ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : هم گفته میشود که خدا هر که را بیشتر دوست داشته باشد، بیشتر سختی میدهد و هم گفته میشود که همه مصائب از خود انسان است و خدا برای کسی بد نمیخواهد؟ این دوگانگی چگونه توجیه میشود؟
پاسخ :
یکی از مشکلات ما در فهم درست و دقیق آیات قرآن کریم و
آموزههای اولیاء الله این است که غالباً نه تنها با فرهنگ
قرآنی و روایی آشنایی نداریم، بلکه حتی گاه معنای کلمات و
واژهها را درست نمیدانیم و در نتیجه بسیاری از آنها را به
معانی یا مفاهیمی که در فرهنگ و ادبیات خودمان رایج شده است
معنا میکنیم و در نتیجه دچار مشکل میشویم؟
مثلاً اگر سؤال کنیم معنای کلمه «بلاء» چیست؟ میگویند:
«آزمایش». حال اگر بپرسیم: معنای کلمه «امتحان» چیست؟ باز
میگویند: «آزمایش» و اگر بپرسید: پس معنای کلمه «فتنه» چیست؟
باز هم میگویند: «آزمایش».
بدیهی است که در اینجا سؤال ایجاد میشود که پس فرق آنها چیست؟
بالاخره هر سه واژه در قرآن کریم به کار رفته است و اگر هر سه
یک معنا داشت، خوب یکی از آنها استعمال میشد. و همینطور است
معنا، مفهوم و استنباط ما از واژگانی چون «مصیبت و بلا».
الف – بلا الزاماً بد نیست:
- در یک آیه کلمه «بلا» به معنای امتحان آمده و تأکید دارد که
هم اعمال خوب بلا (امتحان) است و هم اعمام بد؛ هم خوشی بلا و
امتحان است و هم ناخوشی:
«وَ قَطَّعْنَاهُمْ فِی الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ
الصَّالِحُونَ و َمِنْهُمْ دُونَ ذَلِکَ وَ بَلَوْنَاهُمْ
بِالْحَسَنَاتِ وَ السَّیِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»
(الأعراف، 168)
ترجمه: و آنان را در زمین به صورت گروههایى پراکنده ساختیم
برخى از آنان درستکارند و برخى از آنان جز اینند و آنها را به
خوشیها و ناخوشیها آزمودیم باشد که ایشان بازگردند.
ادامه مطلب ...
پرسش : خدایی که خیر محض است و از او شرّی صادر نمیگردد، چگونه « یُضِلُّ مَن یَشَاءُ» دارد و هر کسی را بخواهد گمراه میکند؟
پاسخ :
همانطور که اشاره نمودید، خداوند متعال هستی و کمال محض است و بدیهی است که شرّ و بدی از او صادر نمیگردد و از سویی نیز مکرر تصریح نموده است به «یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ».
بدیهی است ذهن در برخورد اول با سؤال و شبهه مواجه میگردد که اولاً: چگونه است که او هر که را بخواهد هدایت و هر که را بخواهد گمراه مینماید، پس تکلیف و نقش «اختیار»ی که داده چه میشود؟ ثانیاً: چرا به کسی که خودش هدایت نموده پاداش میدهد و کسی را که خودش گمراه نموده کیفر مینماید؟ و ثالثاً: از او که شرّی صادر نمیگردد، پس چگونه و چرا گمراه مینماید. گمراه نمودن که کار خیر و خوبی نیست؟!
الف – خوب است که ابتدا پاسخ را با یک مثال در عملکرد خودمان روشن نماییم.
ادامه مطلب ...
پرسش : لطفاً دلایل عقلی و فلسفی بر وجود امام زمان (عج) را بیان کنید؟
پاسخ :
اول بیاندیشیم که دلیل فلسفی بر وجود امام زمان (عج) یعنی چه و منظور از آن چیست – اگر گسی دلیل فلسفی وجود خودمان از ما سؤال نماید، چه میگوییم؟!
یک موقع کسی دلیل اعتقادی، یا دلایل قرآنی، یا اخبار روایی یا دلایل عقلی میخواهد، یک موقع سؤال میشود «دلایل فلسفی»، آن هم برای اثبات «وجود» یک شخصی که از «ممکنات» است و نه واجب الوجود چیست؟ خُب یعنی چه؟ منظور چیست؟ اثبات شود که او وجود دارد، یا اثبات شود که فلسفهی وجودیاش چیست؟
در هر حال توجه به نکات ذیل برای شناخت و باور امام زمان (عج) لازم و ضروری میباشد:
الف – شناخت، همیشه مرحلهای است. مثلاً کسی نمیتواند بگوید که من اصلاً وجود دانشگاه تهران را قبول ندارم، اما به من اثبات کنید که فلان استاد در فلان رشته و در آن دانشگاه، شخص باسوادی است و خوب درس میدهد یا اصلاً فلسفهی وجودیاش چیست؟
ادامه مطلب ...
پرسش : قرآن تصریح دارد که هر کس جز خدا «ولیّ» بگیرد، جایگاهش جهنم است و حال آن که شیعیان معصومین را «اولیاء الله» میدانند! به این تناقض چگونه پاسخ داده میشود.
پاسخ :
تناقض به هنگام تفکیک و یا مثله کردن آیات و ایمان به بعضی
و کفر (پوشاندن) بعضی دیگر پیش میآید، وگرنه در قرآن کریم
تناقضی وجود ندارد. هیچ گاه نباید کسی (موافق یا مخالف)، در
مقام تحقیق و بررسی در آیات قرآن کریم، بر اساس میل، کشش، هوای
نفس و پیشداوری، آیات کریمه را مورد مطالعه قرار دهد.
الف – کلمه «ولایت» معانی متفاوتی دارد. واژه «ولایت» و مشتقات
آن یعنی ولی، مولی، تولی، همه از یک ماده است. ریشه همه آنها
ولایت است. صفت مشبهه اش ولی میشود. جمع آن اولیاء است. فعلش
هم تولی میباشد.
کلمه یا اسم «ولی» گاه در مورد حق تعالی به کار رفته است، چنان
چه میفرماید: الله ولی مؤمنان است. گاه به صورت جمع، در مورد
طواغیب به کار رفته است، چنان چه میفرماید: اولیا کفار،
طواغیب هستند «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ ... الَّذِینَ
کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ». در هر دو صورت فوق،
این کلمه به معنای «آقا، سرور و صاحب اختیار» میباشد. و تصریح
دارد که مؤمن الله را صاحب اختیار خود میداند، اما کفار
خودشان ولایت و سلطهی شیطان را قبول میکنند «إِنَّمَا
سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» - گاه به معنای
بزرگی و زیر نفوذ داشتن و سرپرستی است، چنان چه میفرماید بعضی
از مؤمنین، اولیای بعضی دیگر هستند و بعضی از کفار و منافقین
نیز اولیای بعضی دیگر هستند - گاه این کلمه به معنای پشتیبان،
ناصر و مددکار به کار رفته است، چنان چه میفرماید سرپرست،
پشتیبان و ناصر مؤمنین الله جلّ جلاله است، اما کفار مولایی
ندارند که بتواند آنها را یاری کند: «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ
مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَأَنَّ الْکَافِرِینَ لَا مَوْلَى
لَهُمْ». اما گاه این کلمه به معنای دوستی به کار رفته است و
به بندگان نیز نسبت داده شده است، چنان چه میفرماید، دوستان
خدا خوف و حزنی نخواهند داشت. «أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ
لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»
ادامه مطلب ...