ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی: 13 آبان سال 1358 سفارت امریکا در تهران توسط "دانشجویان پیرو خط امام" تسخیر شد و امام خمینی(ره) ضمن قدردانی از این حرکت ، آن را " انقلاب دوم" نامیدند. از همان ابتدا این حرکت خودجوش مردمی به تسخیر لانه جاسوسی موسوم شد که در کوتاهترین عبارت، اصلیترین هدف دانشجویان پیرو خط امام و ملت ایران را بیان میکرد.
در واقع تسخیر لانه جاسوسی نشاندهنده حقیقت مهمی است که این واقعه بیبدیل در بستر "حافظه تاریخی یک ملت" شکل گرفته است، حافظهای که امریکا در تاریکترین نقطه آن قرار داشت و با انفجار نور انقلاب اسلامی، نیاز به از بین بردن این نقطه تاریک بیش از پیش احساس میشد. بی شک تمام خیانتهای شیطان بزرگ علیه مردم ایران بدون داشتن پایگاهی که مرکز همهجانبهای برای اجرای نقشههای امریکا باشد، امکانپذیر نبود. از همین رو واکاوی نقش سفارت امریکا در سالهای متمادی؛ هویت اصلی این جاسوسخانه امریکا را آشکار میسازد و تسخیرآن سندی بر ضمانت حفظ و تداوم انقلاب اسلامی ایران است.
1- سفارت امریکا؛ ستاد عملیات کودتای 28 مرداد
کودتای 28 مرداد سال 1332 که با همکاری سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و امریکا طراحی و اجرا شد منجر به سرنگونی دولت مصدق و بازآفرینی قدرت دیکتاتوری محمدرضا پهلوی بود. در این کودتای ننگین که عمیقا به منظور مقابله با خواست و اراده مردم ایران صورت گرفت؛ سفارت امریکا و شخص سفیر یعنی" لوئی هندرسن" نقش بسزایی داشت.
در جلسهای که در دفتر وزیر امور خارجه امریکا تشکیل شد تصمیم نهایی برای آغاز عملیات سرنگونی مصدق موسوم به" عملیات آژاکس" اتخاذ شد. در این جلسه ، علاوه بر جان فاستر دالس وزیر امور خارجه و آلن دالس رئیس سازمان سیا؛ چارلز ویلسون وزیر دفاع، هندرسن سفیر امریکا در ایران و کیم روزولت که مأموریت اجرایی طرح بر عهده او بود حضور داشتند.[1]
در واقع حضور هندرسن سفیر امریکا از آن جهت حائز اهمیت است که سفارتخانه او ستاد اجرایی عملیات کودتا بود بطوری که کیم روزولت مراحل کودتا را مستقیماً از سفارت آمریکا در تهران هدایت و اجرا میکرد. [2] از طرف دیگر لوئی هندرسن نه تنها با انگلیسیها رابطه خوبی داشت بلکه بطور قابل توجهی "محرم راز" محمدرضا پهلوی بوده است،تا جایی که او را به براندازی مصدق تشویق میکرد. این واقعیت بعد از انجام کودتا به خوبی نمایان شد بطوری که هندرسن و آلن دالس به خاطر خدماتشان در تهیه و اجرای طرح کودتا هر کدام مبلغ یک میلیون دلار از محمدرضا پهلوی پاداش دریافت کردند. [3]
2- سفارت امریکا و حمایت از رژیم دیکتاتور پهلوی
بعد از کودتای 28 مرداد که دوران اختناق و استبداد بطور بیبدیلی از سر گرفته شد، ایالت متحده حامی بیچون و چرای سلطنت پهلوی بود؛ تا جایی که رژیم پهلوی را ژاندارم خود در منطقه خاورمیانه میدانست و ایران را جزیره ثبات قلمداد میکرد. البته که هدف اصلی او حفظ منافع خود برای غارت منابع منطقه بود ولی نیل به این هدف بدون حمایت بیقید و شرط از استبداد پهلوی امکانپذیر نبود.
به همین جهت در اسناد به ثبت رسیده از سفارت امریکا آمده است: «در خلیج فارس ما میخواهیم در عین حالی که از دسترسی خود به منطقه و نفت آن حفاظت میکنیم، نفوذ شوروی و کشورهای افراطی عرب را مهار کنیم. ما همکاری منطقهای برای امنیت را به سرکردگی ایران و عربستان سعودی ترغیب میکنیم و تجهیزات و خدمات دفاعی را به مقادیر زیاد به کشورهای دوست میفروشیم.» [4]
سفارت امریکا نیز در زمینه گستردهتر شدن سلطه امریکا و وابستگی رژیم پهلوی به حمایتهای امریکا نقش بسزایی ایفا کرد.گزارشات سفارت نه تنها خط حمایتی را در جهت منافع امریکا دنبال میکرد بلکه آن را تا جنایتهای رژیم پهلوی علیه مردم هم امتداد میداد و از هیچگونه حمایتی دریغ نمیکرد. در یک سند از گزارش سفارت آمریکا به وزارت خارجه آمده است: « شاه از نظر ما مناسبترین فرد برای هدایت ملت ایران به سوی یک سیستم دموکراتیک است.» [5] این سند به خوبی گویای آن است که امریکا یک لحظه هم دست حمایت از سر رژیم پهلوی برنداشت و سیاستهای حقوق بشر کارتر هم بهانهای برضد مردم ایران و در مقابله با انقلاب اسلامی بود.
3- فعالیت جاسوسان سیا به عنوان کارمندان سفارت
نقش برجسته اطلاعاتی و جاسوسی سفارت آمریکا در همه ابعاد را باید در نامگذاری روز 13 آبان تحت عنوان " تسخیر لانه جاسوسی" جستجو کرد. این واقعیت تا جایی است که سفارت امریکا جایگزینی بهتر از ایران برای فعالیتهای جاسوسی خود در منطقه مدنظر نمیگیرد. در یک سند سرّی سفارت امریکا در تاریخ 5 آوریل1977 آمده است: « ایران که در یک موقعیت استراتژیکی قرار گرفته ، به نوبه خود برای ما یک سری سایتهای اطلاعاتی و تاسیسات مخابراتی فراهم میکند که به آسانی جایگزینی برای آنها یافت نمیشود.» [6]
این در حالیست که سفارت فقط به موقعیت جاسوسی خود در ایران بسنده نکرد و فعالیتهای گستردهتر اطلاعاتی امریکا علیه دیگر کشورها را پوشش میداد. در بخشی از سند دیگری با عنوان خیلی محرمانه؛ چنین آمده است : « تأسیسات واقع در خاک ایران به ما این امکان را داده تا پیروی شوروی از قرارداد منع آزمایشات هستهای را تحت نظر قرار دهیم.» [7]
بخش اعظمی از نقش جاسوسی سفارت امریکا را میتوان در حضور عمده نیروهای اطلاعاتی سیا در این جاسوسخانه مشاهده کرد. تا جایی که خود مسئولین سفارت از حضور عمده افسران CIA در تهران ابراز نگرانی میکنند و با حساسیت بالایی در پی ایجاد پوشش شغلی برای آنان هستند. در سند شماره 89333 به این واقعیت اشاره ویژه دارد: « با موقعیتی که در اختیار داریم به این مضمون که ما با یک سابقه روشن و پاک تحت پوشش SRF این مأموریت را آغاز می کنیم. اما با در نظر گرفتن حساسیت بسیار شدید محلی نسبت به هرگونه اشاره از فعالیت CIA انتخاب بهترین پوشش تا آنجایی که برای ما مقدور است از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بنابراین عنوانهای دبیر دوم و دبیر سوم برای این دو مقام مسئول جای هیچگونه سؤال و ابهامی را باقی نمیگذارد. ما باید آن را داشته باشیم.»
حضور این تعداد SRF یا همان" افسران اطلاعاتی سیا" به حدی غیرمعمول است که در ادامه همین گزارش؛ مسئولین سفارت از این روند و امکان اختلال در برنامهها ابراز نگرانی میکنند: « ما کوشش میکنیم که اطلاعات نسبت به مأموریتهای SRF را به داخل سفارت محدود کنیم. من تصور میکنم لزومی ندارد که به وزارت یادآوری نمایم که مسئله قدیمی و در ظاهر غیرقابل حل انتصاب کارمندان SRF ناگزیر پیچیده خواهد شد و تا حدودی سبب تضعیف کوششهای پوشش محلی ما خواهد شد و کوششهای ما در این مورد تأثیری نخواهد داشت.» [8]
4- تلاش برای ایجاد انحراف در مسیر انقلاب اسلامی
در جریان انقلاب اسلامی ایران، امریکا که منافع خود را از دسترفته میدید نه تنها از تلاشهایش برای اجرای کودتا دریغ نمیکرد؛ بلکه همزمان به دنبال ایجاد انحراف در مسیر نهضت اسلامی مردم ایران بود. در همین راستا سفارت امریکا در ارتباط با گروههای میانهرو و گاه مخالف رهبری مذهبی انقلاب اسلامی؛ سعی در تبادل اطلاعاتی و ارتباطات طرفینی داشت. در همین زمینه جیمز بیل در کتاب خود مینویسد: «سفارت، وسیلهای برای فراهم کردن گزارشهای امنیتی بوده و چند تن از کارمندان آن مأموران سیا بودهاند و این سازمان به ایرانیان میانهرویی که در دولت پس از انقلاب تصدی داشتهاند اطلاعات میداده است.» [9]
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی سولیوان سفیر وقت امریکا در ایران از طرفی اقدام به حمایت و حفظ ارتباط با بختیار میکند و از طرف دیگر رابطه خود را با بازرگان تداوم میبخشد و به عمق این ارتباط اینچنین اشاره میکند: « بازرگان و وزیران او تاکید کردند که علاقمند به ادامه چنین روابطی با آمریکا هستند و ما با اطمینان اقداماتی در جهت تعیین حدود همکاری خود با دولت جدید ایران در سطوح مختلف به عمل آوردیم.» [10]
اما سفارت امریکا برای جاسوسی و ایجاد انحراف در انقلاب به همین میزان بسنده نکرد و با شناسائی عناصر و اطرافیان امام خمینی(ره) سعی در رسیدن به اهداف اصلی خود داشت. در یک سند سّری از اسناد سفارت امریکا از تماس مأمور سیاسی سفارت با شخصی به اسم روغنی اشاره میکند که ضمن دریافت اطلاعاتی مهم درباره او اشاره میکند: « وی به علت رابطه اش با [ امام] خمینی میتواند منبع اطلاعاتی مفیدی از اطرافیان[ امام] خمینی باشد.» [11]
علاوه بر این، سفارت امریکا با در اختیار داشتن نفوذیهایی در درون نظام اسلامی به مهمترین تصمیمات نظام انقلابی دست یافته بود. در اسناد لانه جاسوسی اسامی افراد مختلفی از جمله عباس امیرانتظام، مقدممراغهای، بنیصدر و ... به چشم میخورد که حاکی از برنامهریزی بلندمدت امریکا برای ضربه زدن به ایران بود. در همین رابطه "تام اهرن" رئیس ایستگاه سیا در تهران در بازجوییهایش توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) درمورد رمز "اس.دی.پلاد" میگوید: « او همان آقای امیرانتظام است که با "جرج سیک" در ارتباط بود. او یکی از مقامات رسمی دولت بازرگان است که دو جلسه توجیهی اطلاعاتی درمورد مقامات ارشد دولت بازرگان با افسران سازمان سیا ترتیب داد.» در سند سری شماره 106729 زوایای پنهان ملاقات امیرانتظام با "جرج کیو" افسر سابق سیا فاش شده است.
براساس اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران، مقدم مراغهای با نام رمزی " اس.دی.پروب/1 " اطلاعات مهمی را در اختیار سیا قرار میداد. در یکی از این اسناد آمده است: « بسیار احساس خوشوقتی میکنیم که "اس.دی.پروب/1" موقعیت منحصر به فردی دارد که گزارشهایی از مجلس خبرگان را که بسیار مورد علاقه تحلیلگران ماست میدهد. آنها از دریافت گزارشها درباره این موضوع استقبال میکنند.»
مهمتر از همه این مسائل آنکه ردپای امریکا در اغتشاشات و آشوبهای کشور دیده میشود بطوری که طبق اسناد کشف شده از لانه جاسوسی؛ حزب خلق مسلمان توسط آمریکا سازماندهی و حمایت میشد و رحمتالله مقدم مراغهای تمام جلسات بحث آن را به شیوه دلخواه آمریکا اداره میکرد و گزارش جلسات سران و گردهماییهای عمومی آن را در اختیار عوامل جاسوسی سفارت آمریکا در تهران قرار میداد و آنها این گزارشها را به نقل از او به مرکز سیا در آمریکا مخابره میکردند. [12]
5- نقش سفارت آمریکا در فراری دادن سران رژیم پهلوی
یکی از مهمترین کارکردهای سفارت امریکا بعد از انقلاب اسلامی متواری ساختن سردمداران رژیم پهلوی بود. این خادمین امریکا به عنوان خائنین به ملت ایران استحقاق هرگونه محاکمه و دادگاهی را داشتند تا از جنایتهای وحشتناک رژیم پهلوی پرده بردارند. در حالی که این امر از حقوق حقّه و خواسته اصلی ملت انقلابی ایران بود، سفارت امریکا در اقداماتی علیه خواست عمومی مردم ایران اقدام به فراری دادن دوستان خود و دشمنان ملت کرد.
در سندی به تاریخ پنجشنبه 31 تیرماه 58 درباره درخواست پناهندگی فرمانده نیروی دریایی ارتش رژیم پهلوی آمده است: « حبیب اللهی که فرمانده دریایی ایران در طول دو سه سال آخر رژیم شاه بوده است اخیرا با استفاده از یک پاسپورت ایرانی با نام مستعار از کشور خارج شده و هم اکنون در فرانکفورت به سر می برد. اطلاع یافتیم که حبیب اللهی فرم درخواست ویزایNIV را در کنسول آمـریکا بـا اسـتفاده از نـام مستعارش در پاسپورت پر کرده است و قصد دارد به خانواده اش در ویرجینیا بپیوندد و ترجیح میدهد که ویزا را با نام اصلی خود دریافت کند. دریاسالار حبیب اللهی از جانب بسیاری از مقامات رسمی دولت ایالت متحده که در طول این چند سال با وی کار میکردهاند به خوبی شناخته شده و مورد علاقه است. [13]
6- نقش سفارت در پناهندگی دیکتاتور پهلوی
پناه دادن رسمی ایالات متحده به محمدرضا پهلوی به عنوان خائن اصلی به ملت ایران نشاندهنده حمایت بیدریغ شیطان بزرگ از دیکتاتور سابق بود. سفارت امریکا در ایران با زمینهسازی و تشریح جریانات درون انقلاب اسلامی به خوبی راهحل این موضوع را پیشنهاد میدهد و عناوین عوامفریبانهای مثل حقوق بشر را برای این خیانت بزرگ به کار میبرد. گزارشگر سفارت امریکا در سندی سرّی به وزارت خارجه امریکا مینویسد: «من تغییرات چندانی در اعمال مقامات رسمی و مردم ایران نسبت به آمدن شاه به ایالت متحده با آنچه که در اواخر ژوئیه گذشته برایتان فرستادم مشاهده نکردهام. روابط ما فقط به آرامی پیش میرود و تازه به آن اندازه نیست که بخواهد با وارد شدن شاه از بین برود.»
اما مأمور سفارت که از بدبینی مردم نسبت به این موضوع به خوبی آگاه است در ادامه میافزاید: « در حال حاضر روحانیون در قدرت هستند و من می ترسم که اگر ما اقدامی درباره شاه انجام دهیم جوّ عمومی بدتر شود؛ زیرا [امام] خمینی در هفته گذشته در مصاحبه اش با اوریانا فالاچی با لحن خیلی شدیدی شاه را به عنوان یک فرد خائن که 50 سال جنایت کرده محکوم کرد و گفت باید به کشور برگردد.»
به همین جهت برای پوشش به این اقدام امریکا پیشنهاد ویژهای میکند: « من فکر میکنم که اگر شخص شاه به عنوان مریضی به آمریکا بیاید، آمدنش اثر چندانی در عکس العمل مردم ایران نخواهد داشت اگر ما او را به صرف برخورداری از "حقوق بشر" بپذیریم احتمال میرود موضع دفاعی ما هم بهتر شود.»
همچنین سفارت امریکا که گویا از عواقب این کار آگاهی دارد، برای پیشگیری از به وجود آمدن تنشهای احتمالی به راهکار خود اشاره میکند و مینویسد: « اگر ما قصد پذیرفتن شاه را حتی برای مدت کوتاهی هم داریم بایستی موضوع را به آرامی با دولت ایران فورا در میان بگذاریم که این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر ما بخواهیم چنین کاری را انجام دهیم و اگر آمدن شاه به آمریکا فوری است بهترین وسیله برای جستجوی راه مذاکره با دولت ایران این است که سایروس ونس موضوع را با یزدی، زمانی که او را در سوم اکتبر می بیند در میان بگذارد.» [14]
اقدام امریکا در پناهندگی محمدرضا پهلوی که آتش خشم ملت انقلابی ایران را شعلهور کرد ناگزیر به سفارت امریکا کشیده شد. به طوری که یکی از محققین امریکایی با حمایت منطقی از ماجرای تسخیر سفارت امریکا مینویسد: « از نظر ایرانیها، دادن اجازه ورود شاه به ایالت متحده ، شاهدی روشن و مسلّم بر این توطئه کلی در جهت تضعیف و نهایتاً براندازی ایران بود.» [15]
ایران که در تاریخ خود تجربه خیانت امریکا در کودتای 28 مرداد و بازگرداندن محمدرضا پهلوی را داشت برای تکرار نشدن حوادثی مشابه دست به تسخیر لانه جاسوسی امریکا زد تا جایی که "فرانسیس آنتونی بویل"، حقوقدان آمریکایی در کتاب سیاست جهانی و حقوق بینالملل به دفاع از ایران مینویسد: « از دیدگاه ایرانیان گروگان گرفته شدن دیپلماتهای آمریکایی قابل توجیه است، چرا که پیشگیری از تجاوز آشکار به قوانین بینالملل و اقدام به تصمیمگیری و شاید کمک به یک کودتای شوم دیگر توسط دولت امریکا به شمار میآمد.» [16]
بررسی نقش ویژه سفارت در خیانتهای امریکا علیه ایران؛ به خوبی وجهتسمیه تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 58 را نمایان میکند. این تسخیر که به تعبیر سولیوان " دوران تحقیر ملی امریکا بود که در تاریخ نظیر آن دیده نشده است" ، برآیند همه اقدامات امریکا بود که توسط سیاستمدارانش تولید و به دست سفارت امریکا فرآوری میشد.
پینوشتها:
1- کامران غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، تهران : نشر کیا 1380، ص 80
2- حسن خداوردی، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 72
3- کامران غضنفری، پیشین ، ص 80
4- اسناد لانه جاسوسی امریکا، جلد 8 ، ص 134
5- اسناد لانه جاسوسی امریکا، جلد 12 ، سند شماره 12
6- اسناد لانه جاسوسی امریکا، جلد 8 ص 199
7- اسناد لانه جاسوسی امریکا، جلد (6-1) ، ص 184
8- اسناد لانه جاسوسی امریکا، جلد (6-1) ، سند 8933
9- جیمز ا.بیل ، شیر و عقاب ، مترجم : فروزنده برلیان ، نشر فاخته سال 1371 ، ص 552
10- خاطرات سولیوان، مأموریت در ایران ، مترجم: ابراهیم مشفقیفر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص261 و286
11- اسناد لانه جاسوسی جلد (1-6) ، ص 50
12- اسناد لانه جاسوسی امریکا، جلد 23،صص 84 و 110 و جلد 17ص 27
13- اسناد لانه جاسوسی امریکا ، جلد 1، ص 16
14- اسناد لانه جاسوسی امریکا ، جلد (6-1) ، ص 73
15- کامران غضنفری، پیشین، ص 169
16- همان، ص169
www.irdc.ir
پرسش : گمراه کردن خداوند چگونه است؟ در برخی آیات آمده است که خداوند هرکسی را بخواهد گمراه میکند؟ مگر میشود که خداوند کسی را هم گمراه کند؟ آیا این خارج از عدالت خداوند نیست؟
پاسخ :
بله، در آیات بسیاری تأکید و تصریح شده که او هر که را بخواهد هدایت میکند و هر که را بخواهد گمراه میکند، مانند:
«أَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ» (فاطر، 8)
ترجمه: آیا آن کس که زشتى کردارش براى او آراسته شده و آن را زیبا مىبیند [مانند مؤمن نیکوکار است] خداست که هر که را بخواهد بىراه مىگذارد و هر که را بخواهد هدایت مىکند پس مبادا به سبب حسرتها[ى گوناگون] بر آنان جانت [از کف] برود قطعاً خدا به آنچه مىکنند داناست.
الف – اخیراً باب شده که آخر هر سؤالی میپرسند: «آیا این با عدل خدا منافات یا مغایرت ندارد؟»؛ خب باید دقت شود که این سؤال یعنی چه؟ آیا مخلوق، کار منافی با عدلی پیدا کرده که خدا از آن خبر نداشته است؟ یا میخواهد بگوید: خدا هم مثل این خدایان روی زمین (العیاذ بالله) ظلم میکند؟! [چرا که نقطه مقابل عدل، همان ظلم است].
پس ابتدا باید دقت شود که هیچ امر خداوند متعال (قول و فعل او)، با عدلش منافات ندارد و اساساً هیچ یک از صفات الهی با یک دیگر منافات یا تضاد یا تناقض ندارد، چرا که مرکب نیست، و همه صفات عین ذات هستند و او منزه (سبحان) از هر گونه نقص و کاستی و نیستی و فنا و ... میباشد.
ادامه مطلب ...
پرسش : در قرآن کریم آمده است که خداوند، ابلیس را پس از آن همه عبادت، فقط به خاطر امتناع از یک سجده، معذب کرد. چرا از او نگذشت؟ او که ارحم الراحمین است
پاسخ :
به چند نکتهی بسیار مهم باید توجه شود:
اول: برخی از مردم، گناه خویش و دیگران را دانهای، زمانی یا (به قول معروف کیلویی) محاسبه میکنند! مثلاً میگویند: فقط یک یا ده بار این گناه را انجام دادم و یا طول مدت گناه من فقط یک ساعت، یا 70 سال بود، پس چرا چنین نتیجه (عذاب) سنگینی دارد؟! اما محاسبهی خدا چنین نیست. خدا هم گناه را میبیند و هم آثار آن تا آخر الزمان را میبیند و همه را در نامهی اعمال هر کس ثبت و نزد امام زمان هر عصری [و لوح محفوظ] احصاء مینماید:
«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس، 12)
ترجمه: البته این ماییم که مردهها را زنده مىکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند (از عملهاى حال حیات) و آثار (پس از مرگ) آنها را مىنویسیم، و همه چیز را در امام آشکار به طور فراگیر برشمردهایم.
پس وقتی فرد میگوید: من فقط یک دروغ گفتم، یا ...، خبر ندارد که دروغش چه آثار سو و مستمری گذاشته است. چه سرنوشتهایی در طی نسلها را تغییر داده است؛ و همینطور است بزرگی گناه یک سجده نکردن ابلیس.
دوم: گناه، یعنی سرپیچی از فرمان خدا که در نظام آفرینش، نتیجهاش هلاکت و فلاکت (معذب شدن) عبد است. پس هیچ گناهی، کم یا کوچک نیست. چنان چه امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «بزرگترین گناه آن است که صاحبش (مرتکبش) آن را کوچک بشمارد».
ادامه مطلب ...
پرسش : ما بوسیله ائمه و اولیاء خدا ازخداوند شفا و حاجت میگیریم؛ هندوها هم از گاوها و بتهایشان و همینطور ملل و مذاهب دیگر ازچیزی که به آن اعتقاد دارند و همه هم به آن معجزه میگویند. پس ازاین نظر چه فرقی با هم داریم.
پاسخ :
معمولاً فرق اساسی اعمال و رفتارهای انسان، چه عبادی و چه
غیر عبادی و رفتارهای روزمرهی زندگی آنها، در شکل و فیزیک
ظاهری آن رفتارها نیست، بلکه در هدف، نیّت و چرایی آنهاست که
به چگونی و جهانبینی و اعتقاد آنها بر میگردد.
الف – ما در مقابل خداوند متعال سجده میکنیم؛ بتپرستان مقابل
بتهایشان سجده میکنند و طاغوت پرستان نیز مقابل فراعنه و
قدرتهای زمانشان به سجده میافتند؛ پس فرق در فیزیک رفتار
نیست، بلکه در همان «لا إله الا الله» و «أَلاَّ تَعْبُدُواْ
إِلاَّ إِیَّاهُ» میباشد.
ما غذا میخوریم و مایهجات مینوشیم و دیگران نیز همینکار را
میکنند، ما کسب معاش میکنیم، دیگران نیز همین کار را میکنند،
ما جماع میکنیم و دیگران نیز همینکار را میکنند ...، اما
فرق در حلال و حرام، محرم و نامحرم، زناشویی یا زنا است. در
واقع فرق در صراط مستقیم و صراط جحیم است؛ فرق در حکم الله یا
حکم شیطان و هوای نفس است.
در جنگ، هم پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین، حضرت عباس و ... علیهمالسلام
شمشیر میزدند و هم سفیانیها، خوارج و امثال شمر و خولی –
امروزه هم مجاهدین میجنگند، میکشند و کشته میشوند و هم
لشکریان کفر و شرک و نفاق؛ پس در فیزیک رفتار آنها تفاوتی نیست،
بلکه تفاوت در همان «فیسبیل الله» و «فیسبیل الطاغوت» است.
ادامه مطلب ...
پرسش : مگر نمیگوییم که هر کس از دنیا برود، خوب یا بد اعمالش به همراهش هست، پس تلاوت قرآن، فاتحه، یا خیرات و ... چه فایدهای برای مُرده دارد؟
پاسخ :
البته که هر کس از دنیا میرود، خوب یا بد اعتقادات و
اعمالش را به همراه دارد. در برزخ از همان توشهای که اندوخته
میخورد و در قیامت نیز با همان پرونده در پیشگاه حق تعالی جلّ
جلاله محشور میشود و به او گفته میشود که خودت کتاب خودت را
بخوانی، برای حساب تو کافی است:
«اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ
حَسِیبًا» (الإسراء، 14)
ترجمه: کتابت (نوشته شده آن چه بودی و کردی) را بخوان کافى است
که امروز خودت حسابرس خود باشى.
بله، انسان همان است که اعتقاد دارد و عمل میکند، پس چه در
این دنیا باشد و چه در عوالم دیگر، هر کجا که برود، خودش است
که میرود، یعنی کتاب عقاید و اعمالش همیشه به همراه اوست. اما
به چند نکته نیز باید توجه داشت:
الف – انسان وقتی از دنیا میرود، امکان عمل اختیاری از خودش
ساقط میشود، اما آثار اعمال او هم چنان باقیست و قاضیِ عادل،
عمل و اثر عمل را با هم منظور میدارد و مینویسد، چنان چه
فرمود اعمال و آثار آنها را در لوح محفوظ جمع میکنم.
«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا
وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ»
(یس، 12)
ترجمه: این ماییم که مردگان را زنده مىکنیم و هر چه را از پیش
فرستادهاند و آثارشان را مىنویسیم، و همه چیز را در لوحى
نمایان بر شمردهایم.
ادامه مطلب ...
پرسش : چرا در احکام شرعی ادیان مختلف الهی ، اختلافها و تفاوتهایی دیده میشود ؟
پرسش
علت تغییر احکام الهی در طول تاریخ چیست؟ و آیا اصلاً تغییری بوده است یا نه؟ به عنوان مثال؛ چرا در مسیحیت خوردن شراب حلال بوده، ولی بعد ممنوع شده است و آیا اصلاً خوردن آنرا خدا حلال شمرده و یا چون تا آن زمان حرام نکرده بوده، در این دین حلال بوده است؟ علم خداوند در وضع احکام که تغییر نکرده است، نیازهای بشر و به بیانی بایدها و نبایدهای زندگی بشر نیز تغییر نکرده است، پس تغییر و کم و زیاد شدن احکام به چه علت است؟
پاسخ :
احکامی که از جانب خدای متعال توسط پیامبران(ع)
به مردم ابلاغ میشود، تابع مصالح و مفاسد است؛ یعنی
آن کارها و اعمالی که به آن دستور داده شده، به دلیل
وجود مصالح و آثار مثبتی است که در آن کار وجود دارد،
و آن اعمالی که از آنها نهی و دستور ترکشان صادر شده،
به دلیل مفاسد و مضراتی است که در انجام آن وجود دارد؛
از اینرو بیشتر احکام ادیان آسمانی، بویژه در کلیات،
با یکدیگر مشترکاند و تفاوتی با هم ندارند. احکامی؛
مانند وجوب نماز، روزه، جهاد، امر به معروف و نهی از
منکر، حرمت روابط نامشروع، قتل بیگناهان، دروغ، دزدی
و... .
اما به دلیل تفاوت شرایط و میزان ظرفیت و استعداد
اقوام و گروههای مختلف در طول تاریخ، تفاوتهایی در
برخی احکام دیده میشود. گاهی این اختلافها، به دلیل
شرایط موجود است؛ مانند اینکه ابتدا دستور داده میشود
که نماز به سمت بیتالمقدس خوانده شود، ولی پس از
تغییر شرایط، قبله عوض شده و دستور داده میشود به سمت
کعبه نماز خوانده شود. گاهی احکام، با توجه به شرایط
افرادی که مخاطب هستند، متغیر میشود. مثلاً خداوند
خوردن حیوانات ناخندار و برخی از اجزای گاو و گوسفند
را بر یهودیان حرام کرد و علت آنرا ستمکاری این
افراد عنوان کرد.[1] سپس وقتی که حضرت عیسی(ع) به
پیامبری برگزیده شد، به بنی اسرائیل بشارت داد برخی
از آنچه بر آنان حرام شده بود، به دستور خدا برایشان
حلال ساخته است.[2] و برخی دیگر بر اساس ظرفیت افراد و
میزان عقل آنها تغییر میکند و رو به کمال میرود.
همانگونه که نوع متون درسی و نیز قوانین و شیوه آموزش،
بین سطوح مختلف آموزشی، مثلاً بین دبستان و راهنمایی و
دانشگاه، متفاوت است و متناسب با شرایط و تواناییهای
افراد در نظر گرفته شده است. براین اساس همانطور که
نمیشود دروس دانشگاهی را برای دانش آموزان ابتدایی و
راهنمایی تدریس نمود، همچنین نمیتوان شریعت و دین
خاتم را که کاملترین دین است برای امتهای پیامبران
پیشین تشریع نمود.
اما درباره حرمت شراب، باید گفت؛ خوردن این مایع نجس،
در همه ادیان حرام بوده، ولی توسط افراد دنیاپرست،
احکام دین دچار تحریف شده و به گونهای انحراف ایجاد
شده که تصور میشود، بسیاری از کارهای حرام، در این
ادیان جایز بوده است.
www.islamquest.net