ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : سرنوشت افرادی هم چون ادیسون که فاقد ولایت و امامت بودهاند و در ضمن خدماتی به جامعه بشری نمودهاند در آخرت چیست؟
پاسخ :
بدیهی است خداوند متعال که نه تنها
عادل، بلکه حکیم و رحیم است، از هیچ کس بیش از توان و امکانش سؤالی
نمینماید، چنان چه فرمود: «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ
وُسْعَها - خدا هیچ کس را جز به اندازه طاقتش مکلّف نمىکند (البقره –
286)». پس اگر یک دانشمند یا یک عامی، فرصت، امکان و شرایط کسب معلومات
و شناخت داشته، اما اهمال کرده، مسئول و پاسخگو است و اگر به نسبت
امکان و شرایط خود پیگری نموده، اما به خاطر محدودیتهای زمانی – محیطی
و ... به حقایق لازم دست نیافته، تکلیفی بر او نیست.
اگر چه ادیسون، انیشتاین و امثالهم، ولایت امیرالمؤمنین را نمیشناختند
و نداشتند، اما بنا به اقرارهای خودشان انسانهای موحدی بودند و به
خاطر دانش و خدماتشان به نوعی مأجور هستند (اجر میبرند). مگر آن که از
روی عمد اهمال یا لجاجت کرده باشند.
آیات ذیل و دهها آیهی دیگر، بیان از آن دارد که هیچ چیز (دانش، نیت،
عمل و ...) حتی اگر به کوچکی ذره و مثقالی باشد، از نظر خداوند متعال،
عادل، حکیم و رحیم مخفی و پوشیده نمیماند و هر کس نتیجهی اعمال و
رفتار خود را میبیند.
- إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً
یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظیماً .
خدا ذرهاى هم ستم نمىکند. اگر نیکی باشد آن را دو برابر مىکند و (به
غیر از اجر متقابل) از جانب خود نیز مزدى به کرامت مىدهد. (النساء –
40)
پرسش : برخی می گویند اخلاق از دین جلوتر است. جواب چیست؟
پاسخ :
چگونگی ارتباط دین
با اخلاق، از مباحث بسیار دیرین است تا جایی که حتی در نظریات افلاطون
نیز در باره بحث شده است و جالب آن که در عصر معاصر مبحث استقلال «دین»
از «اخلاق» یا یکی بودن آنها یا تعاملشان با یک دیگر، در جهان غرب بیش
از جهان اسلام مطرح است. البته علت کلی دغدغهی فلاسفهی غرب بسیار
روشن است. اندیشمندان غربی از یک سو میخواهند دین را گرایشی شخصی و
ذوقی و غیر الزمامی اعلام نمایند و هر گونه نیاز بشر به آن را نفی کنند
و نقش دین در عرصههای متفاوت زندگی، به ویژه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی،
حقوقی و ... را تکذیب کنند و نیز ناچارند تمامی ارزشها را نسبی و
اعتباری قلمداد کنند و از سوی دیگر نمیتوانند منکر وجود اخلاق، تعریف
«کمال و ضعف» که مستلزم ارزشگرایی است و نیز تأثیر اخلاقگرایی در
تکامل فرد و جامعه گردند. تا آن جا که «باومن» به عنوان یک جامعه شناس
پست مدرن نیز در کتاب «عشق سیال» به اخلاق و ضرورت آن توجه و تأکید
دارد.
اما به طور کلی چگونگی ارتباط «دین با اخلاق»، بستگی به زاویه نگاه و
جامعیت تعریف از دین و اخلاق و چگونگی باورهای عقلی و قلبی دارد.
پرسش : ما خدا را قبول داریم و میخواهیم خدایمان را آن طور که دوست داریم عبادت کنیم، نه آن طور که دیگران دیکته میکنند.
سوال : وقتی در اعتراض به رفتار دوستان هم دانشجوی خود میگویم: «مگر مسلمان نیستید؟!» میگویند: « چرا شما هر کس نماز نمیخواند و یا ... را غیر مسلمان مینامید و ما خدا را قبول داریم و میخواهیم خدایمان را آن طور که دوست داریم عبادت کنیم، نه آن طور که دیگران دیکته میکنند». پاسخ چیست؟
پاسخ :
به دوستان بفرمایید: اولاً مسلمانی که نماز نخواند و یا در نماز تنبل باشد، مثلاً گاهی بخواند و گاهی نخواند و یا آخر وقت و بیحوصله بخواند را «تارک الصلوه – یعنی ترک کنندهی نماز» و یا «کاهل الصلوه – یعنی تنبل در نماز» میخوانند.
ثانیاً «شناخت خداوند» به این عنوان که «خدایی هست» به تنهایی کافی
نیست. چرا که نه تنها خداوند متعال از هر چیزی آشکارتر و شناخته
شدهتر است، بلکه همه چیز به او شناخته میشود.
ابلیس هم خدا را میشناخت. سالها او را عبادت کرده بود و به هنگام
استکبار، گردنکشی و معصیت نیز با خدا سخن گفت. اما فرمانش را اطاعت
ننمود و به همین دلیل از درگاه قرب الهی طرد شد و در جرگهی اهل جهنم و
عذاب قرار گرفت.
حتی کفار نیز همگی خداوند را میشناسند، اگر چه گاهی برای توجیه و فرار
از اقرار اسمهای متفاوتی برایش انتخاب میکنند. چنان چه حقتعالی در
شش آیه به صورت صریح میفرماید: اگر از آنان بپرسی که چه کسی زمین و
آسمان را خلق نموده است، میگویند: «الله»!
مانند: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ
وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّه» (العنکبوت
61)
ادامه مطلب ...
پرسش : اگر در فرانسه یا سایر کشورهای اروپایی قانون منع حجاب تصویب شده است، ما نیز قانون رعایت حجاب را تصویب کردهایم، پس چرا باید از آنها انتقاد کنیم؟!
پاسخ: دلایل بسیار است، از جمله:
الف – قانون به صرف تصویب اکثریت، غیر قابل انتقاد نمیشود. بلکه باید
با عقل، ارزشهای انسانی و حقوق واقعی بشر نیز سازگاری داشته باشد. این
سؤال مثل آن است که از آمریکا بپرسیم: چرا قانون شکنجه توسط بازجویان
را تصویب کردید؟! چرا قانون بازداشت طولانی مدت و حبس بدون محاکمه را
تصویب کردید؟! چرا ربایش مخالفان خود در سرتاسر جهان و انتقال به نقاط
نامعلوم (مثل زندانهای ابوغریب یا گواتناما) را تصویب کردید؟! چرا به
دادگاههای خود اجازه دادهاید که اتباع و حتی رؤسای کشورهای دیگر را
محاکمه کنند و برایشان قرار بازداشت صادر کنند؟ یا هزاران چرای دیگر؟!
در پاسخ بگویند: چون شما هم قوانینی بر خلاف اینها را تصویب کردید، پس
جای اعتراض و انتقادی نیست! خیر. دست کم در جهان امروز ـ و به ویژه
کشورهای مدعی دمکراسی – به ویژه در مواردی که نه تنها اتباع یک کشور،
بلکه انسانیت و اخلاق دچار خسران میشود و همهی آحاد بشر دچار خطر
میشوند، جای انتقاد و اعتراض باقی است.
ب – یک مادهی قانونی باید با قانون اساسی و حقوق مدنی آن کشور مطابقت
داشته باشد. قانون حجاب در کشور ما هیچ منافاتی با قانون اساسی و حقوق
مدنی ما ندارد. اما قانون [سیاسی] منع حجاب در فرانسه یا برخی دیگر از
کشورهای اروپایی، با قانون اساسی و حقوق مدنی خودشان منافات دارد. پس
جای دارد که دیگران انتقاد کرده و معترض باشند که چهطور به خاطر اهداف
سیاسی و مقطعی خودتان یا تحت فشار لجنههای صهیونیستی و یا فشار
آمریکا، قانون اساسی و حقوق مدنی خودتان را زیر پا میگذارید؟!
پرسش : چرا امام علی (ع) به دختران جوان سلام نمینمودند و چرا این امر از نظر مراجع مکروه است؟
پاسخ :
به طور حتم این طور نبوده که مثلاً اگر آن حضرت در جمعی از دختران یا
بانوان جوان وارد میشدند، ابتدای به سلام نمیکردند، بلکه احیاناً اگر
به صورت منفرد یا جمعهای کوچک دو یا سه نفری مواجه میشدند، ابتدای به
سلام نمینمودند [نه این که سلام نمیدادند] و این امر به خاطر حفظ
حرمت بانوان در فرهنگ اسلام است.
همان طور که میدانید، از یک سو «سلام» کلید و آغاز یک مراوده و ارتباط
است و به همین خاطر مستحب است که مسلمان و مؤمن در برقرار ارتباط و
مراوده با مسلمانان و مؤمنین دیگر پیش قدم شود و از سوی دیگر، «سلام»
کردن امری مستحب و پاسخ آن واجب است. یعنی اگر مسلمان یا مؤمنی یا هر
کس دیگری [حتی کافر] خواست با شما مراودهای برقرار نماید و به شما
داد، بر شما واجب است که به او پاسخ مثبت و بهتر بدهید.
بدیهی است آزادیها و حقوقی که اسلام برای بانوان قائل شده است، در هیچ
دین یا مکتبی نمونه ندارد و از آن جمله است «حریت زن» از هر گونه
اجباری و نیز اختیار او در برقراری ارتباط با نامحرمان، اگر چه طرف
مقابل امام معصوم (ع) باشند.
پس با توجه به وجوب پاسخ سلام، اگر ابتدا کردن سلام به بانوان – به
ویژه دختران جوان – مکروه نبود، هر کسی که به هر دختری سلام میداد، او
مجبور به پاسخ بود و این اجبار به برقراری ارتباط، با جلال، مقام و عفت
والای بانوان مسلمان، نه تنها سازگاری ندارد، بلکه منافات هم دارد.
فرض بفرمایید بر یک «مرد» در هر مقام یا سن و سالی که باشد مستحب است
صبح که از در خانه در میآید، به تمامی همسایگان یا کسبهای که با آنها
مواجه میشود، ابتدای به سلام کند و پاسخ نیز بر همهی آنان واجب
میگردد و بدین گونه ارتباط صمیمانه و محبتآمیزی بین مسلمانان ایجاد
خواهد شد. حال اگر دختر خانم جوانی صبح از در منزل خارج شود و همهی
همسایهها و کسبه به او سلام کنند و او نیز به خاطر رعایت وجوب پاسخ
سلام، مجبور شود به رغم میلش با همه سلام و علیک نماید! حتی اگر افراد
فاسد به قصد و غرض به او سلام دهند، جواب سلام واجب میشود. حال آیا
چنین قانونی با اصولی که اسلام برای مقام، حرمت و عفت زن قائل شده است
منافات ندارد؟!
لذا خداوند متعال در شریعت مقدس و والای اسلام، ابتدا کردن به سلام به
خانمهای جوان را مکروه (لازم الترک) بیان میدارد، مگر ضرورتی باشد و
مفسدهای نیز نداشته باشد.
www.x-shobhe.com
پرسش : دین پیامبر (ص) قبل از اسلام چه بوده است؟ اگر میگویید به دین ابراهیم (ع) بودهاند، پس چرا به دین مسیحی که دین ماقبل است نبودهاند، مگر ادیان همه انبیای اولی العزم جهانی نبوده است؟
پاسخ :
الف - اگر چه امروزه یهودیت و مسیحیت در سرتاسر جهان نفوذی دارند، اما
به هیچ وجه آنان پیامبر جهانی نبودهاند. چنان چه قرآن کریم در آیات
متفاوتی بیان داشته است که حضرت موسی علیهالسلام را برای قوم
بنیاسرائیل ارسال نموده است و هم چنین است حضرت عیسی علیهالسلام.
«وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنی إِسْرائیلَ
أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونی وَکیلاً» (الإسراء - 2)
ترجمه: و به موسى کتاب تورات را فرستادیم و آن را وسیله هدایت بنى
اسرائیل قرار دادیم تا غیر من که خداى عالمم هیچکس را حافظ و نگهبان
فرا نگیرند.
«وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی
رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ
التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ
أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ»
(الصف - 6)
ترجمه: و چون عیسى بن مریم به بنى اسرائیل گفت: من فرستاده خدا به سوى
شمایم در حالى که کتاب آسمانى قبل از خود یعنى تورات را تصدیق دارم و
به آمدن رسولى بعد از خودم که نامش احمد است بشارت مىدهم ولى همین که
آیات روشن برایشان آورد گفتند این سحرى است آشکار.