ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : نوحهای شنیدم که در آن از لفظ «آل الله» استفاده شد. معنی آل الله چیست؟ آیا حقا شرک به خدا نیست؟ فرض کنید من یک فرد مسیحی و درحال تحقیق در اسلام باشم
حتی اگر بگوییم مقصود ارادت و دوست داشتن خداوند و دوستدارانشان بوده، چرا این ارادت را درست بیان نکنیم که باعث هزاران برداشت نادرست شود؟!
پاسخ :
ابتدا توجه داشته باشیم، در بیان معارف اسلامی، اصلاً این که یک خارجی، یک مسیحی، یک یهودی یا یک کافر چگونه نگاه میکند و یا چه معنایی را برداشت میکند، ملاک نمیباشد.
پس، همیشه سؤال یا شبههی خود را مطرح کنیم و با جدیت پاسخ را جویا گردیم، اما هیچ گاه دنبال آن نباشیم که یک مسیحی یا یهودی چه میفهمد یا چگونه برداشت میکند؟ او نیز اگر مایل است، باید ببیند این کلام، این واژه، این آیه، این حدیث و ...، در فرهنگ اسلام چگونه معنا شده است.
معنای آل:
ما گاهی یک معنای مصطلح و رایجی از یک کلمه را میدانیم و گمان میکنیم که تنها معنایش همین است، هر چند که ممکن است همان معنای رایج، از یک معنای اصلیتری اخذ شده باشد. از این رو، گمان میکنیم که "آل"، یعنی زن و فرزند و به ویژه نسل نَسَبی. در حالی که اصلاً چنین انحصاری در معنای "آل" وجود ندارد.
ادامه مطلب ...
پرسش : مامسلمانان اعتقاد داریم اولین سوال در ان دنیا نماز است ،هرکس نمازش قبول است به باقی اعمال رسیدگی میکنند. پس تکلیف یک آفریقایی، امریکایی و ... که از نماز نشنیده و یا مسیحی است چیست؟
پاسخ :
دین اسلام نیز مانند هر بنا و ساختار دیگری بر اساس «اصول و فروع»
استوار شده است و نماز یکی از فروع دین و البته از اهمیت ویژهای
برخوردار است، تا آنجا که فرمودهاند «هر چیزی صورتی دارد و صورت دین
اسلام، نماز است» و یا «نماز ستون دین است».
الف – با توجه به نکتهی فوق، معلوم میشود که ابتدا از اصول و در رأس
آن سؤال میشود. چنان چه تصریح شده و میدانیم که اولین سؤال «من ربّک
– پروردگارت کیست؟» میباشد. و دقت شود که پرسیده نمیشود خالقت کیست؟
بلکه پرسیده میشود «ربّ تو کیست؟» یعنی در طول زندگی چه کسی را صاحب
اختیار و تربیت کنندهی امورت میشناختی؟ فرعون زمان، طاغوتها، شهوت،
ثروت ... و یا الله جل جلاله؟ و پاسخ نیز با جملهباقی نخواهد بود،
بلکه منطبق با واقعیت شخص خواهد بود.
ادامه مطلب ...
پرسش :بسیار مطرح میکنند که علت مسلمانی ملت ایران، حمله اعراب به ایران است! پاسخ استدلالی شما چیست؟
پاسخ :
اگر چه آنان که چنین اتهامی به فهم و شعور ملت ما وارد میکنند باید
خود دلیلی بر اثبات مدعای توهیآمیز خود بیاورند، و لابد خودشان ایرانی
نیستند که این جنگ در آنها اثر مشابه نگذاشته و مسلمان نشده و با آن
مخالفت میکنند! اما پاسخ استدلالی لازم به شرح ذیل ایفاد میگردد:
هر موجودیتی، برای پیدایش و سپس تداوم بقایش به دو «علت» نیاز دارد:
الف – علت به وجود آورنده (علت محدثه) و ب - علت نگهدارنده (علت
مبقیه). لذا اگر پدیدهای به علتی به وجود بیاید، آن علت دلیلی برای
بقای آن نیست، مگر آن که علل نگهدارنده نیز وجود داشته باشد. مثلاً
اگر مهندس و معمار و بنا و کارگر و مصالح، از علل به وجود آورنده
(محدثه) یک بنا باشند، دلیل نیست که آن بنا طی دهها یا صدها سال باقی
بماند، مگر آن که از علل نگهدارنده (مبقیه) مانند: زیر سازی محکم،
کیفیت مصالح، شرایط مناسب جوی و ... نیز برخوردار باشد.
ادامه مطلب ...
پرسش : آیا عاشقی حرام است؟
پاسخ :
اگر بگوییم عالم هستی جز تجلی معشوق نیست و حیات و زندگی نیز به جز عشق نیست، خلاف یا گزاف نگفتهایم. لذا مقوله «عشق» بسیار والاتر از حلال و حرام است. عشق، هدف گرفتن معشوق است و حلال و حرام، راه زودتر و سالمتر رسیدن به معشوق. به قول حافظ: «عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید – ناخوانده درس رمزی از کارگاه هستی»
منتهی به شرطی که «عشق»، حقیقتاً و واقعاً عشق باشد و نام هر نیاز، غریزه، جاذبه یا کشش، پسند و احیاناً تعلق خاطر اندکی عشق گذاشته نشود.عشق عاشق انعکاس عشق معشوق است:
ادامه مطلب ...
پرسش : وقت دعا فکر میکنم، خدا همه چیز را آفریده و به خودمان واگذار کرده است و دعا یا توکل تلقیناتی است برای فریب خودمان؟
پاسخ :
آیا این گمان خطا خودش یک تلقین کاذب نیست؟ به کدام یا به چه استدلال
عقلانی و منطقیای مبتنی و متکی است؟
دقت شود، اگر کسی اعتقادی به خدا نداشته باشد، نباید اصلاً در خصوص
توکل، توسل، دعا و ... که به خدا و فعل خدا و چگونگی ارتباط انسان با
خدا بر میگردد، تفحص و بحث کند، چرا که اصل را قبول ندارد تا فرع
متعلق به آن را قبول داشته باشد یا مورد تفکر و بحث قرار دهد و باید
تحقیق و تفکر خود را از نقطهی دیگری آغاز نماید. اما اگر کسی خدا را
قبول داشته باشد، با شناختی که از خالق علیم، حکیم و قادر دارد،
میفهمد که آفریدن جهان و رها کردن آن، کاری عبث و غیر حکیمانه است و
چنین کارهایی از خدا صادر نمیگردد و او منزه (سبحان) از این نقصها
میباشد. لذا هم خلق کرده و هم «ربوبیّت» مینماید. چنان چه فرمود:
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا
لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ
إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ» (المؤمنون، 115 و 116)
ترجمه: آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوى
ما بازگردانیده نمىشوید * پس والاست خدا فرمانرواى برحق خدایى جز او
نیست [اوست] پروردگار عرش گرانمایه.
ادامه مطلب ...
پرسش : برخی افراد می گویند: حضرت علی (ع) فرموده اول حق را بشناس و بعد اهل آن را، لذا ما فقط قرآن و نهج البلاغه میخوانیم و بدان عمل میکنیم و هیچ یک از علما را قبول نداریم؟
پاسخ :
یا در این گروه اصلاً مطالعات و اندیشه راه نیافته است و صورت نمیپذیرد و یا یک گروهی برای ترویج اندیشهی منحط وهابیت راه انداختهاند و به نام قرآن و نهج البلاغه، خود و دیگران را فریب میدهند.
پس، چه بخواهند و چه نخواهند، به علمایی رجوع کردهاند که قرآن و نهج البلاغه را تدوین، منتشر، ترویج و تعلیم کردهاند تا امروز به دست آنها رسیده است. حال چطور میگویند که چند صفحه کاغذ برای ما کافیست؟ دیگر معلم یا معلمهایش را نمیخواهیم؟! اینها اول معلم را شناخته و سپس الفبا را آموختند و یا چون الفبا آموختند فهمیدند معلم کیست؟!
ادامه مطلب ...