ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وجود امام زمان(ع) و امامت آن حضرت از مباحث
امامت خاصه است که برای اثبات آن مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره
گرفت، بلکه با استخدام دلیل عقلی در امامت عامه و ضرورت وجود امام در همه
زمان ها و استناد به روایات و نقل های تاریخی که در این زمان، امام را
منحصر در وجود حضرت مهدی(عج) می کند، می توان به مقصود نائل آمد.
ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی در همه
زمانها با استناد به دلایل متعدد عقلی در امامت عامه است مثلاً نبوت و
امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف باید چنین لطفی
همیشگی باشد.
روایاتی هم که دلالت می کنند آن انسان معصوم و
کامل در وجود امام زمان (عج) منحصر گشته است به حدی زیاد است که قابل
انکار نیست تا جایی که بسیاری از دانشمندان نامدار اهل سنت پذیرفته و در
کتاب هایشان متذکر شده اند که: مهدی موعود فرزند امام حسن عسکری(ع) است و
در سامراء در سال 255 هجری متولد شده است و در پس پرده غیبت زندگی می کند و
روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد.
پذیرش طول عمر حضرت مهدی(عج) نیز هیچ گونه
استبعادی ندارد. زیرا آن حضرت با دانش خدادادی و با استفاده از روشهای
طبیعی و علمی میتواند برای مدتی بسیار طولانی و بدون اینکه آثار فرسودگی و
پیری در او پدیدار گردد، در این دنیا زندگی کند. علاوه بر اینکه استبعادی
ندارد که در عالم انسانی خداوند حجت خود را به عنوان ذخیره و پشتوانه اجرای
عدالت و نفی و طرد ظلم و ظالمان، به صورت استثناء و فراتر از عوامل طبیعی و
ظاهری قرار دهد.
امامت امام زمان(ع) و وجود حضرت از مباحث امامت خاصه است . در امامت خاصه مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت [1] ، بلکه دلیل عقلی امامت عامه و ضرورت وجود امام (ع) در تمام زمان ها را اثبات می کند.
در امامت عامه برهان عقلی بر ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی روی زمین اقامه می شود.
حال اگر ادله تاریخی و روائی دال بر ولادت و حیات حضرت مهدی(ع) به مقدمه اول ضمیمه گردد، اثبات می شود که در این زمان تنها آن حضرت(عج) واسطه فیض الهی است و زنده هم می باشد [2] .
بررسی دو رکن استدلال:
ادامه مطلب ...
غیبت و دورى حجت خدا از بین مردم امرى تازه و جدید نیست که در این امت
آن هم در آخرین وصى پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله تحقق پیدا کرده باشد،
بلکه سنتى الهى بوده که حتى در بین انبیا نیز پیدا شده است. اینک به
اختصار، به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
1- حضرت ادریس علیه السلام
مطابق برخى روایات ادریس پیامبر به جهت مشاجرهاى که بین او و جباران
زمانش ایجاد شد، بیست سال از میان امتش غایب شد و در کوهها و غارها به سر
مىبرد. خداوند ملکى را موکل بر او نموده بود تا هنگام غروب آفتاب افطارى
او را حاضر کند ...(1)
2- حضرت صالح علیه السلام
صدوق رحمة الله علیه به سندش از امام صادق علیه السلام نقل کرده که
فرمود: «ان صالحا علیه السلام غاب عن قومه زمانا و کان یوم غاب عنهم کهلا
... فلما رجع الى قومه یعرفوه بصورته ...(2)؛ همانا صالح علیه السلام مدتى
از قومش غایب شد هنگام غیبت پیرمردى بود ... و وقتى که به قومش بازگشت کسى
او را به چهره نمىشناخت ...»
3- حضرت ابراهیم علیه السلام
حضرت ابراهیم علیه السلام نیز بنابر نقل روایات مدتى از ابتداى ولادت
تا سالهاى زیادى مخفى بود و امر خود را کتمان مىکرد تا آن که خداوند او
را مأمور به ابلاغ رسالتش نمود.(3)
4- حضرت موسى علیه السلام
صدوق نقل مىکند: «... حضرت موسى علیه السلام از شهر مصر به مدین فرار
کرده، در آنجا مدت زیادى نزد حضرت شعیب علیه السلام اقامت نمود ...»(4)
5- حضرت شعیب علیه السلام
مجلسى به سندش از امام على علیه السلام نقل کرده که فرمود: «ان شعیبا
النبى علیه السلام دعا قومه الى الله حتى کبر سنه، ودق عظمه ، ثم غاب عنهم
ما شاء الله ثم عاد الیهم شابا(5)؛ شعیب پیغمبر، قومش را به سوى خدا دعوت
کرد تا پیر شد استخوانهایش ضعیف شد، آن گاه تا مدتى که خواست خدا بود از
میان مردم غایب شد و سپس در حالى که جوان شده بود به سوى آنها بازگشت ...»
6- حضرت الیاس علیه السلام
قطب راوندى نقل مىکند که حضرت الیاس علیه السلام از میان قومش هفت سال غایب شد در آن مدت در صحراها و بیابانها متوارى بود.(6)
7- حضرت دانیال نبى علیه السلام
صدوق رحمة الله علیه مىگوید: «دانیال نبى 90 سال از میان قومش غایب و
اسیر دست بخت النصر بود و پیروانش همگى در این مدت انتظارش را
مىکشیدند.»(7)
8- حضرت عیسى علیه السلام
حضرت عیسى علیه السلام دو نوع غیبت داشته است: یکى در مدت 12 سال در
سرزمینهاى شام و مصر و دیگر از هنگامى که خواستند او را به دار آویزند، تا
هم اکنون که بیش از دو هزار سال از عمر او مىگذرد و هنوز زنده است. وى
هنگام ظهور حضرت مهدى علیه السلام براى تشکیل حکومت عدل جهانى ایشان را
مساعدت خواهد نمود.
پی نوشتها:
1- کمال الدین، ج 1، ص 130، ح 1 ؛ سعد السعود، ص 125.
2- کمال الدین، ص 136 و 137.
3- کمال الدین، ج 1، ص 138.
4- کمال الدین، ج 1، ص 145.
5- بحارالانوار، ج 12، ص 385، ح 10.
6- قصص راوندى، ص 248.
7- کمال الدین، ج 1، ص 385، ح 10.
منبع: موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران.
------------------------------------------------------------------------
پاسخ از حجتالاسلام والمسلمین حسین مهدویان:
کعبه هم منتظرقدوم آسمانی توست.بیاودست پلیدغاصبان کعبه رابرای همیشه از این ساحت قدسی کوتاه کن.
کسی که اندکی تاریخ را مطالعه کرده باشد بی تردید یکی از روشن ترین موضوعاتی که با آن مواجه می شود ظلم ستمگران و تبعات ناشی از آن است.ما اگر تاریخ گذشتگان را ندیده ایم و درک چندان واضحی از آن نداریم اما عصری که در آن زندگی می کنیم را به چشم می بینیم.به چشم می بینیم که حکومتهای سلطه طلب و ستمگر چگونه تلاش می کنند با غارت سرمایه های زمین و مسلط شدن بر افکار وعقاید انسانها ،جاه طلبی های سیری ناپذیر خود را ارضا کنندو برای دیگران سهمی قائل نشوند.در میان این بحرانها چیزی که بیش از همه جلب توجه می کند و فقدانش کاملاًمحسوس است نبود یک حکومت صالح جهانی است تا بدون تبعیض و سلطه طلبی ومعیارهای چندگانه این اوضاع نابسامان را به سامان برساند
سخنرانی استاد رائفی پور