ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : آیا دردِ دل کردن با دیگران خوب است یا خیر؟ دردِ دل از یک سو سبب سبکی میشود، اما از سویی دیگر مستلزم بازگویی زندگی با دیگران است! اگر درست نیست، چه کنیم که سبک شویم و با این دردها چه باید کرد؟
پاسخ : مگر هر دردِ دل و یا دردِ دل با هر کسی، سبب رفع و دفع دردها میشود که پرسیده شود: «اگر دردِ دل نکنیم، با این دردها چه کنیم؟»؛ درد را باید با صبر و درایت درمان نمود؛ پس بازگویی نیز وقتی مفید است که مداوا بیانجامد. انسان نزد پزشک، از دردش میگوید تا راهکاری برای مداوا و بهبود پیدا کند؛ اما همین طوری در کوچه و خیابان، به هر رهگذری نمیگوید که دلم، یا سرم، یا دست و پایم درد میکند! دردِ دل نیز همینطور است.
اساساً سخن گفتن، در هر موضوعی که باشد، آداب بسیاری دارد؛ چرا که از یک سو "گفتن"، خروجی و نماد فکر، ذهن، شاکله و شخصیت انسان است، چنان که "دیدن و شنیدن" ورودیهای اوست، و از سویی دیگر، هر سخنی لابد مخاطب یا مخاطبینی دارد، پس در فکر، ذهن و دل دیگران، تأثیر [مثبت یا منفی] میگذارد.
سه اصل در سخن گفتن:
"دردِ دل"، فقط یکی، و از کمترین موارد سخن گفتن میباشد؛ خبر – گزارش – شرح – تبیین - تدریس – تذکر – موعظه – تبلیغ – طنز – قصه – خاطره - امر به معروف و نهی از منکرهای روزمره (این کار را بکن، آن کار را نکن) و ... نیز از موضوعات سخن گفتن میباشد.
بنابراین هر کسی باید دقت کند که "چه میگوید" – "به کی یا چه کسانی میگوید" و "چرا میگوید".
اگر این سه اصل، در سخن گفتن رعایت شود، انسان عاقلانه، حکیمانه و بصیرانه سخن میگوید و اگر رعایت نشود، انسان دچار انواع خطاگوییها، از قبیل: بیان تخیلات غیر واقعی – دروغ – تهمت – غیبت – شعار تو خالی – ریا – شایعه پراکنی - ... و در یک کلمه "حرفت مفت" که در قرآن کریم از آن به "لَهوَ الحَدیث" یاد شده میگردد.
« وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ » (لقمان، 6)
ترجمه: و برخى از مردم کسانى اند که سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بى[هیچ] دانشى از راه خدا گمراه کنند و [راه خدا] را به ریشخند گیرند براى آنان عذابى خوارکننده خواهد بود.
بنابراین، نقل یک قصهای که الزاماً و عیناً واقعیت خارجی ندارد، میتواند بسیار مفید و پندآموز باشد، و بیان یک واقعیت، اما بیجا و بیمورد، میتواند گوینده را متهم به سبک عقلی نماید و یا شنوندگان را دچار تألمات و دغدغههای بیمورد نموده و یا حتی منحرف سازد!
دردِ دل
گاهی انسان به خود القا میکند که با "دردِ دل" سبک میشود؛ اما همیشه اینطور نیست و چه بسا بازگویی و تکرار "دردِ دل"، سبب تازه شدن آن گردد و بر گرفتگی قلب، خاطر و تألم روانی نیز بیافزاید.
"قلب" انسان، حرم الله، بیت الله، جایگاه عشق، محبت، مودت و متقابلاً بغض و بدآمدن اوست – "قلب انسان"، ظرف فهم و نیز صندوقچهی اسرار اوست، چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام به کمیل فرمودند:
« یَا کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّى مَا أَقُولُ لَکَ؛ » (نهج البلاغه، حکمت 147)
ترجمه: اى کمیل بن زیاد ! این قلبها بسان ظرفهایى هستند، که بهترین آنها ، فراگیرترین (پر گنجایشترین) آنهاست، پس آنچه را مىگویم نگاهدار؛
از اینرو، هیچ عاقلی، در خانهی خود را به روی همگان باز نمیگذارد، و گنجینهی اسرار خود را نزد همگان باز نمیکند؛ بلکه نه تنها باید ببیند که مخاطب او باظرفیت و امین هست یا خیر؟ بلکه باید دقت کند که فایدهی دردِ دل با او چیست؟ آیا فقط همین است که خیال میکند چون حرف زده سبک شده است، یا فایدهی دیگری هم دارد؟
با رفیق دردِ دل کن
الف – خداوند متعال، که خالق، مالک و رب ماست، در عین حال که به تمامی اسرار سینهی ما آگاه است، خود بهترین و مفیدترین مخاطب برای بیان دردِ دلها میباشد. اگر دقت کنیم، شاکلهی اصلی "دعا"ها، همین دردِ دلهاست، حال گاهی نیازی داریم و چیزی میخواهیم، گاه اظهار محبت میکنیم، گاه طلب مغفرت نموده و پوزش میطلبیم، گاه شرح دل میدهیم.
ب – بدیهی است که انسان با رفیقش دردِ دل میکند و نه با غریبه یا دشمن! و چه رفیقی بهتر از خداوند متعال و آن او به عنوان "رفقای" حقیقی و واقعی معرفی کرده است؟!
"رفیق" کسی است که با انسان همراه شود، او را کمک کند و امورش را رتق و فتق نماید.
« وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا » (النساء، 69)
ترجمه: و کسانى که از خدا و پیامبر اطاعت کنند در زمره کسانى خواهند بود که خدا ایشان را گرامى داشته [یعنى] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیکو همدمانند (چه نیکو رفیقانی هستند).
رفیق ناباب! یکی از غلطترین اصطلاحات رایج، همین "رفیق ناباب" میباشد، چرا که "رفیق" اگر واقعاً "رفیق" باشد، حتماً ناباب نیست و اگر کسی ناباب بود، حتماً رفیق نخواهد بود، چرا که همراهیاش، و یا گفت و شنودش، یا راهنمایی و پندش، یا اقداماتش، به جز ضرر و زیان، حاصلی نخواهد داشت.
ج- بنابراین، هر کسی باید ببیند که با چه کسی دردِ دل میکند و چرا؟ آیا مخاطب او، به لحاظ اعتقادی، هدفمندی، فرهنگی، اخلاقی، رفتاری، مواضع و عملکردها، با او سنخیت، کفویت و وجوه اشتراکی دارد که بتواند "رفیق و محرم اسرار" او گردد یا خیر؟ چنان که خداوند سبحان، به بندگان مؤمنش، که دوست دارند خود را تحت تعلیم، تربیت و ربوبیت او قرار دهند، فرمود:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِکُمْ لَا یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ » (آلعمران، 118)
ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده اید از غیر خودتان [دوست و] همراز مگیرید [آنان] از هیچ نابکارى در حق شما کوتاهى نمىورزند آرزو دارند که در رنج بیفتید دشمنى از لحن و سخنشان آشکار است و آنچه سینههایشان نهان مىدارد بزرگتر است؛ در حقیقت ما نشانهها[ى دشمنى آنان] را براى شما بیان کردیم اگر تعقل کنید.
نگاه از کدام منظر:
از خداوند متعال گرفته تا بندگان او، مهم است که انسان به چه کسی و به چه چیزی از کدام منظر نگاه میکند؟ یک گل را میتوان از منظر زیبایی، یا ترکیبات شیمایی نگاه کرد.
فرض کنید پدری دارید که از یک سو "پدر، ولیّ و قیم" شماست – از سویی دیگر رفتاری برادرانه با شما دارد – از سویی دیگر مانند یک مادر محبت میورزد – در ضمن پزشک، استاد دانشگاه، نویسنده و ... نیز میباشد.
بدیهی است که اگر او را فقط از منظر "پدری" ببینید، خودتان قدرنشناسی نموده و متضرر میگردید. اما اگر به تناسب موضوعِ ارتباط، گاه پدری او را لحاظ کنید، گاه قیمومیت او را، گاه برادریش را، گاه استادی و علمش را و ...، خودتان بیشتر بهرهمند میگردید.
ارتباط با خداوند منان، اهل عصمت (ع) و مؤمنان:
ارتباط با خداوند سبحان، اهل عصمت صلوات الله علیهم و مؤمنان نیز همین طور است.
فرمودهاند که هر کاری با خدا دارید، او را با همان اسمش بخوانید. به عنوان مثال کسی که طالب رحمت الهی است، او را با اسم " قهار - و یا – منتقم – و یا – سریع و الحساب و شدید العقاب" نمیخواند؛ بلکه با اسم "یا رحمن، یا رحیم، یا رئوف و ... میخواند؛ یا اگر طالب رزق اوست، او را با اسم "یا رزاق" میخواند، و اگر خواهان بخشش اوست، "یا غفار" میگوید و ... .
●- از اسمهای خداوند متعال، "رفیق و شفیق" میباشد، پس چقدر نیکوست و او دوست دارد که گاهی بندهاش از این منظر او را صدا کند، "یا رفیق و یا شفیق" بگوید و به دردِ دل با او بنشیند. و هم چنین است در مورد پیامبر اکرم و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین، یا چنان که فرمود: "صدیقین، شهداء و صالحین".
امام زمان علیه السلام، بهترین رفیق برای دردِ دل:
حضرت امام رضا علیه السلام، در توصیفات بسیار ژرف و مفصلی که در مورد شخصت "امام" بیان داشتند، فرمودند:
« اَلْإِمَامُ اَلْأَنِیسُ اَلرَّفِیقُ وَ اَلْوَالِدُ اَلشَّفِیقُ وَ اَلْأَخُ اَلشَّقِیقُ وَ اَلْأُمُّ اَلْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ اَلصَّغِیرِ وَ مَفْزَعُ اَلْعِبَادِ فِی اَلدَّاهِیَةِ اَلنَّآدِ اَلْإِمَامُ أَمِینُ اَللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی بِلاَدِهِ » (اصول کافی، کتابالحجة، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته)
ترجمه: امام، انیس، رفیق، و پدرى است مهربان، و برادرى است دلسوز، (مانند) مادری مهربان برای طفل صغیرش است، و پناه بندگان خدا است در موقع ترس و پیشآمدهاى بد، امام امین خداى عزّ و جلّ است در میان خلقش و حجت او است بر بندگانش و خلیفه او است.
●- این بیان نورانی، یعنی همانطور که میتوانیم خداوند متعال را الله، رحمن، رازق، غفار، رفیق، شفیق و ... بخوانیم، میتوانیم گاه امام زمانمان حضرت مهدی عجّ الله تعالی فرجه الشریف را از منظر امامت، خلیفة الله و حجت الله بودنشان بخوانیم، و گاه به عنوان "پدر، برادر، انیس، رفیق، شفیق و ...» بخوانیم و با ایشان به دردِ دل بنشینیم.
●- در میان خویشان و دوستان نیز همینطور است. نمیشود با هر کسی دردِ دل نمود و اسرار را بیرون ریخت. – دردِ دل نباید سبب شکستن حرمت و شخصیت انسان مؤمن نزد دیگران گردد – دردِ دل، نباید به شکل غیبت باشد - دردِ دل نباید زمینه را برای "تهمت" یا حتی "گمان تهمت" نسبت به خود یا دیگران مساعد نماید. فرمود: چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «اِتَّقوا مِن مَواضِعِ التُهَم – از مواضع تهمت بپرهیزید / بحار 75/90» - و امیرامؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند:
« مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهْمَةِ فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ » (نهج البلاغه، حکمت 151)
ترجمه: کسى که خود را در معرض اتهام و بدگمانى قرار دهد نباید آن کس را که به او گمان بد برد، سرزنش کند
●- دردِ دل نیز باید مانند هر سخن دیگری، علیمانه، حکیمانه، بصیرانه، مقید و مفید باشد.
www.x-shobhe.com