ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : وقت دعا فکر میکنم، خدا همه چیز را آفریده و به خودمان واگذار کرده است و دعا یا توکل تلقیناتی است برای فریب خودمان؟
پاسخ :
آیا این گمان خطا خودش یک تلقین کاذب نیست؟ به کدام یا به چه استدلال
عقلانی و منطقیای مبتنی و متکی است؟
دقت شود، اگر کسی اعتقادی به خدا نداشته باشد، نباید اصلاً در خصوص
توکل، توسل، دعا و ... که به خدا و فعل خدا و چگونگی ارتباط انسان با
خدا بر میگردد، تفحص و بحث کند، چرا که اصل را قبول ندارد تا فرع
متعلق به آن را قبول داشته باشد یا مورد تفکر و بحث قرار دهد و باید
تحقیق و تفکر خود را از نقطهی دیگری آغاز نماید. اما اگر کسی خدا را
قبول داشته باشد، با شناختی که از خالق علیم، حکیم و قادر دارد،
میفهمد که آفریدن جهان و رها کردن آن، کاری عبث و غیر حکیمانه است و
چنین کارهایی از خدا صادر نمیگردد و او منزه (سبحان) از این نقصها
میباشد. لذا هم خلق کرده و هم «ربوبیّت» مینماید. چنان چه فرمود:
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا
لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ
إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ» (المؤمنون، 115 و 116)
ترجمه: آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوى
ما بازگردانیده نمىشوید * پس والاست خدا فرمانرواى برحق خدایى جز او
نیست [اوست] پروردگار عرش گرانمایه.
ادامه مطلب ...
پرسش : ما بوسیله ائمه و اولیاء خدا ازخداوند شفا و حاجت میگیریم؛ هندوها هم از گاوها و بتهایشان و همینطور ملل و مذاهب دیگر ازچیزی که به آن اعتقاد دارند و همه هم به آن معجزه میگویند. پس ازاین نظر چه فرقی با هم داریم.
پاسخ :
معمولاً فرق اساسی اعمال و رفتارهای انسان، چه عبادی و چه
غیر عبادی و رفتارهای روزمرهی زندگی آنها، در شکل و فیزیک
ظاهری آن رفتارها نیست، بلکه در هدف، نیّت و چرایی آنهاست که
به چگونی و جهانبینی و اعتقاد آنها بر میگردد.
الف – ما در مقابل خداوند متعال سجده میکنیم؛ بتپرستان مقابل
بتهایشان سجده میکنند و طاغوت پرستان نیز مقابل فراعنه و
قدرتهای زمانشان به سجده میافتند؛ پس فرق در فیزیک رفتار
نیست، بلکه در همان «لا إله الا الله» و «أَلاَّ تَعْبُدُواْ
إِلاَّ إِیَّاهُ» میباشد.
ما غذا میخوریم و مایهجات مینوشیم و دیگران نیز همینکار را
میکنند، ما کسب معاش میکنیم، دیگران نیز همین کار را میکنند،
ما جماع میکنیم و دیگران نیز همینکار را میکنند ...، اما
فرق در حلال و حرام، محرم و نامحرم، زناشویی یا زنا است. در
واقع فرق در صراط مستقیم و صراط جحیم است؛ فرق در حکم الله یا
حکم شیطان و هوای نفس است.
پرسش : تأثیر روزمره خدا در زندگی یک مسلمان چیست؟ اگر میفرماید که من سرنوشتی را تغییر نمیدهم و خودتان باید سرنوشتتان را تغییر دهید، به چه معناست؟ اگر فاعل ما هستیم پس ربوبیت خدا چگونه است؟ چرا وقتی آتش انبوه بر مردم و کودکان غزه ریخته میشد، خدا کاری نمیکرد؟
پاسخ :
در متن سؤال قید شده که منظور
خالقیت، یا قائم بودن حیات و وجود هر چیزی به خداوند متعال و
... نمیباشد، بلکه در موارد مشابه مثال طرح شده است که
بالاخره ما فاعل هستیم یا او است یا چرا در مواقعی مثل غزه
کاری نکرد؟
سؤال اشاره به آیهی « إِنَّ اللّهَ لاَ
یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ » که متن کامل آیه و ترجمه آن
به شرح ذیل میباشد:
«لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ
وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ
اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا
بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ
اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن
دُونِهِ مِن وَالٍ»
ترجمه: براى انسان مراقبهایى (از
فرشتگان الهى غیر از رقیب و عتید که نگارندگان اعمال اویند) از
پیشرو و پشت سر اوست که همواره او را به دستور خدا حفظ مىکنند.
همانا خداوند بر هیچ گروهى آنچه را دارند (از نعمت و رفاه یا
بلا و سختى) تغییر نمىدهد تا آنکه آنان آنچه را در خود دارند
(از ایمان و کفر یا طاعت و فسق) تغییر دهند. و چون خداوند به
گروهى بدى (و عذابى) را اراده نماید هرگز آن را برگشتى نباشد و
براى آنان جز او یاور و سرپرستى نیست.
ادامه مطلب ...
پرسش : دست به هر کاری میزنم با شکست رو به رو میشوم، در حالی که به اقرار تمام اطرافیان فرد مستعد و با هوشی هستم، بسیاری از بدشانسیهایی آن قدر مهم بودهاند که مسیر زندگی وشغل مرا به طور کلی و به شکل باورنکردنی تغییر دادهاند ...، به خدا هم شک کردهام.
پاسخ :
این شکواییه و نتیجه حاصله مبنی بر شک در توحید یا اسلام، به مثابهی آن است که کسی بگوید: «عالَم هستی، با تمام گستردگی و عظمتش، یعنی "من"! پس اگر بالای سر من قدرتی بود که مطیع "من" بود و هر چه فرمان دادم او انجام داد و کارها بر وفق مراد من شد، خدایی هست، وگرنه نیست و دین نیز ذهنیت است و ...! خب اگر خدایی نباشد، این همه گلهمندی و داد و فغان نیز لازم نیست، چون نظم جهان بیشعور، بیهدف و رهاست، یکی شانس میآورد و دیگری نمیآورد.
قبل از هر سخن، به نکتهی مهمی باید دقت کنیم، این که در این عالم هستی، اصلاً چیزی به "شانس" و متقابلاً "بد شانسی" وجود ندارد. این واژه را بدین معنا، برای بیبصیرت کردن و اغفال مردمان درست کردهاند.
نظام این عالم، نظام "علت و معلول" است و هیچ پدیدهای خارج از این نظام، پدید نمیآید. اگر با پدیده یا حادثهی خوشایند یا نوخوشایندی که محاسبهاش را نکرده بودیم نیز مواجه شدیم، هیچ شانس یا بدشانسی در کار نیست، بلکه علت و معلولهایی داشته که ما از آن بیخبر بودیم و یا به آنها توجه نکردهایم. لذا برای این که از سویی ذهنمان تنبل شود و از سوی دیگر متوجه مظالم نگردیم، اسمش را گذاشتند "شانس و بدشانسی"!
ادامه مطلب ...
پرسش : سادهترین راه اثبات وجود خدا چیست؟ راحتترین راهی که میتوانیم به دوستانمان که با تبلیغات سوء دچار شک شدهاند نشان دهیم کدام است؟
پاسخ :
با توجه اهمیت بحث، لازم است به تمامی نکات ذیل با تأمل و تدبر دقت شود:ب ـ شخصی از امام صادق (ع) پرسید......
ادامه مطلب ...