ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه99

آیا خود امام علی(ع) برای اثبات ولایت و امامت خویش به واقعه غدیر استدلال می‌کردند؟
پرسش
آیا حضرت امیر المؤمنین علی(ع) در جایی به واقعه غدیر استدلال کرده‌اند مبنی بر این‌که امامت از آن ایشان است؟ روایتی یا حدیثی که مورد قبول اجماع مسلمانان باشد. مفصلاً توضیح بفرمایید.
پاسخ اجمالی
جریان واقعه غدیر در منابع شیعه و سنی به تواتر نقل شده است.[1] در همین راستا روایاتی نقل شده است که خود امام علی(ع) نیز به این واقعه برای اثبات امامت و ولایت خویش استناد فرمودند:
منابع شیعه:
1. حضرت علی(‏ع) در گفتگو با اصحاب شورا فرمود: «شما را به خدا سوگند می‌دهم؛ آیا در بین شما کسی غیر از من هست که رسول خدا(ص) در روز غدیر به امرِ خداوند متعال او را [به ولایت] منصوب و سپس در مورد او فرموده باشد: مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه؟!». همه گفتند: نه.[2]
2. حضرت علی(‏ع) در گفتگویی خطاب به ابوبکر فرمود: «تو را به خداوند سوگند می‌دهم که بگوئی؛ آیا طبق حدیث رسول خدا(ص) در روز غدیر من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟» گفت: بلکه شما.[3]
3. در ایام خلافت عثمان بن عفان؛ علی(‏ع) را در مسجد مشاهده کردم، جمعی نشسته بودند و بحث علمی مطرح بود و از عفّت، سخن به میان آمد. سپس صحبت قریش به میان آمد و فضل آنها و سابقه قریش و هجرتش با رسول خدا(ص) و آنچه آن‌حضرت در مورد قریش فرموده بود ... . علی(ع) در مورد انتصاب خویش به خلافت به امر الهی توسط پیامبر خدا (ص) فرمود: «شما را به خدا سوگند می‌دهم که بگوئید؛ آیا رسول خدا مرا در غدیر خم برای خلافت نصب نفرمود، و این خطبه را نخواند و نفرمود که ای مردم! خداوند متعال مرا به رسالتی مبعوث فرموده که سینه‌ام تنگ شده و گمان می‌کنم که مردم مرا تکذیب کنند. پس خداوند مطلبی فرموده که باید ابلاغ کنم یا این‌که مرا عذاب می‌کند. بعد فرمود: ای مردم! آیا می‌دانید که خداوند متعال مولای من است و من مولای مؤمنان هستم و من از خود مردم به ایشان سزاوارترم، همه گفتند: آری یا رسول الله. سپس فرمود: یا علی! بایست، پس من ایستادم. سپس فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. سلمان بلند شد و عرض کرد یا رسول الله ولایت علی، چگونه ولایتی است، پیامبر(ص) فرمود: ولایتی همانند ولایت من، پس خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: "الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِینا".[4] پس رسول خدا(ص) فرمود: الله اکبر بر اتمام نبوّت من و اتمام دین خدا به ولایت علی‏(ع) بعد از من سپس ابوبکر و عمر برخاستند و گفتند: یا رسول الله آیا این آیات اختصاص به علی ‏دارد. رسول خدا(ص) فرمود: بله به علی و اوصیاء من تا روز قیامت اختصاص دارد. آن دو نفر گفتند: یا رسول الله آن اوصیاء را بیان فرما. پیامبر فرمود: علی، برادرم و وزیرم و وارث و وصی و جانشین من در امتم و ولی و سرپرست هر مؤمنی بعد از من می‌باشد. سپس فرزندش حسن سپس حسین، سپس 9 نفر از فرزندان حسین، یکی بعد از دیگری. قرآن با ایشان است و ایشان با قرآن هستند. هیچ‌کدام از دیگری جدا نمی‌شوند تا این‌که بر حوض بر من وارد شوند». همه حاضران گفتند: به خدا که ما شنیدیم و به آنچه تو گفتی شهادت می‌دهیم و آن روز نیز شاهد بودیم.[5]

 
ادامه مطلب ...

شبهه98

پرسش
علایم ظهور حضرت ولى عصر(عج) چیست؟
پاسخ اجمالی
بحث درباره علایم ظهور امام عصر(عج) مقداری پیچیده است و نیاز دارد که تمام روایات در موضوع مهدویت به صورت مبسوط بررسى شوند، اما اجمالاً از روایات استفاده می‌شود که علایم ظهور از یک جهت بر دو دسته‌اند:
یک. علایمى که به طور حتم پیش از ظهور واقع می‌شوند که عبارتند از: خروج سفیانى، خروج یمانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیه، فرو رفتن لشکر سفیانى در بیابان و خروج دجّال.
دو. علایم و شواهد غیر حتمى که ممکن است واقع نشود و رخ ندهد.
به هر حال علایم ظهور را می‌توان به چهار دسته کلى تقسیم نمود:
الف. علایم اجتماعى: که به طور خلاصه نتیجه آن عبارت از سقوط تمدن بشرى است که در منجلاب فساد و پستی‌ها غرق شده است.
ب. علایم دینى و اعتقادى: که عبارت از تحریف و وارونه شدن دین الهى است.
ج. علایم طبیعى: مسائلى چون تغییر در جهان فلکى و...
د. علایم فردى و معجزه‌اى: مثل صیحه آسمانى، به شهادت رسیدن نفس زکیه و...
هر کدام از این عوامل و علایم دیگر مجموعه خاص خود را دارد که در روایات به تفصیل درباره آنها بحث شده است.
پاسخ تفصیلی
بحث درباره علایم ظهور کمى پیچیده و مشکل است؛ زیرا روایات متعددى در جوامع و کتاب‌هاى روایى شیعه و همچنین اهل سنت و حتى کتاب‌هاى آسمانى و ادیان پیش از اسلام؛ مثل مسیحیت، یهودیت، دین زرتشت و ادیان و مکاتب هندى در این‌باره آمده است که نیاز به مطالعه، جمع‌بندى و نقد و بررسى کامل دارد. گذشته از این، روایات باید از لحاظ سند و دلالت مورد دقت واقع شود.
 
ادامه مطلب ...

شبهه97

خلاصه پرسش
پیامبر اسلام(ص) که سواد خواندن و نوشتن نداشت؛ چرا هنگام وفاتش قلم و کاغذ می‌خواهد که وصیتی بنویسد؟!
پرسش
سلام؛ آیا این درست است که پیامبر(ص) بی‌سواد و امی بودند؟ اگر این‌گونه است؛ چرا در زمان وفاتشان قلم و کاغذ می‌خواهند؟ امام جواد(ع) فرمودند: «بدون شک پیامبر اسلام(ص) هم می‌خواندند و هم می‌نوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود، می‌خواندند» (بصائر الدرجات، محمد بن الحسن الصفار، طبع منشورات شرکة الاعلمی للمطبوعات، جزء 5، ص 264، حدیث)5.
پاسخ اجمالی
درست است که در یکی از آیات قرآن کریم، پیامبر اسلام(ص) به «امی بودن» توصیف شده است،[1] اما در این زمینه باید به خاطر داشت:
اولاً: یکی از معانی امی بودن حضرتشان آن است که ایشان خواندن و نوشتن را از کسی نیاموخته بود، نه آن‌که خواندن و نوشتن را نمی‌دانست.[2] چنان‌که یکی از معانی‌اش آن است که حضرتشان ساکن ام‌القری(مکه) بودند. در همین راستا روایتی از امام جواد(ع) نقل شده مبنی بر اینکه پیامبر(ص) خواندن و نوشتن را می‌دانست، اما چون حضرتشان منسوب به مکه بود و چون مکه، ام‌القری نامیده می‌شد، از این جهت پیامبر(ص) را امی خوانده‌اند.[3]  
ثانیاً: حتی با فرض آن‌که پیامبر(ص) نوشتن نمی‌دانست، ممکن است قلم و دوات خواسته باشد تا به کاتبی بگوید که برایش بنویسد؛ این نیز متداول است که رهبر و رئیس یک مجموعه‌، کاری که به دستور او انجام می‌شود را نیز به خودش نسبت می‌دهد؛ مثلاً می‌گوید من برای شما فلان توصیه یا حکم را نوشتم، و مقصود این نیست که حتماً با دستان خود آن‌را نگاشته باشد؛ بلکه همین که نگارش به دستور او صورت گرفته، می‌تواند توجیهی برای نسبت‌دادن آنچه نگاشته شده به خودش باشد.
 

[1] . اعراف، 157.
[2]. عنکبوت، 48 و نیز ر. ک: پاسخ 2062
[3]. «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا ع وَ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ النَّبِیُّ الْأُمِّیَّ قَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَزْعُمُونَ إِنَّمَا سُمِّیَ النَّبِیُّ الْأُمِّیَّ لِأَنَّهُ لَمْ یَکْتُبْ[‏لم یحسن ان یکتب، فَقَالَ کَذَبُوا عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ أَنَّى یَکُونُ ذَلِکَ وَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ فِی مُحْکَمِ‏ کِتَابِهِ‏ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ[3] فَکَیْفَ کَانَ یُعَلِّمَهُمْ مَا لَا یُحْسِنُ وَ اللَّهِ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقْرَأُ وَ یَکْتُبُ بِاثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ أَوْ بِثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ لِسَاناً وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْأُمِّیَّ لِأَنَّهُ کَانَ مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ مَکَّةُ مِنْ أُمَّهَاتِ الْقُرَى وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى فِی کِتَابِهِ‏ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها». صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، ج1، ص 226، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
www.islamquest.net

شبهه 122

آیا در منابع رده اول اهل سنت؛ روایاتی درباره ظهور امام مهدی (عج) وجود دارد؟
پرسش
آیا در منابع اهل سنت؛ مانند صحیح مسلم، حدیثی درباره ظهور امام مهدی (عج) وجود دارد؟
پاسخ اجمالی
باور به مهدویّت از مسائلى است که همه مذاهب اسلامى بر آن اتفاق نظر دارند و مختص به پیروان مکتب اهل‌بیت(ع) نیست. شمار فراوان احادیث مرتبط با مهدویّت در منابع مورد اعتماد اهل‌سنّت، و نقل و تأیید این موضوع توسط دانشمندان بزرگ آنان، به ما اطمینان می‌دهد که باور به ظهور مهدى موعود(ع) به هیچ روى منحصر به شیعیان نیست.
روایات مهدوى در منابع حدیثی اهل سنت
1. اگرچه بخارى در صحیح خود حدیثى که در آنها نام امام مهدى(ع) با صراحت ذکر شده را نیاورده است، اما روایات دیگرى را نقل کرده که به نحوى در پیوند با این‏ موضوع است. براى مثال؛ بابى را به نزول حضرت عیسى(ع) اختصاص داده و در آنجا حدیثى را روایت کرده است که می‌گوید: در آخرالزمان هنگامى که حضرت مسیح فرود می‌آید، امامى از مسلمانان عهده‌دار امور امت اسلامى خواهد بود؛ رسول خدا(ص) فرمود: «چگونه خواهید بود به هنگامى که فرزند مریم در میان شما فرود آید و امام شما از خود شما باشد».[1] همان‌گونه که برخى از شارحان صحیح بخارى به درستى مفهوم این حدیث را دریافته‌اند، منظور از این امام، کسى جز حضرت مهدى(عج) نیست. ابن حجر در شرح این حدیث از ابوالحسن خسعى نقل می‌کند که او احادیث مرتبط با مهدى که می‌گویند وى از این امت است و عیسى پشت سر او نماز خواهد خواند را متواتر می‌داند. وى در ادامه می‌گوید: این‌که در آخرالزمان و نزدیک قیامت، حضرت عیسى پشت سر مردى از این امت نماز خواهد خواند، بر این سخن درست دلالت دارد که زمین هیچ‌گاه از حجت خالى نمی‌ماند.[2]
2. مسلم نیز در صحیح خود علاوه بر حدیث بالا،[3] احادیث دیگرى درباره نزول حضرت عیسى و سایر موضوعات مرتبط با مهدویّت نقل کرده است؛ مانند این حدیث: رسول خدا(ص) فرمود: «در آخر الزمان، خلیفه‌اى خواهد بود که مال را تقسیم می‌کند، بی آن‌که بشمارد».[4]
3. ابن ماجه در سنن خود بابى را با عنوان «باب خروج المهدى» نام‌گذارى، و هفت حدیث در این رابطه نقل کرده است. در این احادیث به قیام حضرت مهدى(عج) و این‌که وى از اهل‌بیت پیامبر(ص) است، و نیز به زمینه‌سازان ظهور آن‌حضرت اشاره شده است؛ مانند این حدیث: پیامبر خدا(ص) فرمود: «مهدى، از ما اهل‌بیت است. خدا [کار او را] در یک شب، سامان می‌دهد».[5]
4. در سنن ترمذى نیز بابى به «ما جاء فى المهدى» اختصاص یافته و احادیثى صریح و صحیح در آن نقل شده است؛[6] مانند این حدیث: پیامبر(ص) فرمود: «دنیا از میان نمی‌رود تا آن‌که مردى از خاندانم، و همنام من، فرمان‌رواى عرب شود».[7]
ترمذى درباره سه حدیث از این مجموعه تصریح می‌کند که «هذا حدیث حسن صحیح».[8] بعد از این باب ابواب مرتبط دیگرى نیز با موضوعاتى مثل نزول حضرت عیسى(ع) و فتنه دجّال آمده است.
5. بیشترین و صریح‌ترین احادیث مهدویت را ابو داوود آورده است. او در سنن خویش ذیل عنوان «کتاب المهدى» احادیث متعدّدى را نقل کرده است که بر دوازده‌گانه بودن امامان، هم‌نام بودن مهدى با پیامبر اکرم(ص)، طولانى شدن حیات و نشانه‌هاى ظهور او دلالت دارد.[9]
گفتنی است؛ موضوع مهدویّت در منابع معتبر پیش از صحاح سته نیز ذکر شده است. برای نمونه؛ عبدالرزاق بن همام صنعانى که در سال 211 ق درگذشته، بابى از کتاب المصنّف خود را «باب المهدى» نام‌گذارى کرده و احادیثى زیبا و صریح در رابطه با قیام آن‌حضرت و دادگسترى وى در جهان نقل کرده است.[10]
خلاصه این‌که؛ احادیث بشارت به قیام و ظهور امام مهدى(عج) در منابع اصلى اهل سنّت، منحصر به اینها نیست؛ بلکه به طور گسترده در دیگر مصادر حدیثى آنان نیز نقل شده است. برخى از این منابع، مجموعه‌هاى عام حدیثى اهل سنّت است که بعضى ابواب آن به موضوع مهدویّت اختصاص یافته است؛ امّا برخى منابع هم به طور خاص با موضوع مهدویّت تدوین شده‌اند.[11]
 

[1]. بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، ج 4، ص 168، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله(صحیح مسلم)، ج 1، ص 136، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
[2]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 6، ص 493 – 494، بیروت، دار المعرفة، 1379ق.
[3]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله(صحیح مسلم)، ج 1، ص 136، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
[4]. صحیح مسلم، ج 4، ص 2235؛ نیز ر. ک: صحیح مسلم،  «باب نزول عیسى».
[5].  ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1367، دار إحیاء الکتب العربیة، فیصل عیسى البابی الحلبی، بی‌تا.
[6].  ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، ج 4، ص 505، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق.
[7]. همان.
[8]. همان.
[9]. ازدی سجستانی، أبو داود سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج 6، ص 335 – 348، دار الرسالة العالمیة، چاپ اول، 1430ق.
[10]. صنعانی، عبدالرزاق، المصنّف، ج 11، ص 371، هند، المجلس العلمى، چاپ اول، 1390ق.
[11]. ر. ک: به این کتاب‌ها:  اکبرنژاد، مهدى‏، بررسی تطبیقى مهدویت در روایات شیعه و اهل سنت‏، قم، بوستان کتاب‏، 1388ش؛ فقیه ایمانى، مهدى‏، الإمام المهدی(علیه السلام) عند أهل السنة، اصفهان، مکتبة الإمام أمیرالمؤمنین علی(علیه السلام) العامة، 1402ق.
www.islamquest.net

شبهه 123

خلاصه پرسش
چه اتفاقاتی برای عائشه همسر پیامبر اسلام(ص) بعد از نبرد جمل رخ داد؟ آیا او مدتی در حصر خانگی به سر می‌برد؟
پرسش
آیا امام علی(ع) بعد از جنگ جمل، دستور به حصر خانگی عائشه دادند؟ آیا در این باب بین مورّخان اختلاف نظری هم وجود دارد یا خیر؟
پاسخ اجمالی
پس از اتمام نبرد جمل، امام علی(ع) فرمان داد تا عائشه را به منزل عبدالله بن خلف خزاعى - که همراه یکی از فرزندانش در همین جنگ و در سپاه عائشه بود و کشته شدند - ببرند. اما برای پاسخ به این‌که آیا این انتقال به نوعی حصر خانگی بود یا خیر، باید به چند نکته توجه نمود:
1. پس از جنگ، افرادی به عائشه ناسزا گفتند، اما امام ناسزاگویان را تنبیه فرمود.
2. عائشه با آن‌که به اشتباه از گزینش محافظانش در سفر بازگشت به مدینه شکوه کرده بود، اما هیچ شکوه‌ای از نحوه نگهداری خود بعد از جنگ نداشت.
3. ساکنان خانه عبدالله بن خلف طرفدار عائشه و مخالف امام علی(ع) بوده و در ابراز این دشمنی و دوستی، ابائی نداشتند.
با توجه به این نکات؛ مشخص می‌شود که فرستادن عائشه به آن منزل، به معنای ‌حصر نبود، بلکه او تا مهیا شدن برای بازگشت به مدینه، باید مدتی در بصره می‌ماند و امام(ع) نیز مکان مناسب و وسیعی را برای اقامتش در نظر گرفت که ساکنانش نیز هوادار او بودند.
 
 
پاسخ تفصیلی
نبرد جمل، اولین جنگی بود که بعد از خلافت امام علی(ع) و به دنبال بیعت شکنی برخی از بزرگان صحابه بین دو گروه از مسلمانان شعله‌ور شد. در این جنگ، مخالفان امام از قبائل و گروه‌های مختلفی بودند. عائشه همسر پیامبر اسلام(ص) از افراد برجسته و تأثیرگذار حاضر در این سپاه بود، اما پس از شکست، از حضورش در آن نبرد به شدت پشیمان و با مشکلات روحی بسیاری دست و پنجه نرم می‌کرد. عائشه پس از جنگ جمل، با قرائت آیه «وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ؛ و در خانه‌هاى خود بمانید»،[1] آن‌چنان اشک می‌ریخت که روسری وی خیس می‌شد.[2]
همچنین در زمان احتضار، بسیار می‌گریست و می‌گفت: ماجرای نبرد جمل در گلویم گیر کرده است؛‌ ای کاش قبل از آن می‌مُردم و به فراموشی سپرده می‌شدم.[3]
با این مقدمه اکنون به آنچه برای عائشه پس از پایان نبرد تا بازگشت به مدینه رخ داد، می‌پردازیم.
عائشه و پایان جنگ جمل
گروهى از کوفیان به سوى شتری [که کجاوه عائشه بر روی آن بود]حمله برده و هوادارانش را از اطراف آن دور کردند. مردى از قبیله «مراد» به نام «اعین بن ضبیعة» خود را به شتر رساند و پاشنه‌هاى آن‌را قطع کرد. شتر بانگى سخت برآورد و میان کشته‌های جنگ سقوط کرد و کجاوه عائشه نیز واژگون شد. على(ع) به محمد بن ابی‌بکر فرمود: به نزد خواهرت برو! محمد دستش را داخل کجاوه کرد که به جامه عائشه رسید. عائشه گفت: إنّا لله، تو کیستى؟ مادرت به عزایت بنشیند و در سوگت گریه کند[که جرأت کردی دستت را به همسر پیامبر (ص) دراز کنی]. او گفت: من برادرت محمد هستم![4]
 
ادامه مطلب ...

شبهه 124

آیا امام حسین(ع) قبل از تمام شدن اعمال حج تمتع مکه را ترک کردند؟
پرسش
چرا امام حسین(ع) قبل از تمام شدن اعمال حج تمتع مکه را ترک کردند؟
پاسخ اجمالی
در تاریخ‌ها و مقاتل، قول مشهور آن است که امام حسین(ع)، حج تمتع خود را نیمه کاره رها کرده و در روز ترویه (هشتم ذی حجه)، -برای حفظ جان خود از خطر ترور و حفظ قداست سرزمین مکه- به جای رفتن به سوی منا و عرفات، به سوی عراق و کوفه حرکت کردند.[1] اما روایت معتبری هم وجود دارد که امام حسین(ع) از ابتدا به نیت عمره مفرده وارد مکه شده بودند و اعمالشان را به پایان رسانده و سپس عازم عراق شدند؛ و از ابتدا نیت حج تمتع نداشتند، تا نیمه کاره آن‌را رها کنند.[2]
 

[1]. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 67، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45 ص 99، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 535، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ طباطبایی حکیم، سید محسن، مستمسک العروة الوثقی، ج 11، ص 192، قم، مؤسسة دار التفسیر، چاپ اول، 1416ق.
www.islamquest.net