ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش :بسیار مطرح میکنند که علت مسلمانی ملت ایران، حمله اعراب به ایران است! پاسخ استدلالی شما چیست؟
پاسخ :
اگر چه آنان که چنین اتهامی به فهم و شعور ملت ما وارد میکنند باید
خود دلیلی بر اثبات مدعای توهیآمیز خود بیاورند، و لابد خودشان ایرانی
نیستند که این جنگ در آنها اثر مشابه نگذاشته و مسلمان نشده و با آن
مخالفت میکنند! اما پاسخ استدلالی لازم به شرح ذیل ایفاد میگردد:
هر موجودیتی، برای پیدایش و سپس تداوم بقایش به دو «علت» نیاز دارد:
الف – علت به وجود آورنده (علت محدثه) و ب - علت نگهدارنده (علت
مبقیه). لذا اگر پدیدهای به علتی به وجود بیاید، آن علت دلیلی برای
بقای آن نیست، مگر آن که علل نگهدارنده نیز وجود داشته باشد. مثلاً
اگر مهندس و معمار و بنا و کارگر و مصالح، از علل به وجود آورنده
(محدثه) یک بنا باشند، دلیل نیست که آن بنا طی دهها یا صدها سال باقی
بماند، مگر آن که از علل نگهدارنده (مبقیه) مانند: زیر سازی محکم،
کیفیت مصالح، شرایط مناسب جوی و ... نیز برخوردار باشد.
ادامه مطلب ...
پرسش : وقت دعا فکر میکنم، خدا همه چیز را آفریده و به خودمان واگذار کرده است و دعا یا توکل تلقیناتی است برای فریب خودمان؟
پاسخ :
آیا این گمان خطا خودش یک تلقین کاذب نیست؟ به کدام یا به چه استدلال
عقلانی و منطقیای مبتنی و متکی است؟
دقت شود، اگر کسی اعتقادی به خدا نداشته باشد، نباید اصلاً در خصوص
توکل، توسل، دعا و ... که به خدا و فعل خدا و چگونگی ارتباط انسان با
خدا بر میگردد، تفحص و بحث کند، چرا که اصل را قبول ندارد تا فرع
متعلق به آن را قبول داشته باشد یا مورد تفکر و بحث قرار دهد و باید
تحقیق و تفکر خود را از نقطهی دیگری آغاز نماید. اما اگر کسی خدا را
قبول داشته باشد، با شناختی که از خالق علیم، حکیم و قادر دارد،
میفهمد که آفریدن جهان و رها کردن آن، کاری عبث و غیر حکیمانه است و
چنین کارهایی از خدا صادر نمیگردد و او منزه (سبحان) از این نقصها
میباشد. لذا هم خلق کرده و هم «ربوبیّت» مینماید. چنان چه فرمود:
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا
لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ
إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ» (المؤمنون، 115 و 116)
ترجمه: آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوى
ما بازگردانیده نمىشوید * پس والاست خدا فرمانرواى برحق خدایى جز او
نیست [اوست] پروردگار عرش گرانمایه.
ادامه مطلب ...
پرسش : اگر مقدرات سال آینده در شب قدر رقم میخورد، پس تکلیف اختیار انسان در طی سال چه میشود؟
پاسخ :
همین سؤال به شکل دیگر : «با توجه به این که مقدرات سال در شب قدر رقم می خورد پس چه حاجتی به تلاش و دعای ما در طول سال است؟»
لازم است ابتدا بدانیم که «قدر» یعنی چه و تعریف درستی از آن داشته باشیم و بدانیم تفاوت «قضا و قدر» چیست؟
الف - «قدر» به معنای «اندازه و اندازهگیری» است. همان طور که ما نیز در محاورهی روزمره میپرسیم: طول یا عرض این شیء چه قدر است؟ قیمت آن چه قدر است؟ وزن آن چه قدر است؟ تحصیلات وی چقدر است؟ یا فلان عمل نیک چه قدر ثواب دارد ...؟ چنان چه امام رضا علیهالسلام در تعریف قدر میفرمایند: «هندسة شی ء من طول و العرض و البقاء – یعنی: اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقا» (بحارالانوار، ج 5، ص 122).
ادامه مطلب ...
پرسش : خدایی که خیر محض است و از او شرّی صادر نمیگردد، چگونه « یُضِلُّ مَن یَشَاءُ» دارد و هر کسی را بخواهد گمراه میکند؟
پاسخ :
همانطور که اشاره نمودید، خداوند متعال هستی و کمال محض است و بدیهی است که شرّ و بدی از او صادر نمیگردد و از سویی نیز مکرر تصریح نموده است به «یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ».
بدیهی است ذهن در برخورد اول با سؤال و شبهه مواجه میگردد که اولاً: چگونه است که او هر که را بخواهد هدایت و هر که را بخواهد گمراه مینماید، پس تکلیف و نقش «اختیار»ی که داده چه میشود؟ ثانیاً: چرا به کسی که خودش هدایت نموده پاداش میدهد و کسی را که خودش گمراه نموده کیفر مینماید؟ و ثالثاً: از او که شرّی صادر نمیگردد، پس چگونه و چرا گمراه مینماید. گمراه نمودن که کار خیر و خوبی نیست؟!
الف – خوب است که ابتدا پاسخ را با یک مثال در عملکرد خودمان روشن نماییم.
ادامه مطلب ...
پرسش :اگر در عربستان به دنیا میآمدیم، سنی یا وهابی بودیم، اگر در اروپا به دنیا میآمدیم، قطعاً مسیحی بودیم و حالا که در ایران هستیم، مسلمان و اهل تشیع هستیم؛ پس این جبر جغرافیاست که ما را شیعه کرده است. دلیل استدلالی و قوی میخواهیم
پاسخ :
تردیدی نیست که فرهنگ محیط و جوّ حاکم بر محیط زندگی، در
سمت و سو و جهتگیریهای انسان مؤثر میباشند، چنان چه عوامل
دیگری چون فرهنگ خانواده، فرهنگ حاکم بر محیطهای آموزشی،
فرهنگ حاکم بر رسانههای عمومی و از جمله صدا و سیما و ...، در
ساختار فرهنگی انسان تأثیرگذار هستند؛ که اگر چنین تأثیری
نداشتند، هر کشوری و هر فرهنگی بر حفظ و ترویج فرهنگ خود
اهتمام نمیورزید و حتی کفار و مستکبرین این سرمایهگزاریهای
کلان را به امور آموزشی، تربیتی و نیز تبلیغی و ضد تبلیغی در
عرصهها و به شیوههای متفاوت اختصاص نمیدادند. اگر انتخاب
دین جبر محیط باشد، غرب این هزینه را برای ترویج «اسلامهراسی»
در اذهان عمومی نمینماید، چرا که محیط اصلاً اسلامی نمیباشد،
پس نباید جای نگرانی باقی بماند.
اما، تأثیر با «جبر» بسیار متفاوت است و نام هر تأثیری را نمیتوان
«جبر» گذاشت، بلکه باید ابعاد و عمق آن را بررسی نمود.
ادامه مطلب ...
پرسش : تأثیر روزمره خدا در زندگی یک مسلمان چیست؟ اگر میفرماید که من سرنوشتی را تغییر نمیدهم و خودتان باید سرنوشتتان را تغییر دهید، به چه معناست؟ اگر فاعل ما هستیم پس ربوبیت خدا چگونه است؟ چرا وقتی آتش انبوه بر مردم و کودکان غزه ریخته میشد، خدا کاری نمیکرد؟
پاسخ :
در متن سؤال قید شده که منظور
خالقیت، یا قائم بودن حیات و وجود هر چیزی به خداوند متعال و
... نمیباشد، بلکه در موارد مشابه مثال طرح شده است که
بالاخره ما فاعل هستیم یا او است یا چرا در مواقعی مثل غزه
کاری نکرد؟
سؤال اشاره به آیهی « إِنَّ اللّهَ لاَ
یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ » که متن کامل آیه و ترجمه آن
به شرح ذیل میباشد:
«لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ
وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ
اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا
بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ
اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن
دُونِهِ مِن وَالٍ»
ترجمه: براى انسان مراقبهایى (از
فرشتگان الهى غیر از رقیب و عتید که نگارندگان اعمال اویند) از
پیشرو و پشت سر اوست که همواره او را به دستور خدا حفظ مىکنند.
همانا خداوند بر هیچ گروهى آنچه را دارند (از نعمت و رفاه یا
بلا و سختى) تغییر نمىدهد تا آنکه آنان آنچه را در خود دارند
(از ایمان و کفر یا طاعت و فسق) تغییر دهند. و چون خداوند به
گروهى بدى (و عذابى) را اراده نماید هرگز آن را برگشتى نباشد و
براى آنان جز او یاور و سرپرستى نیست.
ادامه مطلب ...