ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : ثابت شده که انسان میتواند هر چه میخواهد را با ارادهی خود به دست آورد، پس دیگر نیازی به خدا باقی نمیماند و یا نیازی به حاجت خواستن نمیماند. پاسخ چیست؟
پاسخ :
روانشناسان غربی از آن جهت که اکثراً مادهگرا
(ماتریالیست) و دنیاگرا هستند، از جهانی بسیار کوچک و جهانبینی بسیار
کوچکتری برخوردار هستند و عالم آنها به محدودهی «من» و آن هم «من»
جسم و جسد خلاصه میشود و به همین دلیل دچار فرضیهها و نظریههای خطا
و غلط میگردند.
الف – آن چه که روانشناسان غربی در این مقوله و بسیاری از مقولههای
دیگر بیان داشتهاند، صرفاً نظریه است و هیچ گاه به اثبات نرسیده که
صورت علمی به خود بگیرد، اگر چه به چند مثال خطا نیز استناد میکنند.
ب – اگر از کلیهی روانشاسان مادهگرا سؤال نمایید که «اراده» چیست و
مکانیسم آن کدام است؟ پاسخی برای ارائه ندارند، بلکه شاید فقط آن را
تعریف کنند و یا مصداقهایی از آن را بیان نمایند. در حالی که اگر
معتقدند ماوراء الطبیعهای وجود ندارد، روان هم باید مادی باشد و اگر
مادی هست باید چیستی و مکانیسم آن شناخته شود و اگر شناخته نشده است،
هر گونه اظهار نظر در مورد آن فقظ نظریه خواهد بود.
پرسش : سرنوشت افرادی هم چون ادیسون که فاقد ولایت و امامت بودهاند و در ضمن خدماتی به جامعه بشری نمودهاند در آخرت چیست؟
پاسخ :
بدیهی است خداوند متعال که نه تنها
عادل، بلکه حکیم و رحیم است، از هیچ کس بیش از توان و امکانش سؤالی
نمینماید، چنان چه فرمود: «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ
وُسْعَها - خدا هیچ کس را جز به اندازه طاقتش مکلّف نمىکند (البقره –
286)». پس اگر یک دانشمند یا یک عامی، فرصت، امکان و شرایط کسب معلومات
و شناخت داشته، اما اهمال کرده، مسئول و پاسخگو است و اگر به نسبت
امکان و شرایط خود پیگری نموده، اما به خاطر محدودیتهای زمانی – محیطی
و ... به حقایق لازم دست نیافته، تکلیفی بر او نیست.
اگر چه ادیسون، انیشتاین و امثالهم، ولایت امیرالمؤمنین را نمیشناختند
و نداشتند، اما بنا به اقرارهای خودشان انسانهای موحدی بودند و به
خاطر دانش و خدماتشان به نوعی مأجور هستند (اجر میبرند). مگر آن که از
روی عمد اهمال یا لجاجت کرده باشند.
آیات ذیل و دهها آیهی دیگر، بیان از آن دارد که هیچ چیز (دانش، نیت،
عمل و ...) حتی اگر به کوچکی ذره و مثقالی باشد، از نظر خداوند متعال،
عادل، حکیم و رحیم مخفی و پوشیده نمیماند و هر کس نتیجهی اعمال و
رفتار خود را میبیند.
- إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً
یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظیماً .
خدا ذرهاى هم ستم نمىکند. اگر نیکی باشد آن را دو برابر مىکند و (به
غیر از اجر متقابل) از جانب خود نیز مزدى به کرامت مىدهد. (النساء –
40)
ادامه مطلب ...
پاسخ :
ابتدا دقت فرمایید که اصلاً چنین نیست که کفار به ویژه در اروپا و
آمریکا پیشرفته تر و متمدن تر از مسلمانان باشند. بلکه آنان در
تکنولوژی و برخی از قوانین اجتماعی جلوتر از بسیاری از کشورها و ملت ها
و از جمله جوامع اسلامی هستند. چنان چه نه تنها بر کسی پوشیده نیست،
بلکه خود نیز اقرار دارند که هنوز نژاد پرستی که در تمامی ادیان و به
ویژه اسلام بسیار نکوهیده است، در آن جوامع بیداد می کند. جنگ جهانی
اول و دوم و کشتار میلیون ها انسان بی گناه و استفاده از بمب های اتمی،
نوترونی، شیمیایی، فسفری و سایر سلاح های کشتار جمعی توسط همین جوامع
به اصطلاح متمدن و پیشرفته ساخته و استفاده شده و می شود.
در همین نیم قرن اخیر کشتارهای بی رحمانه در جنگ ویتنام و هم چنین در
فلسطین – لبنان – بوسنی هرزگوین – ایران – عراق – افغانستان و تمامی
کشورهایی (اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) که به نوعی درگیر جنگ و
خونریزی شده اند، توسط همین ها به راه افتاده است و مافیاهای سیاسی و
اقتصادی – لژهای فراماسیونی – سازمان های صهیونیستی – گروه های
تروریستی رسمی و غیر رسمی – سازمان های جاسوسی ... و جنایات هولناکی که
در سرتاسر گیتی انجام می دهند، متعلق به همین به اصطلاح متمدنین
پیشرفته است. و نهایت آن که در آمریکا و اروپا بیش از هر جای دیگری
هنوز برده داری و برده کشی زنان در قالب های مدرن و سنّتی رایج است و
خرید و فروش کودکان و حتی اعضای آنان از افتخارات این قوم است!
ادامه مطلب ...
پرسش :وقتی زمان در آن جهان مفهومی ندارد، یعنی کل فیزیک مفهمومی ندارد، پس علم مخصوص این جهان و مادی است. حالا از نظر فلسفه اسلام علم مادی است یا معنوی؟
پاسخ :
واژگان، هر کدام معانی و مفاهیمی دارند که گاه به کلی و جزئی تعریف میشوند و گاه در مصادیق گوناگون، مفهومشان متفاوت میگردد. بدیهی است که واژگانی چون: "علم" و "زمان" نیز از این دو قاعده مستثنی نمیباشند.
الف – علم:
علم، یعنی "دانایی". البته معانی متفاوتی چون: آگاهی، آموختن و ... نیز برای آن بیان شده است که همه به همان ریشه دانایی بر میگردد. از این رو، هر آن چه "دانسته" شود، علم است و آن که دارای این علم میشود، "عالم" است و هر که بشتر بداند عالمتر است تا برسد به "علیم و اعلم".
این جامعیت تعریف سبب میگردد تا "علم"، قابلیت تقسیم به کلی و جزئی، بسیط – ازلی و نیز حادث و اکتسابی و ...، داشته باشد و هم چنین به موضوعات متفاوت نیز تقسیم و اطلاق میگردد و لازم میآید مصادیق گوناگونی داشته باشد. به عنوان مثال:
*- علم خداوند علیم به ظاهر و باطن مخلوقات خود، علم است؛ چنان چه فرمود:
«هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (البقره، 29)
ترجمه: اوست که آنچه در این زمین است همه را براى شما آفرید، سپس به (آفرینش) آسمان پرداخت پس آنها را به صورت هفت آسمان (مطابق حکمت و خالى از نقص در خلقت) مرتب و منظم ساخت، و او به همه چیز داناست
ادامه مطلب ...