ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : دلایل حرام بودن مشروب چیست؟ آیا همه مشروبات مثل ویسکی، وتکا، عرق، آبجو ... حرام است یا بعضی از آن ها حرام هستند؟
----------------------------------------------------------------------------------
پاسخ:
پاسخ گویی به این سوال نیازمند توجه ودقت درامور زیر است :
1)نوشیدن هر نوع از مشروبات الکلی اگر چه یک قطره و براى چشیدن باشد حرام است. مواردی را که نام بردید انواع مختلف از مشروبات الکلی است که بنا به نوع ماده و درصد الکل آن طبقه بندی می شود که همگی به هر میزان الکل که داشته باشند از مصادیق مشروبات الکلی هستند و لذا حرامند. در مورد ماء الشعیر یا « آبجو »دو نوع وجود دارد برخی حاوی مواد مست کنند ه است که بی شک حرام است ولی برخی صرفا از محصولات جو بوده و اصطلاحا فاقد الکل و مست کنندگی است که با عنوان ماءالشعیر و یا اخیرا به نام دلستر در مغازه ها به فروش می رسد که استفاده از آن به لحاظ اینکه جز مشروبات الکلی نیست بلا اشکال است.آیات و روایات فراوانی برای حرمت شراب وارد شده است که جای هیچ گونه تردید و شبهه ای را باقی نمی گذارد.به چند نمونه از این آیات و روایات اشاره می کنیم : آیه 219 سوره بقره، می فرماید: «یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منفع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما؛در باره شراب و قمار از تو سؤال مىکنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگى است و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بردارد (ولى) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. در آیات 90 و 91 سوره مائده ضمن آنکه حکمت حرمت شرب خمر را گوشزد می کند به طور صریح...
ادامه مطلب ...
پرسش : پیامبرانی که در هدایت فرزندان و نزدیکانشان موفق نبودند، آیا میتوانند در هدایت دیگران موفق باشند؟!
پیامبر معصومی که نمیتواند اولاد و بهترینهای خود را هدایت کند، چطور میتواند اولاد و بهترینهای مردم را هدایت کند؟
پاسخ اجمالی
پیامبران(ع) منادی توحید و یکتاپرستی بودند. آنان ارائه
طریق میکردند؛ یعنی موظف بودند تا راه هدایت و سعادت را
به مردم نشان دهند. این وظیفۀ بندگان است تا راهی را که به
آنها نشان داده میشود، پیش گرفته و به مقصود اصلی برسند.
اگر انسان خود راه هدایت را در پیش نگرفت و از جاده منحرف
شد، مسئولیت آن تنها بر خود او است. خداوند در قرآن
میفرماید: «...وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ
الْمُبینُ»؛[1] پیامبر جز پیام رسانى آشکار نیست.
در جایی دیگر میفرماید: « إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ
إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا»؛[2] یعنی ما راه (حق و
باطل) را به انسان نمودیم، حال خواهد هدایت پذیرد و شکر
این نعمت گوید و خواه آن نعمت را کفران کند.
بنابر این، پیامبران مأمور ابلاغ بودند نه مجبور نمودن به
ایمان. انتخاب راه خوب یا بد در اختیار خود بشر است و این
حقیقت را وجدان هر انسانی قبول دارد؛ از اینرو فرزندان
پیامبران(ع) نیز مانند دیگر مردم بودند؛ یعنی صاحب اختیار
و اراده. آنان نیز مانند دیگر انسانها مورد دعوت قرار
گرفتند و بسیاری از آنان، با اختیار خود دعوت حق را
پذیرفتند و هدایت شدند. البته برخی از آنها نیز از این
اختیار سوء استفاده کرده، و دعوت شیطان و هوای نفس را
اجابت کرده در نتیجه گمراه شدند. و این هیچ لطمهای به
رسالت پیامبران نمیزند؛ زیرا این پیشوایان از هر فردی که
در مسیر حق نبود، برائت و بیزاری میجستند، حتی اگر آن فرد
از فرزندان و نزدیکانشان بود و دیگر مخاطبان نیز با توجه
به همین واقعیت، نمیتوانستند بیایمانی بستگان پیامبری
را به حساب خود او بنویسند؛ و به همین دلیل بود که بسیاری
از انسانهایی که به ندای فطرت خود پاسخ مثبت دادند - بدون
توجه به انحراف بستگان پیامبران - در زمره افراد باایمان
قرار گرفتند.
1. نور، 45؛ عنکبوت، 18.
[2]. دهر، 3.
منبع"سایت اسلام کوئست
پرسش : علت این همه
عزاداری برای امام حسین (ع) چیست؟
چرا باید برای امام حسین(ع) که در 1400 سال پیش شهید شده اند،
این قدر عزاداری کرد؟ (لطفاً با بیان دلایل عقلانی، یا با
روایات معتبر و یا با آیات قرآن توضیح دهید؟
پاسخ اجمالی:
حوادث گذشته ی هر جامعه ای، حامل تجربیات و درس های گران بهایی
است که با زحمت بسیار و قیمت گزاف به دست آمده است و می تواند
در سرنوشت و آینده ی آن جامعه تأثیر عظیمی داشته باشد. برای
استفاده از این سرمایه ی با ارزش، باید این حوادث، همواره
بازنگری، بازسازی و حفظ گردند. یکی از این سرمایه های بی نظیر
واقعه ی کربلاست. در کلمات ائمه ی معصومین (ع) تأکید بسیاری بر
زنده نگه داشتن واقعه ی خونین کربلا و شهادت امام حسین(ع) شده
است که برای بهره برداری هر بیشتر نسل های بشر، از درس ها و
عبرت های این واقعه ی عظیم می باشد.
از جهت دیگر، همه ی افراد، در مقابل کسانی که برای بیداری و
بهبود زندگی آنان تلاش و جان فشانی کرده اند، وظیفه شکرگزاری
(تشکر) دارند و مجالس عزاداری حسین بن علی (ع) به نوعی تشکر و
قدردانی از رنج ها و مرارت هایی است که آن حضرت و یارانش در
راه بیداری و بصیرت بشریت متحمل شدند.
علاوه بر این، مجالسی که به منظور تعظیم و بزرگداشت و عزاداری
سالار شهیدان کربلا همه ساله در سراسر جهان برگزار می شود،
دارای آثار و برکاتی همچون ایجاد وحدت بین صفوف پیروان آن
حضرت، آشنا شدن مردم با راه و رسم ائمه (ع)، ایجاد پیوند قلبی
با حجج الهی، اصلاح منکرات و ظلم های موجود در هر جامعه و
...می باشد که تعطیل شدن چنین مراسمی موجب محروم شدن از چنین
مواهبی است.
پرسش : در یک سایت کاملاً الحادی درج شده بود که انسان پس از مرگ به سمت خدا میرود، چون انسان پس از مرگ دیگر وجود ندارد. پاسخ چیست؟
پاسخ :
قبل از پاسخ دقت شود که اینگونه سایتها، صرفاً الحادی نیستند، بلکه با قصد و غرض، اهداف و برنامههایی در جهت «اسلام زدایی» به وسیلهی ایجاد تشکیک، شبهه و ... را دنبال میکنند، که در اصطلاح به کار آنها «نفاق و مزدوری» اطلاق میشود.
اعتقاد، نظریهی، سایت یا هرگونه گفتار یا نوشتاری الحادی است که با
صراحت منکر خدا، اسلام، قرآن، قیامت و ... شود و بگوید: من هیچ اعتقادی
به این اصول ندارم، به نظرم دنیا چیزی جز ماده نیست و فقط قوانین مادی
و از جمله فنا یا تغییر مادی بر آن حاکم است و سپس دلایل خود را ارائه
دهد. نه این که هم الحادی باشد، هم سخن از خدا و حرکت به سوی او به
میان آورد، منتهی با تحریف و دروغ! لذا هر کجا مواجه شدید که نوشتاری،
گفتاری، سایتی یا شخصی دم از خدا و پیامبر میزند، اما خلاف میگوید و
فقط میخواهد ایجاد اعوجاج در اندیشهها و باورها کند، باید آن را
«منافق» اطلاق نمود. و اما پاسخ:
الف – اگر خدایی را باور دارند، باید ببینند که او در مورد سیر، مراحل
و مقاصد حرکت انسان در حیات دنیوی و اخروی چه فرموده است، نه این که
خود از ناحیهی او تبیین و تفسیر کنند! و اگر خدا و معادی را قبول
ندارند، پس نگویند: «انسان به سوی خدا میرود».
ب - سخن باطل همه سویش ایراد دارد و باطل است. به عنوان مثال: اگر «پس
از مرگ دیگر انسانی وجود ندارد»، پس «انسان به سمت خدا میرود» نیز
معنایی ندارد. چون وجودی ندارد که به سمتی برود یا نرود.
ج – همین که میگوید «انسان به سوی خدا میرود»، ناخواسته به وجود
خداوند متعال و حیات انسان پس از مرگ و حرکت او اذعان کرده و ادعای خود
دال بر «نبودن انسان پس از مرگ» را نقض نموده است! و همان طور که در
ابتدا بیان گردید، اگر خدایی هست [که هست]، او باید بگوید که سیر حرکت
انسان، چگونه است و به چه مراحل و مراتبی از وجود میرسد و حیات دنیوی
او تأثیر در جایگاه و رتبهی وجودیش به هنگام مرگ دارد یا خیر؟ و
نتیجهاش چه میشود؟
د – همهی این سخنان بیهوده، برای این است که به مسلمان القا کنند که
نگران «خوب و بد» و «باید و نباید» نباشند و هر چه دلشان خواست انجام
دهند، چرا که حیاتی پس از مرگ نیست و انسان پس از مرگ محو و نابود
میگردد. منتهی چون میخواهند مسلمان را منحرف کنند و میدانند که
مسلمان به خداوند اعتقاد دارد، سخن از «خدا» و رفتن به سوی او به میان
میآورند، بدون این که دست کم در گفتهی خود کمی تأمل کنند.
پرسش : (فضای مجازی): من در حیرتم که چرا در عربستان که مهد اسلام است، حتی یک امامزاده هم وجود ندارد؟! ولی در کشور ما که به زور شمشیر مسلمان شدهایم، این همه امام زاده هست!
پاسخ :
فرض کنید که در عربستان امامزادهای نباشد و در ایران باشد، چه ربطی دارد به این که ایرانیان به زور شمشیر مسلمان شدند و یا با عقل، علم و قلب ایمان آوردند – بالاخره هر غیر مسلمانی نیز میداند که اگر ملتی به زور جنگ ایمان آورده باشند، با جنگ بعدی ایمان خود را از دست داده و به دین و آیین دیگری ایمان میآورند، مثلاً پس از حمله مغولها، سیصد سال استعمار و استثمار روسها، انگلیسها و امریکاییها، از بیخ و بن بیدین میشوند، نه این که هم چنان و با علمی بیشتر و ایمانی راسختر، بر سر ایمان خود بمانند، اگر چه در هر عصری گروه گروه کشته شوند!
*- هر که بگوید ایرانیها به خاطر حمله اعراب اسلام آوردند، خودش ایرانی نیست که ایمان نیاورده است – مضافاً بر این که به شعور یک ملت توهینی میکند که فقط مطلوب کفار و صهیونیستها میباشد.
الف – هر غیر مسلمانی نیز میداند که حمله اعراب به ایران، در زمان خلیفهی دوم رخ داده است، پس در آن زمان، امامزادگان زیادی (از فرزندان، نوهها و نتیجهها) وجود نداشتند که به ایران آمده باشند.
ادامه مطلب ...