تهاجم فرهنگی cultural invasion
اگر
قرار بود مردم درکشورهایی که به لحاظ صنعتی پیشرفته اند وقتشان رابا سگ
بازی ،شرابخواری وشرکت درکلوپ های رقص وفحشا بگذرانند هیچوقت پیشرفت نمی
کردند .آنها باسگ بازی پیشرفت نکرده اند.بهتراست ازپشتکارشان درس بگیریم و رازموفقیت هایشان رابررسی کنیم نه آنکه سبک زندی شان رادر فرومایه ترین حالات تقلیدکنیم.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
چرا سگ نجس است دلیل روایی یا قرانی بیاورید؟
رهیافت جواب صحیح این سوال نیازمند توجه به امورزیر است:
1)ادله ناظر به نجاست سگ
فی
الجمله در نجاست سگ از نظر فقه امامیه جای هیچ شک و تردیدی نیست و هیچ یک
از فقهای امامیه با آن مخالفتی نکرده و در اثبات نجاست آن عموما به دودسته
دلیل متوسل شده اند.
دلیل اول :اجماع
همه فقها اعم از متقدمین و
متاخرین از فقهاء شیعه قائل به حکم نجاست سگ هستند این حکم به گونه ای
مشهور و اتفاقی است که بعضی از فقها از آن به عنوان ضروری فقه( کتاب
الطهارة (للأراکی)، ج1، ص: 491 ) یاد کرده اند. کمتر حکم فقهی با چنین
استحکام و اتفاقی همراه است.
شیخ صدوق در المقنع ،شیخ مفید در المقنعه
،سید مرتضی در الانتصار و الناصریات و الرسائل ،سلار در المراسم العلویه
،شیخ طوسی در القتصاد و الخلاف و الرسائل العشر و النهایه و مصباح المتهجد،
قاضی ابن البراج در المهذب ، ابن حمزة طوسی در الوسیلة ، ابن زهرة در غنیة
النزوع ، ابن إدریس در السرائر ، محقق حلی در الرسائل التسع و المختصر
النافع و المعتبرو شرائع الإسلام ، یحیى بن سعید حلی در الجامع للشرایع و
نزهة الناظر فی الجمع بین الأشباه والنظائر ، فاضل آبی در کشف الرموز از
جمله متقدمین علما هستند که در کتب مذکور به نجاست سگ تصریح نموده و قول
آنان در تحقق اجماع موثر است علاوه بر آنکه بعضی از ایشان صراحتا به اجماعی
بودن این حکم اشاره کرده اند.
دلیل دوم: روایات
روایات فراوان بلکه
در حد تواتر( مدارک العروة (للإشتهاردی)، ج2، ص: 500 ) در مورد نجاست سگ
در کتب معتبر روایی شیعه وجود دارد که با بیانهای مختلف که بعضی به دلالت
صریح مطابقی و بعضی به دلالت التزامی و تضمنی بیانگر نجاست سگ است. با
مراجعه به یکی از این کتاب روایی(ین روایات عموما در کتب روایی شیعه وجود
دارد لکن نقل آن از وسائل الشیعه به دلیل اعتبار سندی و دقت بالایی است که
جناب شیخ حر عاملی در این منبع روایی مبذول داشته است عنوان می گردد. )
بعضی عبارتها را در این رابطه نقل می کنیم.
«الکلب رجس نجس؛سگ موجودی نجس است( وسائل الشیعة، ج1، ص: 227 روایت 574 و همان ج3، ص: 413روایت4020 وهمان ج3، ص: 415روایت4026)
«انّ
الله تعالى لم یخلق خلقاً أنجس من الکلب(وسائل الشیعة، ج1، ص: 220 روایت
560 و همان ج1، ص: 228 روایت 578 ) ؛خداوند هیج مخلوقی را نجس تر از سگ
نیافرید»
«لا والله انّه نجس لا والله انّه نجس(وسائل الشیعة، ج1، ص:
227 روایت 576 و همان ج3، ص: 416روایت 4031 ) به خدا قسم سگ نجس است به
خدا قسم سگ نجس است»
«إن أصاب ثوبک من الکلب رطوبة فاغسله؛ اگر رطوبتی
از سگ به لباست برخورد کرد آن را بشوی» (وسائل الشیعة، ج1، ص: 225 روایت
571 و همان ج3، ص: 415 روایت 4025 و همان ج3، ص: 441 روایت4108)
«یَغْسِلُ
الْمَکَانَ الَّذِی أَصَابَهالکلب]؛ مکانی از بدن را که با سگ تماس پیدا
نموده است تطهیر کنید» (ائل الشیعة، ج1، ص: 276 روایت 722)
«َ وَ لَا
تَشْرَبْ مِنْ سُؤْرِ الْکَلْب ؛ از دمخورده سگ چیزی ننوش»(وسائل الشیعة
ج1 158 9 باب عدم نجاسة الکر من الماء الراکد بملاقاة النجاسة بدون
التغییر ..... ص : 158)
« سَأَلْتُهُ عَنِ الْکَلْبِیَشْرَبُ مِنَ
الْإِنَاءِ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاء؛ از امام صادق در مورد ظرفی که سگ از
آن آب خورده است پرسیدم ایشان فرمودند باید آن را تطهیر کنی»( وسائل الشیعة
ج1 275 11 باب أن لمس الکلب و الکافر لا ینقض الوضوء ..... ص : 274)
از
نبی مکرم اسلام (ص)به طورمکرر و در روایات متعدد نقل شده است که :جبرییل
به ایشان فرموده است که من در خانه ای که در آن سگ وجود داشته باشد وارد
نمی شوم(الکافی ج3 393 باب الصلاة فی الکعبة و فوقها و فی البیع و الکنائس
و المواضع التی تکره الصلاة فیها ..... ص : 387 و
الکافی ج3 393 باب الصلاة فی الکعبة و فوقها و فی البیع و الکنائس و المواضع التی تکره الصلاة فیها ..... ص : 388)
یا
در روایت دیگری که به طرق مختلف نقل شده است پیامبر مکرم اسلام در مورد
خریدو فروش سگ عنوان می فرماید که پولی که از طریق خرید وفروش سگ بدست می
آید حلال نیست مگر در مورد سگ شکاری (بحار الأنوار ج100 52 باب 4 جوامع
المکاسب المحرمة و المحللة ..... ص : 42)
و روایات متعدد دیگر(وسایل الشیعهو 4113و 4177و)
2. فلسفه نجاست سگ
پیش
ازبیان فلسفه وحکمت نجا ست سگ و خوک، به شناخت مفهوم «نجس» مىپردازیم: در
اصطلاح فقهى، نجس به آن چیزى مىگویند که یا از لحاظ ظاهرى و مادّى آنچنان
پلید، زیان بار و خطرساز است؛ و یا از لحاظ باطنى و روحى داراى شقاوت،
پلیدى و خباثت مىباشد؛ و یا این که در بردارندهى هر دو بُعد یاد شده است.
به حدّى که حتى وجود یکى از ابعاد یاد شده، در لزوم اجتناب و پرهیز داشتن
از آنها کافى است. سگ و خوک نیز هم از لحاظ ظاهرى و هم از لحاظ باطنى و
روحى، خطرساز و ضررآفریناند و اجتناب از آنها ضرورى است و دربردارندهى
نوعى پلیدى و در نتیجه «نجاست»اند. وجودِ «تریشینوزیس»، براى بیمارىهاى
انگلى، کرمها و داشتن بستر مناسب براى انتقال میکروبها در بدن سگ و خوک
به انسان همگى موجب اتّخاذ تدابیر بهداشتى و محدودیّتهاى سنگین در مورد
این جانداران شده. البتّه شاید ادّعا شود که اگر محیطى فراهم آید که ما
یقین کنیم دیگر این میکروب در وجود چند مورد محدود از سگ و خوکها وجود
نداشته یا به حدّاقل برسند، آیا باز هم حکم به نجاست آنها ادامه خواهد
داشت؟ در پاسخ گفته مىشود:
1. این ادّعا شامل آن دسته از میکروبهایى
مىشود که شناخته شدهاند و نمىتوان ادعا نمود که گندزدایى کامل در مورد
تمام میکروبها صورت گرفته. به عبارتى: شما حتى اگر بتوانید واکسنى تهیه
کنید که بشر و زندگى طبیعى او را در برابر تمام سگ و خوکها سالم و بهداشتى
نگهدارد، این واکسن فقط در مقابل میکروبهاى موجود و شناخته شده کارساز
است و شامل میکروبهاى ناشناخته و بلکه به وجود نیامده نخواهد بود.
2.
روش پذیرفته شده در قانونگذارىهاى عقلاء جهان آن است که در قوانین،
همواره حالات و موقعیّتهاى اکثریّتى مدّ نظر بوده و چنانچه فرد یا افرادى
به عللى جزء استثناءها باشند، باز خدشهاى در عمومیّت قانون ایجاد نمىشود و
آن موارد نیز باید تابع قانون باشند. روى این جهات، حفظ مصالح عمومى ایجاب
مىکند که همهى افراد و موضوعات، مشمول یک قانون باشند و وحدت رویهى
قانونى حفظ شود.
3. سلامتى فرد و اجتماع آن چنان اهمیت دارد که حتى وجود
احتمال ضرر و لزوم دفع آن نیز قابل توجه است. یعنى با در نظر گرفتن تمام
تلاشها باز هم احتمال مىرود که شاید بستر براى ایجاد ضرر فراهم باشد، پس
اجتناب ضرورى است.
4. ضررها فقط محدود به بهداشت ظاهرى نبوده و توجه به
آسیبهاى روحى و معنوى نیز ضرورى است. و این جنبه نیز در حکم به حرمت و
نجاست مهم است. از این رو، خوک از یک سو به علت تغذیه نامناسب و حتى
استفاده از فضولات و از سوى دیگر به علت بىمبالاتى در رعایت جفتگیرى به
عنوان حیوان «بىغیرت» مشهور است و تغذیه از گوشت آن و همزیستى براى پرورش
آن، چه بسا موجب انتقال این روحیات در آدمى شود. درباره سگ نیز اگر چه
وفادارى آن در دفاع و شکار مورد توجه است و سگ را ارزشمند مىکند، اما
همزیستى با سگ و ورود آن به محیط داخلى خانه آسیبهاى گوناگون بهداشتى و
روانى را در پى دارد. لذا در روایات همزیستى با سگ بسیار نکوهش شده است و
حضور آن مانع نزول فرشتگان دانسته شده است.
با صرف نظر از جهات بهداشت جسم توجه به دو نکته ذیل از جهت بهداشت روانی متعاقب این حکم سودمند است:
1_
اکنون که سگ و خوک به عنوان دو حیوان نجس العین توسط احکام شریعت معرفی
شده اند باز هم می بینیم که بسیاری از افراد با سگ و خوک انس فراوان دارند
آنقدر که گاه رفتار و بازی با سگ برای آنان شیرین تر از هم نشینی با اعضای
خانواده شان می باشد. اکنون فرض می کنیم که این حکم اسلامی نبود، آن وقت
پیامد آن این بود که بسیاری از انسانها حتی اهل ایمان سگی در خانه داشته
باشند و فرزندان آنها با آنان انس بگیرند و با خود آنان با آن سر گرم شوند ،
با کمی دقت می یابیم برای کاری که هیچ ارزش معنوی و حتی مادی ندارد تا چه
اندازه وقت و هزینه های فراوان صرف می شد و انسانها را غافل از کارهای مفید
خویش می ساخت و در مقابل آن خوی حیوانی آنان به دلیل انس با حیوانی چون سگ
رشد می کرد و از انسانیت دور می گشتند. بنابراین با دقت در هدف خلقت که
«ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»؛
(سوره ذاریات آیه 51) (ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای اینکه عبادت کنند) می یابیم که حکم به نجات و دوری از این حیوانات بسیار بجا و دقیق است.
2_
فلسفه جعل برخی از احکام ، پرهیز از موضوع آن و فاصله گرفتن از آن به
عنوان یک خطر جدی است، مثلا گاهی بیان می کنند به سیم لخت دست نزنید تا
دچار برق گرفتگی نشوید، و معمول خطرات این گونه است همان طوری که در مورد
نوع گناهان این است که فلان کار را انجام ندهید اما در کنار ترانس های قوی
یا دکل های فشار قوی برق نه تنها نباید با آنها تماس حاصل کرد بلکه نباید
به آنها نزدیک شد و گرنه در فاصله کم، تأثیر زیان بار خواهد داشت «سگ بازی»
و نیز استفاده از «گوشت خوک» با توجه به تأثیر روانی آنها بسیار مضر است
که خیلی ها به آن مبتلا هستند خصوصا با توجه به اقلیت های دینی که مثلا
استفاده از گوشت خوک را جایز دانسته یا سگ بازی در عرف فرهنگی بیگانگان
امری پسندیده بود. کما اینکه از جمله تفریحات درباریان و اشراف همین امر
بود و حتما توجه دارید که خوک مظهر شهوت و بی غیرتی است و بر اساس علوم
پزشکی و روان پزشکی ثابت شده است که صفات گوشت حیوانات به خورنده آنها
سرایت می کند. از این رو حکم شرعی مبنی بر نجاست این دو حیوان، مقدمه ای
برای فاصله گرفتن از این حیوانات و استفاده هایی است که بیگانگان اقلیت ها و
یا افراد لاابالی و بی اعتنایی به مسایل شرعی می نمایند. ناگفته نماند
معمولا هر حیوانی یک یا چند خصلت خوب دارند باید از آنها در همان جهت بهره
برد. سگ به عنوان یک حیوان باوفا، در برخی کارها از جمله در محافظت از گله
های گوسفند و یا شکار برخی حیوانات مورد استفاده است و نهی در این مورد
نیست بلکه «کلب معلم» یعنی سگی که برای شکار تعلیم داده شده، احکام خاصی
دارد که می تواند بیشتر این حیوان را در خدمت انسان قرار دهد. ولی این
مسأله باعث نمی شود که زندگی و رابطه انسان را به سگ بازی یا آمیختگی و انس
با سگ کنیم به ویژه با در نظر گرفتن آثار زیان بار روحی و جسمی زیانباری
که در این حد از ارتباط وجود دارد.
3. احکام تکلیفی مرتبط باسگ
البته
سگ نیز به عنوان یکی از مخلوقات الهی در جهت انتفاع انسان خلق شده و
خداوند متعال نحوه و کیفیت این انتفاع را برای انسانها بیان نموده تا ضمن
استفاده از منافع آن از ضررها و مفاسد معنوی و مادی که به مقتضای خلقت در
سگ وجود دارد مصون باشند.
با وجود نجاست سگ، اصل اولی در مورد انواع
انتفاعات از این حیوان بنا به مقتضای اصاله الصحه و اصل حلیت ،جواز است لکن
باید این نکته را مد نظر داشت که انتفاع باید عقلایی باشد نه توهمی.
1 )
نگهبانی وشکار :استفاده از سگ در امر نگهبانی منزل، دام، باغ، شکار و
سگهایی که دارای منفعت عقلایی بوده و اصطلاحا سگ قابل تعلیم (در امور
عقلایی )حلال بوده و خرید و فروش آن نیز حلال است.
2)جرم یابی و نجات
:با پیشرفت علم و شناخت ویژگی های منحصر به فرد این حیوان از نظر بویایی ،
استفاده از آن در مواردی مثل استفاده پلیس در جهت کشف مواد مخدر یا مواد
منفجره و یا تعقیب مجرمین و همچنین استفاده از آن در حوادث غیر مترقبه و
امثال آن بنابر قاعده فقهی اصاله الصحه و اصاله الحلیه جایز و حلال است.
3)امور
طبی و پزشکی: استفاده از اجزاء سگ مانند خون یا جوارح داخلی و ظاهری آن در
جهت درمان پزشکی و یا پیوند به انسان جایز می باشد و در صورت پیوند این
اجزا عضوی از بدن انسان محسوب می گردد و دیگر نجس نیست.
*نکته:چنین
سگهایی (سگ نکهبان ، شکار ،سگ پلیس و.. ) به لحاظ انتفاعی که دارند مال
محسوب شده ، قابل خرید و فروش و رهن و اجاره و ...هستند، صدمه به آنان ضمان
آور و مستوجب پرداخت خسارت است و حتی نفقه آن مانند تامین خوراک و درمان
آن بر مالک واجب است.
4)خوردن:استفاده از سگ برای خوردن حرام مسلم است و
این مطلب از طریق روایات و قاعده متفق علیه فقهی قابل اثبات است ضمن آنکه
انسان به مقتضای طبیعت انسانی از خوردن گوشت سگ تنفر دارد.
قاعده فقهی عنوان می دارد «کل نجس حرام ؛ هرچیز نجسی خوردن آن حرام است»
روایات
متعدد هم بر حرمت گوشت دلالت می کند که در یک نمونه ازآن ، امام علیه
السلام سه مرتبه با تاکید، حرمت استفاده از گوشت سگ را یادآور می شوند.
5) استفاده در لباس و..: استفاده از پوست و موی آن در لباس جایز نیست و موجب بطلان نماز می گردد.
پوست
سگ از نظر فقها امامیه نجس بوده و با دباغی هم پاک نمی شود لذا استفاده از
آن در لباس و پوشاک ممنوع است و نماز با آن هم باطل می باشد ولی اگر منفعت
عقلایی برای آن وجود داشته باشد مانند پیوند و امثال آن استفاده از آن
اشکالی ندارد و به لحاظ آنکه جزیی از بدن انسان می گردد پاک محسوب می شود.
6)تماس
ونگهداری:تماس و نگهداری هرگونه سگ در خانه کراهت شدید داردلکن در مورد سگ
نگهبان و شکار درصورتی که در مکان جداگانه ای در منزل نگهداری گردد مکروه
نیست.
7)حکم خرید و فروش و نگهداری سگ به عنوان زینت :
استفاده از سگ
به عنوان زینت که متاسفانه در بعضی جوامع غربی ناشی از خلا عاطفی ،روانی و
اجتماعی است منفعت توهمی بوده و عقلایی نیست لذا استفاده از سگ بدین منظور
مورد نهی شدید روایات قرار گرفته و کراهت دارد.ضمن آنکه خرید و فروش سگ
غیر از مواردی که در بالا گفته شد جایز نبوده و پول حاصل از آن حرام است.
8)کشتن و صدمه زدن به سگ :
صدمه
وکشتن سگ در صورتی که هار بوده و یا بنا به تعبیر روایات گاز گیرنده و
موذی باشد جایز است لکن سگهایی که دارای منفعت عقلایی هستند نه تنها کشتن
آنها حرام بلکه مستوجب ضمان و پرداخت خسارت به مالک است(روایات متعددی در
این مورد در بابی تحت عنوان باب دیه سگها آورده شده است).
9)رسیدگی و احسان به سگ:
دادن غذا و آب به همه حیوانات و از جمله انواع سگ مستحب و صدقه محسوب می گردد.
از
آن گذشته «هر جاندارى که در اختیار کسى قرار بگیرد، بایستى وسایل زندگى آن
جاندار را تأمین نماید. کلمه جاندار شامل همه انواع حیوانات است، مگر
حیواناتى که آزار و ضررى به انسان وارد کنند، مانند عقرب و افعى و مار که
بالذّات موذى مىباشند و مانند سگ هار و دیگر حیوانات بیمار که بیمارى آنها
علاج ناپذیر و موجب ضرر مىباشد.
بنا بر این، احکام حقوقى مقرّر شامل
هر حیوانى مىباشد، خواه گوشتش خوردنى باشد،یا نه، بلکه خواه به نحوى از
انحاء قابل بهره بردارى باشد یا نه».
نکته جالبی که از این قسمت نتیجه
می شود آن است که اگر مقداری آب برای رفع تشنگی یکی از دوحیوان (سگ و
گوسفند ) وجود داشته باشد که هردو در آستانه مرگ هستند آب را باید به سگ
داد وگوسفند را ذبح کرد بدان جهت که پایان دادن به حیات گوسفند با ذبح
شرعى، امرى است قانونى ولى مردن سگ از تشنگى خلاف قانون است، لذا آب به سگ
داده مىشود تا بدون علت هلاک نشود. این موضوع را شهید دوم در مسالک آورده
است.
پی نوشت
.قاعده فقهی «کل شی هو لک حلال الا تعلم انه حرام»
. نجاة العباد (للإمام الخمینی)، ص: 223
. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص: 900: پیوند زدن عضوى از
اعضاى بدن حیوان نجس العین مانند سگ به بدن مسلمان اشکالى ندارد، و احکام
بدن مسلمان بر آن جارى مىگردد و به دلیل آنکه جزئى از بدن شخص زنده به
شمار مىرود و زندگى در آن جریان یافته است، پاک است و نماز خواندن با آن
جایز است.
. مراجعه کنید به : بخش حقوق حیوانات رسائل فقهى (علامه جعفرى)، ص: 111 به بعد
. لکن متاسفانه فرهنگ مبتذل غربی در این زمینه هم ساکت نبوده و با
نامگذاری بعضی محصولات غذایی مانند سوسیس هات داگ و امثال آن اقدام به
هنجار شکنی و تبلیغ مسموم می نماید.
. تهذیب الأحکام ج9 39 1 باب
الصید و الذکاة ..... ص : 2 روایت 164 عَنْهُ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ
أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ
عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی سَهْلٍ الْقُرَشِیِّ قَالَ سَأَلْتُ
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ لَحْمِ الْکَلْبِ فَقَالَ هُوَ مَسْخٌ قُلْتُ
هُوَ حَرَامٌ قَالَ هُوَ نَجَسٌ أُعِیدُهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ کُلَّ ذَلِکَ
هُوَ یَقُولُ هُوَ نَجَس
. وسائل الشیعة ج11 530 43 باب کراهة اتخاذ
کلب فی الدار إلا أن یکون کلب صید أو ماشیة أو یضطر إلیه أو یغلق دونه
الباب ..... ص : 530
.« ثَمَنُ الْکَلْبِ سُحْتٌ وَ السُّحْتُ فِی
النَّار،بهای سگ حرام و حرام در آتش است » الکافی ج5 120 باب کسب المغنیة و
شرائها ..... ص : 119
. کلب عقور
.مراجعه کنید به : وسائل الشیعة، ج29، ص: 226. بَابُ 19مَا لَهُ دِیَةٌ مِنَ الْکِلَابِ وَ قَدْرِ الدِّیَة
رسائل فقهى (علامه جعفرى)، ص: 116
.به نقل از رسائل فقهى (علامه جعفرى)، ص: 119.
www.porseman.org