ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : عبادت چیست؟ خدا چه نیازی دارد؟ چرا باید عباداتی مثل نماز یا روزه را عیناً آن طور که دستور داده شده انجام دهیم؟ چه خاصیتی دارد؟
پاسخ :
عبد یعنی «بنده» و عبادت یعنی «بندگی» که
کار عبد است. اما معنای بندگی به هیچ وجه نماز، روزه، حج ... یا سایر
اعمال عبادی واجب یا مستحب وارد شده در اسلام نمیباشد، چرا که اینها
همه مقتضای بندگی معبودی به نام «الله» است، و حال آن که هر کس برای
خود معبودی دارد که او را به شکل مقتضیاش عبادت و بندگی میکند. لذا
برای درک بیشتر مفهوم عبادت و چرایی و تأثیر آن، باید به محورهای ذیل
دقت نمود:
الف – عبادت یا بندگی، انجام اعمال عبادی (در هر دین یا مکتبی که باشد)
نیست، بلکه بندگی یعنی تعلق و وابستگی. انسان وقتی به چیزی تعلق و
وابستگی پیدا کرد، عاشق او میشود و چون همهی محبتاش جلب او شد، او
را هدف قرار میدهد و چون او را هدف قرار داد، به سوی او حرکت میکند و
در این حرکت سعی میکند به هیچ وجه از جادهی اصلی که او را به محبوبش
میرساند خارج و منحرف نگردد، لذا قوانین این حرکت و مسیر را نیز مو به
مو اجرا میکند.
فرض کنیم، کسی وابسته و متعلق به پول است، به گونهای که هدفی جز رسیدن
به پول ندارد. چنین کسی عبد و بندهی پول می شود و پول را معبود و إله
خود میگیرد. این فرد عبد و بندهی پول است و در راه رسیدن به آن از
هیچ تلاشی فروگذار نمینماید. آن چه او در راه رسیدن به پول انجام
میدهد، همان مقتضای عبادت معبودی چون پول است. بدیهی است برای او دیگر
حلال و حرام، مال غیر، مال صغیر، مال یتیم، ربا و ... معنایی ندارد.
همین طور است کسی که «شهوت» یا «هوای نفس» یا ... را هدف، إله و معبود
خود میگیرد. بدیهی است برای کسی که به «هوای نفس» وابسته شده و آن را
بندگی میکند، دیگر مقولههایی چون: عقل، علم، وجدان، بصیرت و
دوراندیشی، عمل صالح و ... معنایی ندارد، چرا که مقتضای عبادت چنان
معبودی، اطاعت محض و برآوردن سریع خواستهی نفسانی به هر قیمتی
میباشد:
«أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ
عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى
بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا
تَذَکَّرُونَ» (الجاثیه -23)
ترجمه: هیچ دیدى آن کسى را که هواى نفس خود را خداى خود گرفت و خدا او
را با داشتن علم گمراه کرد و بر گوش و قلبش مهر نهاد و بر چشمش پرده
انداخت، دیگر بعد از خدا چه کسى او را هدایت مىکند آیا باز هم متذکر
نمىشوید؟
ادامه مطلب ...
اذان
------------------------------
مرحوم شیخ محمدآقاتی ،فایل تصویری
پرسش : مامسلمانان اعتقاد داریم اولین سوال در ان دنیا نماز است ،هرکس نمازش قبول است به باقی اعمال رسیدگی میکنند. پس تکلیف یک آفریقایی، امریکایی و ... که از نماز نشنیده و یا مسیحی است چیست؟
پاسخ :
دین اسلام نیز مانند هر بنا و ساختار دیگری بر اساس «اصول و فروع»
استوار شده است و نماز یکی از فروع دین و البته از اهمیت ویژهای
برخوردار است، تا آنجا که فرمودهاند «هر چیزی صورتی دارد و صورت دین
اسلام، نماز است» و یا «نماز ستون دین است».
الف – با توجه به نکتهی فوق، معلوم میشود که ابتدا از اصول و در رأس
آن سؤال میشود. چنان چه تصریح شده و میدانیم که اولین سؤال «من ربّک
– پروردگارت کیست؟» میباشد. و دقت شود که پرسیده نمیشود خالقت کیست؟
بلکه پرسیده میشود «ربّ تو کیست؟» یعنی در طول زندگی چه کسی را صاحب
اختیار و تربیت کنندهی امورت میشناختی؟ فرعون زمان، طاغوتها، شهوت،
ثروت ... و یا الله جل جلاله؟ و پاسخ نیز با جملهباقی نخواهد بود،
بلکه منطبق با واقعیت شخص خواهد بود.
ادامه مطلب ...
Pray
------------------------------------------------------
نگاه زیبای استادرائفی پوربه نماز
ماانسانیم وانتظارمی رودیک انسان به هرروشی که می تواندمشی انسانیت رادررفتارش بروزدهدومنفعل یابی اعتنانباشداگرکاری ازدسمان برنمی آیددست کم دعا که می توانیم بکنیم ابرازهمدردی وهمزادپنداری ازمابرمی آیدخداراچه دیدیدشایدکسی دعاکردودعایش اجابت شداجابت نشدن دعابه هردلیلی که باشدتوجیهی برای ترک آن نیست چه بساایرادازخودماباشدمن دعامی کنم همه بیماران شفاپیداکنندحتی اگردعایم اجابت نشوددست کم نشان می دهم که شکرگزارسلامتی ام هستم ودرعین حال نسبت به بیماری بیماران ورنجی که می کشندبی اعتنانیستم این مشی انسانیت است این هدف خلقت است ورضای خالق دراین است نه اینکه هدف خلقت دعاکردن است ،نه، هدف رشدوتعالی انسان وبروزانسانیت است به انحاء مختلف...
زمین زیرپای ماازآن خداست وآسمان بالای سرمان وخودمان یعنی جسم وروحمان وهرآنچه درهستی است ازآنچه می بینیم ونمی بینیم و... یعنی آنکه مادرمقابل او بدهکاریم نه طلبکار
شایسته است وقتی باخداوندسخن می گوییم وازاوتقاضایی داریم رفتارمان شبیه طلبکاران ومدعیان نباشد .مباداکریم بودن پروردگار بهانه ای شود تاآداب سخن گفتن بااورانادیده بگیریم.ازخودمان پرسیده ایم برای خداچه کرده ایم که ازاوهمه چیز می خواهیم .مابنده خداییم واوخدای ما، بندگی نمی کنیم وازاو می خواهیم فقط خدایی کند.درنظرماگویا خدایی اوزمانی است که خواسته های مارااجابت کندواگربه ظاهر اجابت نکرد بندگی اش نمی کنیم (البته همه اینگونه نیستند).این چه رفتارناروایی است که ازنعمت های خداونداستفاده می کنیم ،اماازاوروی می گردانیم .
ادامه مطلب ...