ سؤال دوم، مبتنی و مستلزم "خداشناسی و توحید" میباشد؛ چرا که حتی فرض ظلم و اذیت کردن از ناحیه خداوند متعال، در عین نشناختن و عدم باور و ایمان، افترا و اهانت به او میباشد (حتی در عالَم فرض).
الف – البته که انبیا و امامان علیهم السلام، به منظور هدایت بشر و جامعهی بشری گسیل شدهاند، اما معنا و مصداق هدایت نیز این نیست که آنها در خانهای نشسته باشند و همه بتوانند به دیدار آنها بروند! چنین چیزی در زمان حیات آنها نیز برای همگان میسر نبود، اما هدایت عمومی بود و هست.
ب – به زندگی روزمرهی خود نگاه کنیم؛ حتی هدایت یک گروه کوچک علمی، ورزشی، فرهنگی، اقتصادی ... و حتی گردشگری، هزاران هزار تدبیر، وسیله، برنامه، راهبرد و کار علنی و پنهان دارد، پس چگونه تصور میشود که هدایت تکوینی و تشریعی خداوند متعال به واسطهی انبیا یا ائمه اطهار علیهم السلام، به چند کار ظاهری که ما میبینیم، مانند آمدن به مسجد، رفتن بر منبر، یا قرار گرفتن پشت تریبون و وعظ، خطبه و یا کارهایی از این قبیل خلاصه میگردد؟!
ج – بنابر این، امام زمان علیه السلام هستند و به امر الهی، به کارهای امامت میپردازند و از فیض وجود گرفته، تا افاضه علم و تمامی انوار هدایتی، تمامی امور گوناگون عالَم، تا حفظ قرآن کریم، تا هدایت انسانها و تمامی مقدرات عالَم هستی، همه از جانب خداوند متعال و توسط کارگزارانش انجام میگیرد که "امام" در رأس آنهاست. سورهی القدر چه میفرماید؟
« تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ » (القدر، 4)
ترجمه: فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر کاری نازل میشوند.
د – "امام"، حبلُ الله، عروةُ الوثقی، مصباحُ الهداة، سفینةُ النجاة و حلقهی "اتصال" است، چه در غیبت باشد یا نباشد، چه مردم او را ببینند و یا نبینند!
امام رضا علیه السلام: « اِنَّ الامامة اَجَلُّ قدراً واَعْظَمُ شاْناً واَعْلامکاناً واَمْنَعُ جانباً واَبْعَدُ غَوراً من اَنْ یبلغها النّاس بعقولهم » (اصول کافی، جلد 1، کتاب الحجة)
ترجمه: امامت، ارزشی والاتر، شأنی بزرگتر، جایگاهی برتر، موقعیتی فراتر و ژرفایی فزونتر از آن دارد که مردم بتوانند با ملاکهای عقلی خویش، آن را اندازه گیرند و به آن برسند»
غیبت:
بنابر این، نه تنها نباید اجازه دهیم که امر "هدایت" اینگونه سخیف ترسیم شود، و امر خطیر "ولایت و امامت"، با شعارهایی چون: «پس کجاست؟ چرا نیامد؟ مگر برای من (ما) فرستاده نشده است و ...؟ سبک قلمداد گردد! بلکه باید در "امامشناسی" و نیز "امر غیبت"، اهتمام ورزیم.
"غیبت"، به معنای نبودن، نیست شدن و نابود بودن نمیباشد، بلکه در مقابل امر "ظهور" قرار دارد که از حیث شناختی، یعنی "غیبت از شناخته شدن ظاهری" میباشد و از حیث ادارهی امور، یعنی هنوز بر مسند حکومت مستقر نگردیده است و حکومت نمینماید.
تکالیف امام:
امام دو شأن دارد: یکی "ولایت و امامت" به معنای عام آن میباشد، که انتخابش با خداوند است و مردم در آن نقشی ندارند و در هیچ زمان، مکان و شرایطی، منقطع نمیگردد؛ اما دیگری "حکومت" است که مستلزم خواست مردم، مساعد بودن زمینه، آمادگی برای پذیرش، فراهم بودن شرایط و ... میباشد؛ و خلاصه آن که به "مردم" بر میگردد.
خلافت و حکومت حق "امام" است، اما مردم از روی جهل و نادانی خود، در یک برهه، تابع تصمیمات سقیفهها میشوند؛ در یک برهه نیز گرد امام جمع میشوند و از او با تمنا و اصرار مسئلت میدارند که زعامت و حکومت بر ما را بپذیر.
دست کم در عصر خودمان بسیار تجربه کردهایم و هر روز نیز شاهد فراز و نشیبهایش میباشیم. مردم مسلمان و حتی شیعهی ایران، در یک برههای «جاوید شاه» میگفتند و در شهادتین، نماز و ...، برای بقای ابدی طاغوت شعار میدادند و برای قدوم نامبارکش فرش قرمز پهن میکردند ...، او نیز پنجهی حکومت ظالمانهی خود را در جسم و جان این مردم فرو برده بود. اما در یک برههی دیگری، مردم هوشیار و بیدار شدند، "مرگ بر شاه، مرگ بر امریکا و انگلیس و الله اکبر" گفتند، برای ظهور « فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ » به میدان آمدند، تلاش و جهاد و ایستادگی کردند ...، بالتبع آن حکومت سقوط کرد و حکومتی که خواست مردم بود، استقرار یافت، تداوم، رشد و قوتش نیز به مردم بستگی دارد.
تکلیف مردم:
ظهور امام زمان، حضرت مهدی سلام الله علیه برای حکومت نیز خارج از این قواعد کلی نمیباشد؛ بنابر این مردم باید با بصیرت تمام، دنبال قابلیت خود و مهیا نمودن زمینه و شرایط لازم، برای حکومت ایشان باشند که با توجه به استیلای ظلم و حکومت طواغیت در عالم، بدون قیام و انقلاب صورت نمیپذیرد.
شعار مهدی بیا، مهدی بیا:
این شعار بسیار ژرف و زیباست، اما (از باب مزاح معنادار) به دوستان میگفتیم: اولاً بگویید: "مهدی علیه السلام، کجا رفتهاند که بیاید؟ ایشان در بین ما هستند و جایی نرفتهاند" – ثانیاً چقدر تنبل هستید که به ایشان میگویید: ما نمیآییم، تو بیا؟!" انسان عاقل به نور نمیگوید: "تو بیا"، بلکه خودش به سمت نور میرود.
خدا هست، روز موعود و تحقق وعدهها نیز هست، لقاء الله در بهشت برین نیز هست، رسول و کتاب و امام نیز موهبت شده است، اما انسان (مردم)، خودشان باید توجه کنند، انتخاب هدف و مسیر نمایند و گام بردارند. چنان که خدا هست، عبادت هم هست، نماز و قبله هم هست، اما هر کسی خودش باید برای نماز قیام نماید. کسی به بهشت نمیگوید: تو بیا!
بنابر این، اگر مردم به گوشهای بخزند – در خواب و چرت عظما فرو روند - ولایت و سلطهی شیاطین جنّ و انس را بپذیرند – به کمی چرب و شیرین دنیا که آنها مقابل مسلمانان پرت میکنند راضی شوند - مقابل ظلم رضایت داشته باشند و یا سکوت کنند - ضمن مخالفت نظری با هر گونه فسادی، در عمل یا آلوده باشند و یا دست کم خوششان بیاید و...، با شعار "مهدی بیا، مهدی بیا"، هیچ اتفاقی نمیافتد. هم چنان که قرآن کریم سبب خسران بیشترشان میگردد و نمازشان نیز به جای آن که آنها را وصل کند، دورتر مینماید.
دسترسی به امام علیه السلام:
دسترسی یعنی چه؟ یعنی دیدن با چشم، شنیدن صدا با گوش و احیاناً دست دادن و مصافحه و گرفتن عکس سلفی با ایشان؟!
بسیاری از مردم، امام عصر خویش را ندیدند، اما او را شناختند، مرتبط و متصل شدند، نسبت به او محبت و مودت پیدا کردند، تبعیت کردند و هدایت شدند؛ اما بسیاری دیگر، امام زمان خویش را با دیدهی ظاهری دیدند، صدایش را هم شنیدند، اما فرقش را شکافتند، یا سینهاش را دریدند و یا سرش را بریدند.
وجود امام زمان(ع) و امامت آن حضرت از مباحث
امامت خاصه است که برای اثبات آن مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره
گرفت، بلکه با استخدام دلیل عقلی در امامت عامه و ضرورت وجود امام در همه
زمان ها و استناد به روایات و نقل های تاریخی که در این زمان، امام را
منحصر در وجود حضرت مهدی(عج) می کند، می توان به مقصود نائل آمد.
ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی در همه
زمانها با استناد به دلایل متعدد عقلی در امامت عامه است مثلاً نبوت و
امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف باید چنین لطفی
همیشگی باشد.
روایاتی هم که دلالت می کنند آن انسان معصوم و
کامل در وجود امام زمان (عج) منحصر گشته است به حدی زیاد است که قابل
انکار نیست تا جایی که بسیاری از دانشمندان نامدار اهل سنت پذیرفته و در
کتاب هایشان متذکر شده اند که: مهدی موعود فرزند امام حسن عسکری(ع) است و
در سامراء در سال 255 هجری متولد شده است و در پس پرده غیبت زندگی می کند و
روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد.
پذیرش طول عمر حضرت مهدی(عج) نیز هیچ گونه
استبعادی ندارد. زیرا آن حضرت با دانش خدادادی و با استفاده از روشهای
طبیعی و علمی میتواند برای مدتی بسیار طولانی و بدون اینکه آثار فرسودگی و
پیری در او پدیدار گردد، در این دنیا زندگی کند. علاوه بر اینکه استبعادی
ندارد که در عالم انسانی خداوند حجت خود را به عنوان ذخیره و پشتوانه اجرای
عدالت و نفی و طرد ظلم و ظالمان، به صورت استثناء و فراتر از عوامل طبیعی و
ظاهری قرار دهد.
امامت امام زمان(ع) و وجود حضرت از مباحث امامت خاصه است . در امامت خاصه مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت [1] ، بلکه دلیل عقلی امامت عامه و ضرورت وجود امام (ع) در تمام زمان ها را اثبات می کند.
در امامت عامه برهان عقلی بر ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی روی زمین اقامه می شود.
حال اگر ادله تاریخی و روائی دال بر ولادت و حیات حضرت مهدی(ع) به مقدمه اول ضمیمه گردد، اثبات می شود که در این زمان تنها آن حضرت(عج) واسطه فیض الهی است و زنده هم می باشد [2] .
بررسی دو رکن استدلال:
ادامه مطلب ...