ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : با توجه به نظریه تکامل که برخی موارد و بخشهای آن اثبات شده، چگونه وجود حضرت آدم را اثبات میکنید و مدعی میشوید که حضرت آدم پدر همه مردم است؟
پاسخ : آیا علم و یا حتی نظریهی تکامل، تردید دارد که نسل هر موجودی، به اولین آنها میرسد؟! بالاخره حتی اگر جهشی نیز صورت گرفته باشد، آدمی پدید آمد که نسل بشر امروزی از اوست.
شاید جریانات سیاسی را بتوان با شعار پیشبرد و یا فرهنگها را نیز بتوان با تبلیغ شعارها دگرگون نمود، اما با شعار در علم و معلوم، هیچ تغییری ایجاد نمیگردد و ساحت علم، مبرای از جنجالهای شعاری و تبلیغاتی میباشد.
●- در نظریهی تکامل، چه چیزی اثبات شده و چه نظریههای هنوز اثبات علمی نشده است؟ بدیهی است که آن چه اثبات شده، دیگر نظریه نیست، بلکه "علم" است و آن چه اثبات نشده، هنوز در عرصهی "نظریه" باقی مانده است!
●- حال چرا ما باید فقط به این دلیل که غربیها نظریهای دادهاند، قبل از آن که اثبات علمی کنند، بپذیریم و تبعیت نماییم و برای ردش دلیل و اثبات بیاوریم؟! این نیز نوعی دیکتاتوری است، دیکتاتوری نظری!
●- نظریه، مقدمهی علم میباشد؛ لذا موضوعی جهت بررسی، مطالعه، تحقیق و کنکاش علمی میباشد؛ اگر ثابت شد، میشود "علم" و علم حق است و قابل تبعیت؛ اما تا ثابت نشده، صرفاً نظریه، ظنّ و گمان است و ظن و گمان، قابلیت بررسی دارند، اما قابلیت پیروی ندارند.
●- "ایسم"ها (هگلیسم، داروینیسم، فرویدیسم، مارکسیسم، کمونیسم، اگزیستانسیالیسم، اومانیسم و ...)، همه اسمهایی هستند که صاحبان نظریهها و پیروان آنها روی شاکله و مجموعهی نظریهها، گمانها و خیالات خود گذاشتهاند، اما مگر هر آن چه آخرش "ایسم" آمد، علمی میشود؟!
«إِن هِی إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى » (النجم، 23)
ترجمه: [اینها] جز نامهایى بیش نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کردهاید [و] خدا بر [حقانیت] آنها هیچ دلیلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پیروى نمىکنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است.
نظریه تکامل:
●- اگر چه علوم تجربی، پس از تحقیق در مورد نظریات، به کشفیاتی میرسد، و دانشمندان تحت موضوعی خاص، مطالبی را تدوین و تقریر میکنند، اما الزاماً تمام مطالب آنها جدید نیستند.
"نظریه تکامل"، چه چیز جدیدی را گفته و به اثبات علمی رسانده که پیش از آن گفته نشده بود و به اثبات نرسیده بود.
●- آیا این که ماده، سیر تکاملی دارد، سخن جدیدی است؟! حتی بشر بدون این پیشرفتهای علمی، با تجربه میدید که اگر بذری را بکارد، گیاه میشود - انسان از نطفه و حرکت تکاملی آن به وجود میآید – نوزاد انسان یا حیوان، در یک حرکت تکاملی رشد مینماید و ... .
آیا در قرآن کریم و احادیث، غیر از این گفته شده است؟! یا حتی به علوم فراتری از ماده، چون رشد تکاملی روح، جان، عقل، استعداد اختیار و قدرت انتخاب نیز تصریح گردیده است؟
●- ملاصدرا رحمة الله علیه، در قرن یازدهم هجری قمری، "حرکت جوهری ماده" را نیز طرح و اثبات نمود، و اسلام از همان آغاز، از حرکت تکاملی جامعه، به سوی عقلانیت، یکپارچگی و عدالت سخن گفته است، همان که مغفول واقع شد و امروزه به صورت جعلی و تحت عنوان "گلوبالیسم" مطرح میشود!
نسل انسان:
●- آیا قرآن کریم تصریح ننموده که انسان را از خاک آفریده است؟ آیا علوم تجربی، یا نظریات تکاملی، غیر از این را به اثبات رساندهاند؟!
●- آیا در قرآن مجید، تصریح نشده که نه تنها حضرت آدم علیه السلام، بلکه نسل او را نیز از خاک و سپس از نطفه، علقه، مضغفه، لحم (گوشت)، عظام (استخوان که شکل میدهد) آفریده است و او سیر تکاملی را تا اجلش طی میکند؟ آیا علوم تجربی، یا نظریات تکاملی، غیر از این را به اثبات رساندهاند؟! مگر نطفه از خون، خون از خوراک، و خوراک از خاک (حرکت تکاملی) پدید نمیآید؟!
« هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیوخًا وَمِنْکُمْ مَنْ یتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ » (غافر، 67)
ترجمه: او همان کسى است که شما را از خاکى آفرید سپس از نطفه اى آنگاه از علقه اى و بعد شما را [به صورت] کودکى برمى آورد تا به کمال قوت خود برسید و تا سالمند شوید و از میان شما کسى است که مرگ پیشرس مىیابد و تا [بالاخره] به مدتى که مقرر است برسید و امید که در اندیشه فرو روید.
●- آیا نظریهی تکامل، قایل نیست به این که نسل بشر امروزی، به اولین آدم میرسد؟! حال چه مستقیم از خاک خلق شده باشد، و چه از حرکت تکاملی نوعی میمون؟! بنابراین، بر اساس هیچ علم و حتی نظریهای، شکی باقی نمینماند که هر انسان، حیوان یا گیاهی، یک نمونهی اولیه از نوع خود داشتهاند که از آن تکثیر یافتهاند. پس بدیهی است که ریشهی بشر امروزی، به همان اولین آدم میرسد؛ حال قبل از او چه بوده، مبحث دیگری است.
●- آیا نظریهی تکامل، اثبات علمی نموده که آدم اولیه، در پی حرکت تکاملی نوعی میمون به وجود آمده است، یا فقط یک نظریه است و هیچ دلیل علمی بر آن اقامه نشده است؟
●- آیا داروین خودش، بیش از یک نظریه، برای این نظریه، ارزش علمی قایل بود، یا ادعای دیگری داشت؟!
●- آیا نمونهای وجود دارد که مثلاً پشه فیل شود، یا میمون آدم شود؟!
*** - پس ما (به ویژه جهان در حال توسعه – یا به قول آنها جهان سومیها)، چرا باید گمان کنیم که باید حتی از نظریات غربیها نیز تبعیت کنیم، و آن را علم قطعی فرض نموده و اگر قبول نداریم، خلافش را اثبات کنیم، در حالی که فرضیه خودش به اثبات نرسیده است؟!
کشفیات و نظریات جدید:
الف - دانشمند و فیلسوفی به نام استیون مایر بعد از 15 سال تحقیق به این نتیجه رسیده است که بهترین توضیح برای منشا اطلاعات لازم برای ساختن اولین سلول زنده، «طراحی هوشمند» است.
او میگوید: در مورد تکامل داروین ما با چیزی بیش از یک تئوری علمی ساده روبرو هستیم. درواقع یک داستان افسانهوار خلقت است که از فرهنگ ما غربیها میآید. هر فرهنگی یک داستان یا افسانه خلقت دارد که به مردم خود میگوید که از کجا آمدهاند. و هر فرهنگی یک رهبر مذهبی دارد که از آن داستان خلقت حفاظت و امانتداری میکند. در فرهنگ ما غربیها آن رهبران، مذهبی و مسیحی نیستند بلکه طبقه روشنفکر ما هستند .
بنابراین داستان داروین میگوید تنها چیزی که حقیقت دارد طبیعت است و چیزی ورای طبیعت نیست و طبیعت فقط از ماده تشکیل شده و در کل به آن طبیعتگرایی میگویند. و این نتیجه را میگیرند که پس همه خلقت را باید همین ماده شروع کرده باشد؛ یعنی ماده به کمک خدا یا هر جور نیروی هوشمند دیگری. برای همین در نهایت میگویند که خلقت کاملا بیهوده بوده است.
ایدهی «انتخاب طبیعی» در قرن 19 توسط داروین شروع شد. اما کمکم هر چه که از کشفیات زیستشناسی شروع شد به نظریات داروین هم خدشههای بیشتری وارد آمد. شاید داروین ادامه را توضیح دهد اما در ارائه دلیل آغاز، هیچ چیزی برای گفتن ندارد. (مستند «گشایش رمز زندگی» به کارگردانی لاد آلن).
ب - مایکل بیهی، بیوشیمیدان دانشگاه لیهای میگوید: اساسا انتخاب طبیعی باید چیزی را پیدا کند که حداقل کمی کارکرد دارد و بعد کمی اصلاح میشود و درنسل بعدی کمی بیشتر اصلاح میشود و او میدانست که اگر قرار باشد چیزها سریعتر از معمول یا در یک گام بیش از حد بلند اصلاح بشوند آن وقت این گمان به وجود میآید که شاید چیزی غیر از انتخاب طبیعی در کار بوده است.
با این وجود به راحتی میشود به ایرادات ساختاریای – مثل پیچیدگی کاهشناپذیر- در بسیاری از سیستمهای بیولوژیکی اشاره کرد و نشان داد که انتخاب طبیعی موانع بسیار بسیار بزرگی در این سیستمها داشته و میشود اشاره کرد که دانشمندان نتوانستهاند از انتخاب طبیعی برای توضیح چنین مسائلی اسفاده کنند. در نتیجه شواهد زیادی داریم که میگویند بسیاری از سیستمهای بیولوژیکی در خلقت نمیتوانند با اصلاحات بیشمار متداوم و جزئی داروینی پدید آمده باشند. بنابراین نظریه داروین اکنون از هم پاشیده است. (همان)
ج - پاول نلسون، فیلسوف بیولوژی در موسسه دیسکاوری: ما دنبالهای از ایدههای محکم داریم اما حالا باید جامعه بزرگی از محققان را دور هم جمع کنیم تا این ایده را گسترش بدهند. به نظرم طی ده تا پانزده سال آینده اوضاع اینگونه باشد که همه بگویند "طراح که بود؟"، نه این که بپرسند آیا اصلا طراح هست یا نه؟. در مورد حقیقت داشتن طراحی، من هیچ شکی ندارم. فکر میکنم که جامعه علمی بالاخره این حقیقت رو میپذیرد. و وقتی که یک حقیقت مسلم در نزد همه شد آنگاه میتوانیم به سطوح جدید علم نیز برسیم. (همان)
د - اسکات مینیک، بیولوژیست مولکولی در دانشگاه ایداهو: انتقاد میکنند که مذهب را به آزمایشگاه نیاورید ولی ما مذهب را نمیآوریم بلکه داریم روی هوشمندی پشت خلقت کار میکنیم. همه موافق هستند که وقتی به طبیعت نگاه میکنیم ظاهر چیزها طوری است که انگار طراحی شدهاند. اما داروین میگوید که این فقط ظاهرشان است. (همان)
●●● – البته آن چه دانشمندان و نظریهپردازان غربی، پس از دهها سال مطالعه در تداوم چند قرن مطالعات پیشین میگویند، برای خودشان جدید و جالب است، اما اهل قرآن کریم، از ابتدا با این علوم آشنا بوده و به آن "علم یقینی" داشته و دارند، تا آنجا که حتی مصداق حقیقی حقیقت را در هالهای از ابهام نگه نداشته و با اصطلاحاتی چون: «طراح اولیه – هوش برتر – نیروی قویتر و ...» پنهان ننموده و از حقیقت شناسی و پذیرش حقیقت فرار نمیکنند و به صراحت میگویند: الله جلّ جلاله، حیّ، علیم، حکیم، خالق و رب العالمین است.
بنابراین، در نسل آدم و خلقت اولیهی بشر نیز به گفتهی آفریننده یقین میکنند، نه این که نظریات اثبات نشده را بپذیرند و تبعیت کنند، تا وقتی غربیها خودشان رد کنند و نظریهی دیگری بدهند (؟!)
www.x-shobhe.com