ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : قرآن تصریح دارد که هر کس جز خدا «ولیّ» بگیرد، جایگاهش جهنم است و حال آن که شیعیان معصومین را «اولیاء الله» میدانند! به این تناقض چگونه پاسخ داده میشود.
پاسخ :
تناقض به هنگام تفکیک و یا مثله کردن آیات و ایمان به بعضی
و کفر (پوشاندن) بعضی دیگر پیش میآید، وگرنه در قرآن کریم
تناقضی وجود ندارد. هیچ گاه نباید کسی (موافق یا مخالف)، در
مقام تحقیق و بررسی در آیات قرآن کریم، بر اساس میل، کشش، هوای
نفس و پیشداوری، آیات کریمه را مورد مطالعه قرار دهد.
الف – کلمه «ولایت» معانی متفاوتی دارد. واژه «ولایت» و مشتقات
آن یعنی ولی، مولی، تولی، همه از یک ماده است. ریشه همه آنها
ولایت است. صفت مشبهه اش ولی میشود. جمع آن اولیاء است. فعلش
هم تولی میباشد.
کلمه یا اسم «ولی» گاه در مورد حق تعالی به کار رفته است، چنان
چه میفرماید: الله ولی مؤمنان است. گاه به صورت جمع، در مورد
طواغیب به کار رفته است، چنان چه میفرماید: اولیا کفار،
طواغیب هستند «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ ... الَّذِینَ
کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ». در هر دو صورت فوق،
این کلمه به معنای «آقا، سرور و صاحب اختیار» میباشد. و تصریح
دارد که مؤمن الله را صاحب اختیار خود میداند، اما کفار
خودشان ولایت و سلطهی شیطان را قبول میکنند «إِنَّمَا
سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» - گاه به معنای
بزرگی و زیر نفوذ داشتن و سرپرستی است، چنان چه میفرماید بعضی
از مؤمنین، اولیای بعضی دیگر هستند و بعضی از کفار و منافقین
نیز اولیای بعضی دیگر هستند - گاه این کلمه به معنای پشتیبان،
ناصر و مددکار به کار رفته است، چنان چه میفرماید سرپرست،
پشتیبان و ناصر مؤمنین الله جلّ جلاله است، اما کفار مولایی
ندارند که بتواند آنها را یاری کند: «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ
مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَأَنَّ الْکَافِرِینَ لَا مَوْلَى
لَهُمْ». اما گاه این کلمه به معنای دوستی به کار رفته است و
به بندگان نیز نسبت داده شده است، چنان چه میفرماید، دوستان
خدا خوف و حزنی نخواهند داشت. «أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ
لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»
ادامه مطلب ...
پرسش : (فضای مجازی): من در حیرتم که چرا در عربستان که مهد اسلام است، حتی یک امامزاده هم وجود ندارد؟! ولی در کشور ما که به زور شمشیر مسلمان شدهایم، این همه امام زاده هست!
پاسخ :
فرض کنید که در عربستان امامزادهای نباشد و در ایران باشد، چه ربطی دارد به این که ایرانیان به زور شمشیر مسلمان شدند و یا با عقل، علم و قلب ایمان آوردند – بالاخره هر غیر مسلمانی نیز میداند که اگر ملتی به زور جنگ ایمان آورده باشند، با جنگ بعدی ایمان خود را از دست داده و به دین و آیین دیگری ایمان میآورند، مثلاً پس از حمله مغولها، سیصد سال استعمار و استثمار روسها، انگلیسها و امریکاییها، از بیخ و بن بیدین میشوند، نه این که هم چنان و با علمی بیشتر و ایمانی راسختر، بر سر ایمان خود بمانند، اگر چه در هر عصری گروه گروه کشته شوند!
*- هر که بگوید ایرانیها به خاطر حمله اعراب اسلام آوردند، خودش ایرانی نیست که ایمان نیاورده است – مضافاً بر این که به شعور یک ملت توهینی میکند که فقط مطلوب کفار و صهیونیستها میباشد.
الف – هر غیر مسلمانی نیز میداند که حمله اعراب به ایران، در زمان خلیفهی دوم رخ داده است، پس در آن زمان، امامزادگان زیادی (از فرزندان، نوهها و نتیجهها) وجود نداشتند که به ایران آمده باشند.
ادامه مطلب ...