ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسش : اگر نماز، انسان را از فحشا و منکر باز مىدارد، چرا بعضى نمازگزاران مرتکب خلاف مىشوند؟
پاسخ :
اولاً
تخمه پوک، هیچ گاه سبز نمىشود و نماز بدون حضور قلب، تخمه پوک است. نمازى
سبب دورى انسان از مفاسد مىشود که با حضور قلب باشد وگرنه حرکت لب و کمر
چنین خاصیّتى را ندارد.
اگر مدرسه و دانشگاه
به انسان رشد علمى مىدهد به این معنا نیست که هرکس به مدرسه و دانشگاه رفت
به آن رشد مىرسد، بلکه به این معناست که مدرسه و دانشگاه بستر رشد است به
شرط آنکه با جدّیّت درس بخوانید و آنچه را مىخوانید بفهمید. نماز نیز اگر
با اصول و شرایطى که دارد اقامه گردد، مانع فحشا و منکر مىشود. «اِنّ
الصّلوةَ تَنهى عن الفحشاءِ و المُنکر»( سوره عنکبوت، آیه 45)
ثانیاً نمازگزارى که گاهى خلاف مىکند، اگر اهل نماز نبود خلافش بیشتر
بود، زیرا همین نمازگزار براى صحیح بودن نمازش مجبور است بدن و لباسش پاک
باشد، لباس و مکانش از مال مردم نباشد و همین مقدار مراعات احکام و مسائل،
سبب دور شدن او از برخى گناهان و منکرات مىشود، همان گونه که پوشیدن لباس
سفید، انسان را از نشستن روى زمین آلوده باز مىدارد.
پرسش : گمراه کردن خداوند چگونه است؟ در برخی آیات آمده است که خداوند هرکسی را بخواهد گمراه میکند؟ مگر میشود که خداوند کسی را هم گمراه کند؟ آیا این خارج از عدالت خداوند نیست؟
پاسخ :
بله، در آیات بسیاری تأکید و تصریح شده که او هر که را بخواهد هدایت میکند و هر که را بخواهد گمراه میکند، مانند:
«أَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ» (فاطر، 8)
ترجمه: آیا آن کس که زشتى کردارش براى او آراسته شده و آن را زیبا مىبیند [مانند مؤمن نیکوکار است] خداست که هر که را بخواهد بىراه مىگذارد و هر که را بخواهد هدایت مىکند پس مبادا به سبب حسرتها[ى گوناگون] بر آنان جانت [از کف] برود قطعاً خدا به آنچه مىکنند داناست.
الف – اخیراً باب شده که آخر هر سؤالی میپرسند: «آیا این با عدل خدا منافات یا مغایرت ندارد؟»؛ خب باید دقت شود که این سؤال یعنی چه؟ آیا مخلوق، کار منافی با عدلی پیدا کرده که خدا از آن خبر نداشته است؟ یا میخواهد بگوید: خدا هم مثل این خدایان روی زمین (العیاذ بالله) ظلم میکند؟! [چرا که نقطه مقابل عدل، همان ظلم است].
پس ابتدا باید دقت شود که هیچ امر خداوند متعال (قول و فعل او)، با عدلش منافات ندارد و اساساً هیچ یک از صفات الهی با یک دیگر منافات یا تضاد یا تناقض ندارد، چرا که مرکب نیست، و همه صفات عین ذات هستند و او منزه (سبحان) از هر گونه نقص و کاستی و نیستی و فنا و ... میباشد.
ادامه مطلب ...
پرسش : در قرآن کریم آمده است که خداوند، ابلیس را پس از آن همه عبادت، فقط به خاطر امتناع از یک سجده، معذب کرد. چرا از او نگذشت؟ او که ارحم الراحمین است
پاسخ :
به چند نکتهی بسیار مهم باید توجه شود:
اول: برخی از مردم، گناه خویش و دیگران را دانهای، زمانی یا (به قول معروف کیلویی) محاسبه میکنند! مثلاً میگویند: فقط یک یا ده بار این گناه را انجام دادم و یا طول مدت گناه من فقط یک ساعت، یا 70 سال بود، پس چرا چنین نتیجه (عذاب) سنگینی دارد؟! اما محاسبهی خدا چنین نیست. خدا هم گناه را میبیند و هم آثار آن تا آخر الزمان را میبیند و همه را در نامهی اعمال هر کس ثبت و نزد امام زمان هر عصری [و لوح محفوظ] احصاء مینماید:
«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس، 12)
ترجمه: البته این ماییم که مردهها را زنده مىکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند (از عملهاى حال حیات) و آثار (پس از مرگ) آنها را مىنویسیم، و همه چیز را در امام آشکار به طور فراگیر برشمردهایم.
پس وقتی فرد میگوید: من فقط یک دروغ گفتم، یا ...، خبر ندارد که دروغش چه آثار سو و مستمری گذاشته است. چه سرنوشتهایی در طی نسلها را تغییر داده است؛ و همینطور است بزرگی گناه یک سجده نکردن ابلیس.
دوم: گناه، یعنی سرپیچی از فرمان خدا که در نظام آفرینش، نتیجهاش هلاکت و فلاکت (معذب شدن) عبد است. پس هیچ گناهی، کم یا کوچک نیست. چنان چه امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «بزرگترین گناه آن است که صاحبش (مرتکبش) آن را کوچک بشمارد».
ادامه مطلب ...
پرسش : ما بوسیله ائمه و اولیاء خدا ازخداوند شفا و حاجت میگیریم؛ هندوها هم از گاوها و بتهایشان و همینطور ملل و مذاهب دیگر ازچیزی که به آن اعتقاد دارند و همه هم به آن معجزه میگویند. پس ازاین نظر چه فرقی با هم داریم.
پاسخ :
معمولاً فرق اساسی اعمال و رفتارهای انسان، چه عبادی و چه
غیر عبادی و رفتارهای روزمرهی زندگی آنها، در شکل و فیزیک
ظاهری آن رفتارها نیست، بلکه در هدف، نیّت و چرایی آنهاست که
به چگونی و جهانبینی و اعتقاد آنها بر میگردد.
الف – ما در مقابل خداوند متعال سجده میکنیم؛ بتپرستان مقابل
بتهایشان سجده میکنند و طاغوت پرستان نیز مقابل فراعنه و
قدرتهای زمانشان به سجده میافتند؛ پس فرق در فیزیک رفتار
نیست، بلکه در همان «لا إله الا الله» و «أَلاَّ تَعْبُدُواْ
إِلاَّ إِیَّاهُ» میباشد.
ما غذا میخوریم و مایهجات مینوشیم و دیگران نیز همینکار را
میکنند، ما کسب معاش میکنیم، دیگران نیز همین کار را میکنند،
ما جماع میکنیم و دیگران نیز همینکار را میکنند ...، اما
فرق در حلال و حرام، محرم و نامحرم، زناشویی یا زنا است. در
واقع فرق در صراط مستقیم و صراط جحیم است؛ فرق در حکم الله یا
حکم شیطان و هوای نفس است.
در جنگ، هم پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین، حضرت عباس و ... علیهمالسلام
شمشیر میزدند و هم سفیانیها، خوارج و امثال شمر و خولی –
امروزه هم مجاهدین میجنگند، میکشند و کشته میشوند و هم
لشکریان کفر و شرک و نفاق؛ پس در فیزیک رفتار آنها تفاوتی نیست،
بلکه تفاوت در همان «فیسبیل الله» و «فیسبیل الطاغوت» است.
ادامه مطلب ...
پرسش : مگر نمیگوییم که هر کس از دنیا برود، خوب یا بد اعمالش به همراهش هست، پس تلاوت قرآن، فاتحه، یا خیرات و ... چه فایدهای برای مُرده دارد؟
پاسخ :
البته که هر کس از دنیا میرود، خوب یا بد اعتقادات و
اعمالش را به همراه دارد. در برزخ از همان توشهای که اندوخته
میخورد و در قیامت نیز با همان پرونده در پیشگاه حق تعالی جلّ
جلاله محشور میشود و به او گفته میشود که خودت کتاب خودت را
بخوانی، برای حساب تو کافی است:
«اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ
حَسِیبًا» (الإسراء، 14)
ترجمه: کتابت (نوشته شده آن چه بودی و کردی) را بخوان کافى است
که امروز خودت حسابرس خود باشى.
بله، انسان همان است که اعتقاد دارد و عمل میکند، پس چه در
این دنیا باشد و چه در عوالم دیگر، هر کجا که برود، خودش است
که میرود، یعنی کتاب عقاید و اعمالش همیشه به همراه اوست. اما
به چند نکته نیز باید توجه داشت:
الف – انسان وقتی از دنیا میرود، امکان عمل اختیاری از خودش
ساقط میشود، اما آثار اعمال او هم چنان باقیست و قاضیِ عادل،
عمل و اثر عمل را با هم منظور میدارد و مینویسد، چنان چه
فرمود اعمال و آثار آنها را در لوح محفوظ جمع میکنم.
«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا
وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ»
(یس، 12)
ترجمه: این ماییم که مردگان را زنده مىکنیم و هر چه را از پیش
فرستادهاند و آثارشان را مىنویسیم، و همه چیز را در لوحى
نمایان بر شمردهایم.
ادامه مطلب ...
پرسش : چرا در احکام شرعی ادیان مختلف الهی ، اختلافها و تفاوتهایی دیده میشود ؟
پرسش
علت تغییر احکام الهی در طول تاریخ چیست؟ و آیا اصلاً تغییری بوده است یا نه؟ به عنوان مثال؛ چرا در مسیحیت خوردن شراب حلال بوده، ولی بعد ممنوع شده است و آیا اصلاً خوردن آنرا خدا حلال شمرده و یا چون تا آن زمان حرام نکرده بوده، در این دین حلال بوده است؟ علم خداوند در وضع احکام که تغییر نکرده است، نیازهای بشر و به بیانی بایدها و نبایدهای زندگی بشر نیز تغییر نکرده است، پس تغییر و کم و زیاد شدن احکام به چه علت است؟
پاسخ :
احکامی که از جانب خدای متعال توسط پیامبران(ع)
به مردم ابلاغ میشود، تابع مصالح و مفاسد است؛ یعنی
آن کارها و اعمالی که به آن دستور داده شده، به دلیل
وجود مصالح و آثار مثبتی است که در آن کار وجود دارد،
و آن اعمالی که از آنها نهی و دستور ترکشان صادر شده،
به دلیل مفاسد و مضراتی است که در انجام آن وجود دارد؛
از اینرو بیشتر احکام ادیان آسمانی، بویژه در کلیات،
با یکدیگر مشترکاند و تفاوتی با هم ندارند. احکامی؛
مانند وجوب نماز، روزه، جهاد، امر به معروف و نهی از
منکر، حرمت روابط نامشروع، قتل بیگناهان، دروغ، دزدی
و... .
اما به دلیل تفاوت شرایط و میزان ظرفیت و استعداد
اقوام و گروههای مختلف در طول تاریخ، تفاوتهایی در
برخی احکام دیده میشود. گاهی این اختلافها، به دلیل
شرایط موجود است؛ مانند اینکه ابتدا دستور داده میشود
که نماز به سمت بیتالمقدس خوانده شود، ولی پس از
تغییر شرایط، قبله عوض شده و دستور داده میشود به سمت
کعبه نماز خوانده شود. گاهی احکام، با توجه به شرایط
افرادی که مخاطب هستند، متغیر میشود. مثلاً خداوند
خوردن حیوانات ناخندار و برخی از اجزای گاو و گوسفند
را بر یهودیان حرام کرد و علت آنرا ستمکاری این
افراد عنوان کرد.[1] سپس وقتی که حضرت عیسی(ع) به
پیامبری برگزیده شد، به بنی اسرائیل بشارت داد برخی
از آنچه بر آنان حرام شده بود، به دستور خدا برایشان
حلال ساخته است.[2] و برخی دیگر بر اساس ظرفیت افراد و
میزان عقل آنها تغییر میکند و رو به کمال میرود.
همانگونه که نوع متون درسی و نیز قوانین و شیوه آموزش،
بین سطوح مختلف آموزشی، مثلاً بین دبستان و راهنمایی و
دانشگاه، متفاوت است و متناسب با شرایط و تواناییهای
افراد در نظر گرفته شده است. براین اساس همانطور که
نمیشود دروس دانشگاهی را برای دانش آموزان ابتدایی و
راهنمایی تدریس نمود، همچنین نمیتوان شریعت و دین
خاتم را که کاملترین دین است برای امتهای پیامبران
پیشین تشریع نمود.
اما درباره حرمت شراب، باید گفت؛ خوردن این مایع نجس،
در همه ادیان حرام بوده، ولی توسط افراد دنیاپرست،
احکام دین دچار تحریف شده و به گونهای انحراف ایجاد
شده که تصور میشود، بسیاری از کارهای حرام، در این
ادیان جایز بوده است.
www.islamquest.net