ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
میثم تمّار از یاران نزدیک امام علی(ع) بود. میثم گاهى مناجاتهاى آنحضرت را در نخلستانهاى کوفه از نزدیک مشاهده کرده است. میثم در این باره میگوید: «شبی از شبها مولای من امیرالمؤمنین علی(ع) با من به بیرون از کوفه آمد و در مسجدی که آنجا بود چهار رکعت نماز گزارد، بعد از سلام نماز و گفتن تسبیح عرضه داشت:
خدایا! چگونه تو را بخوانم با آنکه نافرمانی تو را کردهام، و چگونه تو را نخوانم بعد از آنکه تو را شناخته و محبت تو در دلم جای گرفته است. دستی را به طرف تو دراز کردم که از گناه پُر است و چشمی که امیدوار (به بخشش و کرم) تو است... (دعایی طولانی کرد) سپس صدا را آهسته نمود و سر بر خاک نهاده سجده کرد و یکصد مرتبه گفت: العفو، العفو، آنگاه برخاست و بیرون رفت، من به دنبال حضرت به صحرا رفتم، حضرت خطّی برایم کشید و فرمود: مبادا از این خط بگذری! آنگاه خودش تنها رفت، شب تاریکی بود با خودم گفتم: تو مولای خود را رها کردی با آنکه او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر او چه عذری خواهی داشت، به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم. به همین جهت، دنبال حضرت حرکت کردم، مقداری که آمدم دیدم حضرت سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن میگوید و چاه نیز با حضرت سخن میگوید، که ناگاه حضرت متوجّه من شده فرمود: کیستی؟ گفتم: میثم. فرمود: آیا نگفتم از آن خط عبور نکنی؟ عرض کردم: ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم دلم آرام نگرفت فرمود: آیا از حرفهای من چیزی شنیدی؟ عرض کردم: نه، فرمود: ای میثم! در سینه عقدههایی است که وقتی سینهام از آن تنگ میشود با دست زمین را گود میکنم و اسرار خود را برای آن بازگو میکنم...».[1]
ادامه مطلب ...
با توجه به این که ائمه (ع) از هر گونه گناه و خطا و فراموشی معصوم اند، باید به صحت رفتار و سیره امامان (ع) اعتقاد داشته و به مقدار توان به دنبال کشف اسرار و دلایل آن باشیم، تا به عنوان الگو در زندگی خود به کار بندیم.
از طرف دیگر با تحلیل رفتار و سیره امامان (ع) می توان به خردمندی و دوراندیشی آنان در تمام موضعگیری ها پی برد؛ زیرا رفتار و موضعگیری امامان، با ملاحظه تأثیرگذاری در طول تاریخ و پیروزی نهایی حق بر باطل میباشد. با این نگاه صبر و سکوت امام علی (ع)، فریادی رسا بر مظلومیت آن حضرت در طول تاریخ است. سکوت حضرت، زمینه سوء استفاده دشمنان را خشکاند تا نهال نو پای اسلام بتواند به رشد و تعالی خود ادامه دهد.
او خود بیان میدارد که انگیزه سکوتش حفظ دین، حفظ وحدت اسلامی و رعایت مصالح جهان اسلام، بوده است.
درباره رفتار و سیره معصومان (ع) از دو زاویه "پیش نگاه" و "پس نگاه" میتوان به قضاوت نشست.
با نگرش پیش نگاه»امامان (ع) معصوم هستند و "قول، فعل و تقریر" آنان از هر گونه خطا و اشتباه مصون است، به ویژه در مواردی که به امامت و هدایت جامعه مربوط است. در این گونه موارد تمامی علما نسبت به عصمت امامان (ع) اتفاق نظر دارند. با پایبندی به این اصل اساسی باید به صحت رفتار و سیره امامان (ع) اعتقاد داشت و به مقدار توانایی به دنبال کشف اسرار و دلایل آن باشیم تا به عنوان الگو در زندگی خود به کار بندیم.
با نگرش پس نگاه نیز میتوان، به خردمندی و دوراندیشی امامان (ع) در موضعگیری های آنان پی برد؛ زیرا رفتار و موضعگیری امامان، با ملاحظه تأثیرگذاری در طول تاریخ و پیروزی نهایی حق بر باطل است. اگر چه در زمان خودشان این پیروزی اتفاق نیفتد و رنج و سختی فراوانی را در زندگی خود تحمل کنند. با این نگاه صبر و سکوت امام علی (ع)، فریادی رسا بر مظلومیت آن حضرت در طول تاریخ است. سکوت حضرت، زمینه سوء استفاده دشمنان را خشکاند چنان که ابوسفیان حاضر شده بود با امام علی (ع) بیعت کند و علیه خلفا اقدام کند! امّا امام علی (ع) با آگاهی و دوراندیشی دست رد بر سینه آن بدخواه مسلمانان زد.
در روزی دیگر امام علی (ع) در پاسخ به حضرت فاطمه (س)که از ایشان پرسیدند؛ چرا با آن همه قدرت و توان هیچ اقدامی برای تنبیه این افراد پست و زبون انجام نمی دهی؟ فرمودند: اگر میخواهی نام پدرت رسول الله (ص) همچنان باقی بماند باید صبر کنیم.[1] در روایت دیگر امام علی (ع) فرمودند: به خدا قسم اگر خطر نابودی دین، بازگشت کفر و پراکندگی مسلمانان در میان نبود، این گونه صبر نمیکردم.[2]
این دو نمونه تاریخی و نمونههای فراوان دیگر حکایت از آن دارد که حساسیت زمانه اقتضا میکرد اهل بیت (ع) و مخصوصا امام علی (ع) حتی برای حفظ ظاهر اسلام، آن چنان که گفته شد، صبر کنند و همچون "خار در چشم و استخوان در گلو" روزگار را بگذرانند.
اما نکته مهم آن است که در کنار این صبر، باید حق و حقیقت در طول تاریخ آشکار بماند و سیاهی ظلم و خیانت برای همگان در طول تاریخ معلوم شود. هنر امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) آن بود که به گونهای رنج و زجر را تحمل کردند که رو سیاهی آن برای ظالمان در طول تاریخ قابل پاک شدن نباشد و وجدان هر انسان منصفی در طول تاریخ به حقانیت اهل بیت گواهی دهد.
پس به عنوان یک اصل کلی میتوان گفت: هرگاه اظهار حق با مظلومیت همراه باشد ماندگاری آن بیشتر خواهد بود و هر چه مظلومیت بیشتر باشد، تأثیر آن حق در طول تاریخ پر رنگتر خواهد بود. نقطه اوج تقارن "حقانیت و مظلومیت" را در زندگانی اهل بیت به ویژه حضرت علی (ع) حضرت فاطمه (س) و امام حسین (ع) میتوان مشاهده کرد. از این رو اگر چه کشاندن امام علی (ع) برای بیعت و محنتهای حضرت فاطمه (س) در این زمینه از جهت تاریخی و روابط زمینی یک "تحمیل" و ظلم آشکار بود، اما از جهت ملکوتی و آسمانی یک "انتخاب" بود. به همین جهت برخی اهل معرفت گفتهاند: علی (ع) را نبردند، بلکه خودش رفت، اما به گونهای که در طول تاریخ ظلم غاصبان قابل انکار نباشد.